به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، نقل کردهاند وقتی هلاکوی مغول به بغداد رسید و میخواست کار خلیفه عباسی را یکسره کند، شایعهپراکنی کردند که اگر دست به خلیفه عباسی بزند، آسمان به زمین میآید! هلاکو از باب احتیاط هم که بود، خلیفه عباسی را لای نمدی پیچید و ابتدا به آهستگی کمی او را تاباند و نگاهی به آسمان انداخت، دید خبری نیست. سپس او را بیشتر تاباند و پیچید، بازهم خبری نشد. نتیجه گرفت حتی از هلاکت خلیفه هم آسمان تکان نخواهد خورد و از همین روی بیدرنگ قصهاش را تمام کرد.
مانند قضیه شبهسلبریتیهای ما در تلویزیون است که هو و جنجال به راه انداخته بودند امسال در غیاب آنها و تحریمی که به اصطلاح انجام دادند، چهها خواهد شد و اصلاً مملکت کنفیکون میشود! اما چند روزی به پایان سال مانده بود که خبرهای نمایش انبوه برنامهها و سریالها و فیلمهای نوروزی شبکههای مختلف سیما انتشار یافت که به دلیل تقارن با ماه مبارک رمضان، به لحاظ کمّی چندین برابر هم شده بود.
مثل همیشه شبکههای مختلف سریالهای متعدد داشتند که برخلاف معمول و رواج سریالهای ساده و کمدی در چنین ایامی، در برنامههای نوروزی امسال، یکی دو سریال تاریخی و به قول معروف بیگ پروداکشن یا تولید فاخر هم به چشم میخوردند که تقریباً در میان سریالهای عیدانه، بیسابقه به نظر میرسید.
باز برخلاف همیشه برنامههای ویژه تحویل سال که از چند ساعت یا حداکثر یک روز قبل از آغاز سال جدید پخش شده و روی آنتن میرفت، این بار از سه چهار روز قبلتر شروع شد و با انبوهی از آیتمها و بخشهای متنوع و ابتکاری، ساعات مفرح و شادی را در آستانه سال نو برای مخاطبان ایجاد کردند.
خلاص شدن از برنامههای تکراری و کسالتبار سالها بود که برنامههایی مثل «خندوانه» با موضوعات و قسمتهای تکراری، دیگر حوصله خودشان را هم سر برده بود، از بس بخشهایی مانند همخوانی «دو و دو و دو...» را تکرار کردند. سالها بود که کسالت از سر و روی برنامههایی مانند «دورهمی» میبارید بهطوری که در قسمتهای آخرش، حتی خود مجری هم حال و حوصله ادامه نداشت، از بس که از هر کسی پرسید چگونه عاشق شدی و توضیح بده این که چه کار کردی؟! و...
دیگر امسال تقریبا شاهد اینگونه پردهدریها از حجب و حیای خانواده ایرانی نبودیم. دیگر به زور کسی را وادار نمیکردند خصوصیترین حرفهای خود به همسرش را مقابل دوربین تلویزیون و در مقابل میلیونها نفر بزند. دیگر از خندههای زورکی ۳۰-۴۰ ثانیهای برگرفته از نسخهپیچیهای فرنگی خبری نبود. دیگر از پانتومیمهای تکراری و شعرهای تقلیدی و طنزهای اختصاصی طبقات بالانشین و رقابتهای کسالتبار که تنها عده معدودی از همان شبه سلبریتیها مشتریاش بودند و به قول شاعر «تو خود گویی و خود خندی، عجب مرد هنرمندی»! هم خبری نبود.
برکت ماه رمضان در برنامههای نوروزی
اینبار حلول ماه مبارک رمضان و برکات این ماه عزیز بر برنامههای نو شده تلویزیون هم تأثیر گذارد و پس از سالها که میگفتیم و میگفتند باورهای دینی و ملی بایستی در عمق برنامههای نمایشی و طنز و مسابقهای به چشم بیاید تا سکولاریسم هنری کمرنگتر شود، این بار با پاک شدن عرصه از شبه سلبریتیها، آمیزه دین و هنر فرصت بروز پیدا کرد و حتی در برخی برنامهها با تکیه بر آموزههای اسلامی و فرهنگ ایرانی و همچنین گرامیداشت یاد و خاطره شهدا، فضای تازهای بر صفحه تلویزیون نقش بست.
برنامههای نمایشی و مسابقات تفریحی که در آنها از فرهنگ و سبک زندگی اسلامی/ ایرانی میگفتند و میپرسیدند و خارجیهایی که سر از پا نشناخته به اسلام گرویده بوده و بدان افتخار میکردند، موضوع بودن در برنامههایی مانند «محفل» و مسابقاتی همچون «محیا» و استندآپ کمدیهایی که دیگر پدرها و خانوادهها را مضحکه نمیکرد، باورهای دینی و ملی را دست نمیانداخت، حیازدایی و پردهدری نمیکرد، همچون برنامه «سید خندان».
ضمن اینکه ترکیبی از مجریان کمتر شناخته شده در کنار افراد معروفتر، باعث شده بود نحوه اجرای این برنامهها نیز حال و هوای تازهای بیابد. مجریانی که فرصت یافته بودند تواناییها و سواد خود را در غیاب بیسوادی اغلب شبه سلبریتیها به رخ بکشند.
مردمی شدن برنامهها
نکته مهمتر در برخی از برنامههای نوروزی سیما که با شرکت مردم برگزار میگردید، حضور طبقات و اقشاری بودند که پیش از این کمتر در چنین برنامههایی راه مییافتند. قبلا شبه سلبریتیهای حاکم بر تلویزیون، بیشتر از افرادی برای برنامههایشان دعوت میکردند که از طیف و طبقه خاصی در جامعه به شمار آمده و در این انحصارگری، جایی برای دیگر آحاد جامعه که تمایل به شرکت در برنامههای تلویزیونی داشتند، باقی نمیگذاردند.
نمونه اینگونه مردمگرایی در برنامهای به نام «خودمونی» بیش از سایر برنامهها رویت گردید که شاهد حضور خانوادههای پرجمعیت متدین و باورمند بودیم و حاصل کار ایجاد فضایی شاد و ایرانی شد که دیگر از آن هنجارشکنیها و ساختارگریزیهای پیشین خبری نبود.
تلویزیون جمهوری اسلامی سالها تیول گروهی از شبه سلبریتیهای از دماغ فیل افتاده شده بود که خدا را هم بنده نبودند و ادعا میکردند به واسطه آنهاست که مردم سیمای جمهوری اسلامی را نگاه میکنند. سالیان درازی بود همین شبه سلبریتیها به صدا و سیما آویزان بودند و از قِبَل آن و دریافتهای میلیاردی به نان و نوایی رسیدند؛ برخی ویلاهای خارجی خریدند و بعضی فروشگاههای زنجیرهای تاسیس نمودند و برخی هم برای به دنیا آوردن بچههایشان راهی ینگه دنیا شدند و اساساً اینکه با وجود همه بیهنری مورد توجه مردم قرار گرفتند، از صدقه سر همین صدا و سیما بود که اگر انقلابی به وقوع نپیوسته بود و دری به تخته نمیخورد و آن افراد سابق میدان را خالی نمیکردند، این حضرات شبهسلبریتی حتی به دربانی جامجم هم پذیرفته نمیشدند؟!
گفتهاند «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، در اینجا هم علیرغم همه آن ادعاها و تمامی الطاف بیپایان یا بهتر بگوییم وادادگی برخی مدیران سابق این دستگاه فرهنگی، بالاخره با کنده شدن حضرات شبهسلبریتی از آنتن تلویزیون، تعدادی از جوانان مستعد و برنامهسازان و مجریان و کارشناسان جدید توانستند انحصار چند دههای را شکسته و به حیطه این رسانه راه یابند و انصافاً نه تنها آسمانی به زمین نیامد بلکه اتفاقات خجستهای هم افتاد و فضاهای جدید و تازهای در تلویزیون رؤیت شد.
اشکال هست، ولی انحصارشکنی شد
همه اینها به معنی آن نیست که اشکالی در برنامههای نوروزی تلویزیون نبوده و همه چیز کامل و بینقص به اجرا درآمد. به نظر میآید خود مدیران سازمان صدا و سیما نیز چنین باوری نداشته باشند. مسلم است که همه برنامهها به قوت و قدرت برنامهای مانند «محفل» اجرا نشدند و اشکالات متعددی در آنها به لحاظ ساختاری و محتوایی و اجرا به چشم آمد و همچنان در برخی آنها معروفمحوری وجود داشت، اما شکستن انحصارات دیرین شبهسلبریتیها که مدتهای مدید، آنتن تلویزیون را در تیول خویش درآورده و به افراد دیگر به جز خودیهایشان، اجازه عرض اندام نمیدادند، اتفاق مبارکی بود که نشان از جسارت و شجاعت مدیران کنونی حداقل در این حیطه داشت.
به نظر میآید این مدیران بایستی همین دست فرمان را حفظ کرده و با آن جلو بروند که اتفاقات خوشایند بعدی در راه خواهد بود و این رسانهای که سالها پیش بایستی به صورت دانشگاه در میآمد را به هدفی که بنیانگذار فقید نظام جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب در سر داشته و دارند، نزدیک خواهد نمود. مدیران کنونی نبایستی در این مسیر ترسی به خود راه داده و با وسوسه خنّاسان داخلی و خارجی حتی قدمی کوتاه بیایند.
آنها به راحتی سلبریتیهای خود را اخراج میکنند
چنین مواردی بارها و بارها در همان سینما و رسانههای غرب که مورد اقتدای حضرات شبهسلبریتی دارد، در موقعیتهایی بسیار سختتر اتفاق افتاده است؛ مثلا بازیگر اول و معروف نقش جیمز باند یعنی «شان کانری» راکه همه این شبهسلبریتیهای وطنی برروی هم بهاندازه یک سکانس بازیاش نمیشوند! فقط به خاطر برخی ناسازگاریها، در اوج محبوبیت از سری فیلمهای «جیمز باند» کنار گذاشته و فرد ناشناخته و نامتناسبی همچون «جرج لازنبی» را جانشینش کردند.
«برایان دی پالما» یکی از پنج غول هالیوود نوین را تنها بهخاطر ساخت فیلمی در مخالفت با حضور آمریکا در عراق، خائن به شمار آورده و از هالیوود بیرون راندند.
«کوینهارت» کمدین محبوب که برای اجرا و میزبانی مراسم اسکار ۲۰۱۹ انتخاب شده بود، فقط به دلیل آن که چند سال قبلش نسبت به همجنسبازی موضعی مخالف گرفته بود، علیرغم عذرخواهی چندین و چندباره، از اسکار کنار گذاردند، ولو به قیمت آن که پس از ۹۱ سال این مراسم بدون مجری برگزار گردد!
«کنتارو کوبایاشی»، کارگردان مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۲۱ توکیو را به دلیل آنکه در دوران نوجوانی و در برنامهای کودکانه با هولوکاست شوخی کرده بود، تنها یک روز پیش از آغاز بازیها، اخراج کردند ولو به بهای ناقص برگزار شدن مراسم افتتاحیه!
«جی کی رولینگ»، نویسنده معروف قرن حاضر و خالق مجموعه پرطرفدار «هری پاتر» فقط به دلیل دفاع از یک نظریه علمی و مخالفت با همجنسگرایی، به مراسم بیستمین سالگرد اکران اولین قسمت «هری پاتر» ممنوعالورود شد و هنوز عوامل مجموعه فیلم یاد شده، هنگامی که در مراسم یا مکتوبات یادبود «هری پاتر» میخواهند از عامل اصلی پدید آمدن این مجموعه یاد کنند، اسم «رولینگ» را نبرده و با اشاراتی همچون «اون» یا «وی» یادش میکنند؟!
... و این قصه سر دراز دارد...
منبع: کیهان
انتهای پیام/ ۱۳۴