قهرمان من/ شهید علی صیاد شیرازی/ در کناب «خدا خواست زنده بمانم» آمد؛

رفتار کریمانه شهید صیاد شیرازی با توقع اشتباه پدرش

خواهر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در کتاب «خدا می‌خواست زنده بمانم» درباره رفتار شهید با پدر و مادرش به بیان خاطراتی پرداخت.
کد خبر: ۵۸۲۶۳۷
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۴ - 11April 2023

ماجرای دستبوسی شهید صیاد شیرازی از پدرشبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خواهر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در کتاب «خدا می‌خواست زنده بمانم» درباره رفتار شهید با پدر و مادر گفته است: خیلی اتفاق می‌افتاد که دوستان و آشنایان برای کار‌های خود به پدر مراجعه می‌کردند و می‌خواستند به علی بگوید تا مشکل شان را حل کند. علی هم سبک کارش این بود هرکس به او مراجعه می‌کرد، اگر درخواستش منع قانونی نداشت انجامش می‌داد و اگر منع قانونی داشت، توجیهش می‌کرد و علت نشدنش را می‌گفت.

وی بیان کرد: یک بار یکی از همشهری‌ها کاری داشت. پدر به علی نامه نوشت. آن شخص به تهران رفته بود و علی به او ناهار هم داده و علت انجام نشدنش را بیان کرده بود. اما او شیطنت کرده، به پدر گفت: دیدی پسرت اعتنایی به تو و حرفت نکرد. این مطلب باعث ناراحتی پدر از علی شد. آن وقت‌ها علی «امیر» بود و فرمانده نیروی زمینی ارتش. وقتی هم می‌آمد همه خواهر‌ها و برادر‌ها جمع می‌شدیم تا ببینیمش. علی از در که وارد شد به سمت پدر رفت تا دستش را ببوسد اما پدر با ناراحتی علی را هل داد و روی زمین انداخت.

خواهر شهید صیاد شیرازی ادامه داد: علی دیگر بلند نشد. همین طور با زانو آمد و خودش را روی پای پدر انداخت و گفت: اگر مرا نبخشید از روی پایتان بلند نمی‌شوم. او التماس می‌کرد و ما همه گریه می‌کردیم. آخر کار مادرم به پدرم نهیب زد که «چرا این طوری می‌کنی مرد، خجالت بکش». پدرم ناگاه تکانی خورد و علی را بلند کرد. علی وقتی بلند شد بعد از دست‌بوسی پدر و مادر کنار پدر نشست. گویی اصلا اتفاقی نیافتاده است. در ضمن حرف‌ها، پدر را روشن کرد که آن شخص حقش نبوده. بعدا پدر مفصل خدمت آن شخص رسیده بود.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار