گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ اکبر صفرزاده: اگر ده سال پیش کسی میگفت که روزگاری فرا خواهد رسید که علاوه بر صدا و سیما بخش خصوصی اقدام به تولید سریال خواهند کرد و این سریالها را در جایی غیر از تلویزیون منتشر خواهند کرد هیچ کس باور نمیکرد اما امروز و به برکت اینترنت و فیلیمو سریالسازی بدون حضور صدا و سیما به یکی از مهمترین صنایع تصویری ایران تبدیل شده است.
صنعت سریالسازی ایران با تکیه بر قابلیتهای بیشمار اینترنت در حوزه تبلیغات و پخش و سعی و تلاش برای رسیدن به استانداردهای صادراتی روز به روز از منابع مالی دولتی دورتر میشود و به منابع مالی بخش خصوصی نزدیک، تا جایی که خدا را شکر در بسیاری از سریالهای تولید شده هیچ گونه رد پایی از منابع مالی دولتی دیده نمیشود.
یکی از مهمترین ایرادهای سریالهای جدید حضور کم رنگ معماری ایرانی و اسلامی در میزانسن است. اغلب سریالهای جدید در آپارتمانهایی بیهویت میگذرد و یا در پاساژهایی چند طبقه و یا در خیابانهایی که برجهای بلند اطراف آن را فرا گرفته است. اگر زبان فارسی را از اینگونه سریالها حذف کنیم اصلا نمیتوان تشخیص داد که این سریال کجایی است و در کدام کشور دنیا تولید شده است لذا میزانسن بسیاری از سریالهای ما ایرانی نیست.
خانه و مسکن در معمار ایرانی و اسلامی تعریف دارد. خانه در این معماری یعنی جایی که حیاط دارد و درخت و حوض و اندرونی و بیرونی. در معماری ایرانی و اسلامی خانه برای تربیت بچه و تشکیل خانواده و امنیت بچه و مادر تعریف شده است؛ در حالیکه که در معماری آپارتمان هیچ جایی برای تربیت و بازی و امنیت بچه نیست.
آپارتمان خوابگاه مدرنیسم است. آپارتمان خوابگاه صنعت و صنعتیسازی به بهای تباه کردن آینده است. آپارتمان از دل فرهنگی بیرون میآید که میگوید من بیشتر از آینده و بچه، به نیروی کار نیاز دارم و اگر این نیروی کار امروز در کشورم نبود آن را وارد می کنم و بهترین خوابگاه – آپارتمان – را در اختیارش میگذارم.
ترویج آپارتمان و آپارتمانسازی یعنی حذف بچه از زندگی و یا اکتفا کردن به یک بچه برای رسیدن به آن نقطه که انسان بهترین و بی دردسرترین موجود برای کارخانجات صنعتی شود. برای کارفرمای بیرون آمده از دل فرهنگ سرمایه داری بی قید و بند و ولنگار، کارگر بدون بچه بهترین گزینه است.
آپارتمان بیهویتترین موجود دنیا است؛ در همه کشورها هست اما متعلق به هیچ کشوری نیست اما برعکس آن خانه ایرانی فقط در ایران است و لاغیر. در کجای دنیا پدیدهای که امنیت، آرامش، هنر، اقتصاد و هویت را به این زیبایی و سادگی در کنار هم قرار داده باشد دیده نمیشود.
برعکس بسیاری از انیمیشنها و فیلمهای ژاپنی که حضور معماری، لباس و فرهنگ ژاپنی در آنها بیداد میکند در بسیاری از سریالها و انیمیشنهای ما تقریبا هیچ نشانی از حضور معماری اصیل ایرانی دیده نمیشود.
آکیرا کوروساوا تمام فیلمهایش را با تکیه بر فرهنگ ژاپن ساخت و با افتخار کردن به فرهنگ مردم کشورش که در تک تک پلانهای فیلمهایش دیده میشود در تمام جشنوارههای دنیا درخشید.
اگر فیلم «هفت سامورایی» را در کره مریخ اکران کنند تماشاگران آنجا فورا خواهند گفت این فیلم ژاپنی است اما آیا این قاعده در مورد فیلم ها و سریالهای ایرانی مصداق دارد؟
انتهای پیام/ 121