خردمندان، مبهوت درس های کربلا

بدون هیچ گونه چون و چرا احدی با حسین (ع) هم وزن و هم تراز نبود و در جهان پهناور کسی مفاخر او را نداشت. هر چه در اختیار آن حضرت بود، برای بقای دین فدا کرد و با خود به قربانگاه کربلا برد.
کد خبر: ۵۸۳۵
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۹ - 09November 2013

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، آیت ا... العظمی صافی گلپایگانی در یادداشتی برای روزنامه خراسان با بیان درس هایی از قیام امام حسین(ع) و اثرات این واقعه تاریخی بربشریت در طول تاریخ می نویسند:

در توصیف قیام مقدس حضرت سیدالشهدا علیه السلام و شرح نهضت جاودان و پایدار حسینی، زبان و بیان و الفاظ و کلمات ما در هر درجه از فصاحت و بلاغت باشد عاجز و ناتوان است و بدون شک، قیام امام یکی از حوادث بینظیری است که هنوز پس از سیزده قرن و اندی اسرار و عظمت و اهمیت آن کاملاً آشکار نشده و فروغ تجلّی آن خاموش نشده است و انوارش همواره در تابش و لمعان و راهنمای بشریت به سوی آزادی و عزت نفس و فداکاری و جهاد در راه مبدأ و عقیده و پایداری و مقاومت در برابر باطل و شرک و بشرپرستی بوده و خواهد بود.

مفاهیم عالیهای که برای پیشبرد مقاصد بلند و هدفهای عالی انسانی و ساختن اجتماع مترقی از آن استنباط میشود از هیچ نهضت و انقلاب دیگری درک نمیشود.خلاصه این قیام این است: وقتی که اسلام در چنگال عفریت کفر و شرک و استبداد بنیامیه دست و پا میزد و قیافه کثیف و وحشتناک ارتجاع در همه جا مسلمانان را نگران و ناراحت میکرد و احکام خدا، مسخره و سنن دین پایمال می شد و کاریترین ضربت بر قلب اسلام و نظام اسلام به نام حکومت یزید وارد شده بود، بزرگ ترین رهبر و استاد الهی و معلم ربوبی با هفتاد نفر از اهل بیت و خواص و شاگردان ممتاز و فارغ التحصیل و تربیت دیده دانشگاه خود - که گوش و چشم جهان مانند آنان ندیده و نشنیده - قیام کرد؛ جان و مال و فرزندان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و به یاری دین خدا شتافتند و در جلوی مقاصد تخریبی بنیامیه سدّی استوارتر از آهن و پولاد ساختند و درسهایی که به انسانهای خداپرست و آزادی خواه دادند، خردمندان را مات و مبهوت و ارباب بینش و بصیرت را واله و حیران کرد؛ درس هایی که فقط یک مشت الفاظ، عبارات، سخنرانی، فریاد و ادعا نبود.

درسهای آنها، فداکاریهای قهرمانانه و از خودگذشتگیهای خالصانه و تصمیم محکم و عزم راسخ بود. مانند شعلههای آتش بلکه اشعه نور در عمق دریاهای ژرف و بیکران مصایب جانکاه و امواج خروشان آزمایش و بلا مردانه فرو میرفتند و بر آفاق ابدیت، پستی این زندگی دنیا و لذایذ جسمانی را با قلمهای نوری و زرین ثبت میکردند و نشان دادند که جهاد و جانبازی در راه مبدأ و حفظ شرف و کرامت عقیده عزیزتر و گرامیتر از زندگی مادی است و بشر، والاتر و برتر از آن است که اسیر و بنده لذتهای فانیه باشد.

این جهان و آنچه در آن بود از نعمتها، کامرانیها و زر و زیوری که بیشتر خود را به آن میفروشند و برای آن دین و ایمان و شرف را از دست میدهند، علاوه بر عزت، کرامت و شرافت خانوادگی و حسب و نسب و سوابق درخشان بی مانند و اموال و فرزندان کوچک و بزرگ و بانوان و دختران و برادران و خواهران و آنچه بشر به آن دلبستگی پیدا میکند و متاع حیات دنیا است، همه در اختیار حسین(ع) بود و بدون هیچ گونه چون و چرا احدی با حسین (ع) هم وزن و هم تراز نبود و در جهان پهناور کسی مفاخر او را نداشت. هر چه در اختیار آن حضرت بود، برای بقای دین فدا کرد و با خود به قربانگاه کربلا برد و در راه مبدأ و مقصد مقدس خود از همه چشم پوشید.

این قیام و فداکاری از هر ناحیهای برای بشر متضمن عبرتها و درس هایی است که به فرموده علامه کبیر شیخ محمد حسین کاشف الغطاء خردمندان در برابر آن خاضع و در محراب عظمت آن، عقول پیشانی خضوع بر زمین ادب گذاردهاند.

کَالبَدرِ مِنْ حَیْثُ التَفَت وَجَدْتَهُ /یَهدِی اِلی عَیْنَیکَ نُوراً ثاقِباً

کَالْشَمْسِ فِی کَبَدِ السَماءِ و َنُورُها/ یَغشَی البِلادَ مَشارِقاً وَ مَغارِباً

کَالبَحرِ یَمنَحْ لِلقَریبِ جَواهِراً/ غُرَراً وَ یَبْعَثُ لِلبَعیدِ سَحائِباً( 1)

توفیق ابوعلم نویسنده فاضل مصری پس از آن که اباء نفس و عظمت روح امام را میستاید و میگوید جهان را از اینکه برایش همتا و شریکی بیاورد عاجز کرد، اقدام و قیام امام را به این گونه توصیف میکند:

اَقْدَمَ الامامُ الْحُسَینُ عَلَی المَوتِ مُقْدِمَاً لِنَفْسِه وَ اَولادِه، وَ اَطْفالِهِ، وَ اَهْلِ بَیْتِه لِلقَتْلِ قُرْباناً وَ وَفاءً لِدِینَ جَدّهِ صَلَّی اللهِ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم بِکُلِّ سَخاء وَ طِیْبَةِ نَفْس، وَ عَدَمِ تَرَدُد وَ تَوَقَفُ قائِلا بِلِسانِ حالِهِ.

اِنْ کانَ دِینُ مُحَمّد لَمْ یَستَقِم / اِلاّ بِنَفْسِی یاسُیُوفُ خُذِینِی(۲)

و پس از آن که در وصف شجاعت آن حضرت شرحی سخن رانده میگوید:

«وَ هُوَ الَذِی صَبَرَ عَلی طَعْنِ الْرّماحِ، وَ ضَرْبِ السُّیُوفِ، وَ رَمْی السُّهامِ حتّی صارَتِ السّهامُ فِی دِرْعِه کَالشّوَکِ فِی جِلْدِ القُنْفُذِ، وَ حتّی وُجِدَ فِی ثِیابِهِ مِأةُ وَ عِشرُونَ رَمْیَةً بِسَهْم، وَ فِی جَسَدِهِ ثَلاثُ وَ ثَلثُونَ طَعْنَةً بِرُمْح، وَ اَربَعُ وَ ثَلاثُونَ ضَرْبَةً بِسَیْف»

این یک منظر مختصر و کوتاهی است از قیام امام و اهل بیت و اصحاب آن حضرت و از مفهوم عالی و با ارزش آن از نظر یک نفر استاد و دانشمند معاصر از اهل سنت(۳) و اما مناظری که نویسندگان بزرگ و ادبا و شعرا و خطبا از این قیام مقدس در قالب اشعار و نثر و نظم ساخته و پرداختهاند بیش از این است که در این مقال بگنجد.

پینوشت

۱ . جنة المأوى ص 111، مقاله (التضحیة فى ضاحیة الطف).

۲ . اهل البیت ص 446 تا 449.

۳ . ص 450، اهل البیت علیهم السلام.

نظر شما
پربیننده ها