به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، دوکوهه را همه به ساختمانهایش میشناسند، به صفای رزمندگان و والعصرهای میدان صبحگاهش، به حسینیه حاج همت و عبادتهای شبانهاش؛ وقتی از حسینیه حاج همت صحبت به میان میآید، دلهای رزمندگان به دوران دفاع مقدس بازمیگردد و بهیاد شیران روز و عابدان شب و بهیاد راز و نیازهای عاشقانه در دل نیمههای شب، تنگ شده و دوباره هوایی میشود.
«مصطفی عبدالرضا» یکی از رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسولالله (ص) در دوران دفاع مقدس است که خاطرات خود را در کتاب «بازمانده» به چاپ رسانده است. این رزمنده بازمانده از قافله شهدا در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس به بیان حال و هوای حسینیه شهید حاج محمدابراهیم همت در آن دوران پرداخته است.
نماز شب؛ نقطه عطفی در جهت شهادت
رزمندگان اکثراً با خلوص نیت و تقوا با خدای خود راز و نیاز میکردند؛ بهطوریکه غروب که میشد، در حوضی که جلوی حسینیه شهید همت وجود دارد به صف میایستادند و در آن وضو میگرفتند؛ آنزمان با تانکر در این حوض آب میریختند.
وجب به وجب حسینیه شهید همت به بهترین انسانها، با ایمانها، با تقواها و ولایتمدارها که تابع محض امام خمینی (ره) بودند، قداست دارد؛ چراکه هنگام برگزاری نماز جماعت، صفوف نماز خیلی فشرده بود و اگر کسی به نماز جماعت نمیرسید و یا اگر دیر میرسید و در حسینیه جا نمیشد، افسوس میخورد.
تقریباً نیمساعت مانده به نماز صبح مناجات با نوای آقای «محسن نورایی» بهصورت بسیار دلنشین و معنوی برگزار میشد و رزمندگان برای نماز شب در حسینیه حضور پیدا میکردند؛ بهطوری که اگر کسی نمیدانست، فکر میکرد که نماز صبح درحال برگزاری است. رزمندگان نماز شبها را چنان با گریه بلند میخواندند که مثلاً اگر بستگان درجه یک آنها نیز از دنیا میرفت، تا این حد شیون و زاری نمیکردند و همین نماز شبها نقطه عطفی بود در جهت شهادت آنها.
در ایام محرم از ساختمانهایی که محل استقرار گردانهاست نیز گردان به گردان بهصورت سینهزنی به حسینیه میآمدند و شروع به عزاداری میکردند و بهطوری سینهزنی میشد که شیشههای حسینیه به لرزه در میآمد. بعد از مراسم هم گوشه و کنار پادگان برخی رزمندگان بهصورت انفرادی دست به نیایش میزدند.
انتهای پیام/ 113