«تصویر آفتاب» در آینه رباعی‌های شاعران امروز

«تصویر آفتاب» مجموعه رباعی‌های عاشورایی به کوشش سید حبیب حبیب پور و با مقدمه محمدرضا سنگری از سوی انتشارات هزاره ققنوس منتشر شد.
کد خبر: ۵۸۸۳۹
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۸ - 20November 2015

«تصویر آفتاب» در آینه رباعی‌های شاعران امروز

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، «تصویر آفتاب» که در بردارنده تعداد دویست رباعی عاشورایی از دهها شاعر است، در دو بخش تدوین شده است. در بخش نخست رباعیهای ویژه حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) و در دو بخش دوم رباعیهایی مربوط به  علمدار کربلا حضرت اباالفضل العباس آورده شدهاند.

در مقدمه این مجموعه که توسط دکتر محمدرضا سنگری نوشته شده، آمده است:
 
اگر کربلا جلوه گاه جمیل حق است، اگر عاشورا زیباترین تابلویی است که بر گسترهی خاک ترسیم شده، نمیتوان چشم زیبابین داشت و عاشورا را ندید و نمیتوان شعر – این زیبانگر زیبانگار – را حاضر در صحنهی توصیف عاشورا نیافت. اتفاقا شعر هر گاه به عاشورا رسیده زیباتر، شوریده تر و شورانگیزتر شده و شکوه و شوکت افزونتر یافته است.
 
شعر، دیروز و امروز و همیشه، پایاترین و پویاترین و زایاترین تکیه گاه در انتقال هنرمندانه و زیبای اندیشه و عاطفه بوده و هست، همین است که شاعر نمیتواند قصهی شگفت و غریب عاشورا را بشنود و پا به پای اشکی که گونههایش را مینوازد، قلم را به اشک و سوگ ننشاند و چنین حقیقتی سبب شده است که از همان غروب ارغوانی که دشت طف، پاره پاره ستاره و مهتاب و آفتاب را در آغوش گرفت تا به امروز، شعر همسفر کاروان حسین (علیه السلام) باشد و شاعران، راویان داغها و سوزها و اشکها و ترسیم و توصیف کنندهی خونی که مظلومانه و معصومانه از تشنه کام ترین حنجرهها بر خاک چکه کرد.
 
یکی از قالبهای شعری که در گذشته بسیار اندک و در روزگار ما فراوان و چشمگیر در خدمت شعر عاشورایی بوده است، قالب خوش آهنگ «رباعی» است.
 
سبب اقبال به قالب رباعی را در عصر انقلاب و ذائقهی شاعران انقلاب در وجوه زیر باید جست و جو کرد:
1- موسیقی دلپذیر: این قالب از خوش نواترین و گوش نوازترین اوزان شعر فارسی است با ظرفیت تنوع موسیقایی (حدود شانزده وزن و ظرفیت موسیقایی) و همین باعث شده است که شاعران از این تپشها  و طنازیهای رباعی بهره گیری و استفاده کنند.
 
2- تنوع موضوعی: رباعی در طول زندگی شاعرانهی خود، ظرف اندوه و سوگ، شادی و سرور، طنز و مطایبه، دغدغه های عاشقانه، دریافتهای عارفانه، حماسه، تأملات فلسفی و اجتماعی بوده است. همین تجربهی تاریخی سبب شده است که شاعران دریابند همه گاه و همه جا و برای همه چیز رباعی پاسخگوست!
 
3- کوتاهی، اختصار و اقتصار : قالب رباعی دارای هندسهی ثابت است. در شعر فارسی فقط دو قالب رباعی و دوبیتی دارای هندسه ثابت در محور عمودی و افقی هستند و ویژگی کوتاهی، رباعی را ظرفی ساخته است که شاعر گزیده و کوتاه به نکته ای، مضمونی و موضوعی بپردازد و در بهترین و کوتاهترین شکل ممکن عرضه کند.
 
4- پژواک و طنین : رباعی، هویت و اعتبار و تأثیر خویش را عمدتا مدیون آخرین مصراع است. رباعیهایی که در حافظه مینشینند و با لبها انس و زمزمه مییابند رباعیهایی هستند که آخرین مصراع ضرباهنگ قوی و مؤثر و شاعرانه داشته باشد. اگر برخی رباعی را «شعر وارونه» نامیدهاند یعنی شاعر نخست آخرین مصراع را مییابد و میگوید و سپس سه مصراع در خدمت همان «مصراع مکشوف» میسراید، از همین روست.
 
5- انس با حافظه : همهی عناصر پیش گفته کمک میکنند که رباعی در حافظه بماند. حافظهی ایرانی گواه آن است که رباعی یکی از برجستهترین قالبهای حافظه ای مردم ماست.
 
اگر این رباعی به عاشورا برسد و ظرف توصیف و ترسیم لحظه های شگرف و شگفت و شورانگیز و اشک آمیز عاشورا شود، رنگ و اعتبار و جایگاه دیگری مییابد و این مجموعه که پیش روست چنین است.
 
 این مجموعه رباعی نامه ای عاشورایی است در دو بخش که نخستین آن یکسره به امام عاشورا و منظومهی حوادثی که حول محور آن امام غیور مظلوم رخ داده است اختصاص دارد و بخش دوم در توصیف حماسهی رشید علقمه ابوالفضل العباس (علیه السلام) است.
 
با هم چند رباعی از این مجموعه را مرور میکنیم:
 
آیین قبیله
این خاک به خون عاشقان آذین است
این است در این قبیله آیین، این است
زاین روست که بی سوار برمی گردد
اسب تو که زین و یال آن خونین است
قیصر امین پور
--------------
نماز عاشورا
بی آب شدی، آینه بازی کردی
بر خاک شدی و سرفرازی کردی
از هر سو تیر و نیزه و زخم آمد
اما تو چه خوش پیشنمازی کردی!
سید حبیب حبیب پور
--------------
درس ایمان
خورشید چه عاشقانه پیمان میداد
در وادی طوفان بلا جان میداد
آن روز معلم شهادت چه غریب
با نای بریده درس ایمان میداد
عبدالرحیم سعیدی راد
-------------
رویش عشق
بر شانهی خاک ، غصّه و غم مانده
تا رویش عشق ، فرصتی کم مانده
امروز هوای کربلا داشت دلم
هفتاد و دو روز تا محرم مانده
حسین سنگری
------------
بغض
یک مرتبه بین راه، پایش لرزید
مبهوت شد، از بغض، صدایش لرزید
زینب به چه خیره شد که این گونه زمین
از نالهی «وا محمدا» یش لرزید!؟
سید محمد مهدی شفیعی
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها