تقلای جذب منابع مالی، اپوزیسیون را به جان هم انداخته است

فعال سیاسی اصولگرا بر این باور است که گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور به خاطر عدم برخورداری از پایگاه مردمی و نداشتن هدف ایجابی، نه تنها نمی‌توانند در کنار هم قرار بگیرند، بلکه برای جذب منابع مالی از غرب، در رقابت و به دنبال حذف یکدیگرند.
کد خبر: ۵۸۸۵۰۹
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۹:۳۰ - 11May 2023

تقلای جذب منابع مالی، اپوزیسیون را به جان هم انداخته استبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، اعتراضاتی که از اواخر تابستان پارسال به راه افتاد و مانند سال‌های پیش از آن در خیابان‌ها به آشوب ختم شد، دور تازه‌ای از تلاش‌های سیاسی - تبلیغاتی اپوزیسیون خارج از کشور را به دنبال آورد؛ روندی که چند ماه بعد به اعلان منشوری موسوم به همبستگی متشکل از بازمانده پهلوی، سرکرده گروه تجزیه‌طلب کومله و چند سلبریتی سینمایی و ورزشی انجامید تا به زعم خود مسیر اتحاد در راستای براندازی را هموار کند.

این ائتلاف که از همان ابتدا با تشتت و اختلاف کارش را آغاز کرد، کمتر از چهار ماه بعد از راه اندازیِ پرسر و صدای آن به زد و خورد رسانه‌ای و تقابل سیاسی اعضایش انجامید و به سراشیبی فروپاشی افتاد. با این حال، سیر تحولات اپوزیسیون خارجی موضوعی جالب توجه در حوزه سیاسی و در این خصوص پرسش‌هایی مطرح است.

گزارش پیش رو مصاحبه با «حسین کنعانی مقدم» فعال سیاسی اصولگرا است.

گروه‌های اپوزیسیون پایگاه مردمی ندارند

اپوزیسیون خارجی به طور کلی چه نقش و وزنی در معادلات سیاسی ایران دارند؟

در جنگ تحمیلی آمریکایی‌ها تلاش زیادی کردند تا با جمع‌آوری بازمانده‌ها و پس‌مانده‌های رژیم سابق و گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی، آلترناتیوی را تحت عنوان اپوزیسیون متحد و خارج از کشور ایجاد کنند. سازمان‌های جاسوسی، چون سی‌آی‌ای، موساد، اینتلیجنس سرویس و بسیاری از تشکیلات‌هایی که در خارج بودند تلاش کردند این قطعات ناهمگون و غیرهمجنس که فقط به دنبال فروپاشی و به عبارتی تجزیه ایران بودند، در چارچوب سیاست‌های آمریکا و اسرائیل جمع شوند؛ از رضا پهلوی گرفته تا سازمان منافقین، دموکرات‌ها، مشروطه‌خواهان سلطنت‌طلب، جریان‌های مختلف همجنس‌گرا، مخالفانی که در چارچوب سیاست‌های آمریکا می‌گنجیدند را جمع کردند، کمک‌های مالی کردند، امکانات بسیاری در اختیارشان گذاشتند، شبکه‌های ماهواره‌ای در اختیارشان گذاشتند و آن‌ها را تقویت کردند.

به رغم همه این حمایت‌ها، این گروه‌ها به خاطر اینکه پایگاه مردمی نداشتند و حرفی هم برای گفتن نداشتند جز اینکه بخواهند ایران را تجزیه کنند، نه تنها نتوانستند کنار هم قرار بگیرند، بلکه در رقابت برای پول گرفتن از آمریکا و اسرائیل و برخی کشور‌ها به دنبال حذف یکدیگر هم بودند.

سفر رضا پهلوی به اسرائیل، عملا بر پیکر ادعا‌های این گروه‌ها که دم از وطن و آزادی و استقلال می‌زدند تیر خلاص زد و نشان داد که در نهایت این‌ها مزدوران رژیم صهیونیستی هستند که رژیمی نژادپرست، کودک‌کش و تروریست است.

به این خاطر، این گروه‌ها قبل از اینکه به آرزوی فروپاشی خود برای جمهوری اسلامی تحقق ببخشند، خودشان دچار فروپاشی شدند. به طوری که در زمان حاضر می‌توان گفت اپوزیسیونی به عنوان آلترناتیو برای جمهوری اسلامی وجود خارجی ندارد.

پول تنها عامل همگرایی میان گروه‌های اپوزیسیون است

آیا چشم‌اندازی از همگرایی گروه‌های متشتت و متعارض اپوزسیون وجود دارد؟ پیامد همگرایی احتمالی آنان چیست؟

تن‌ها عامل همگرایی میان این گروه‌ها پول است؛ یعنی کمک‌های مادی که دریافت آن مشروط به نشستنشان دور یکدیگر است. به این معنی که آمریکایی‌ها گفته‌اند ما وقتی به شما پول می‌دهیم، به شما کمک می‌کنیم و از شما حمایت می‌کنیم که شما کنار هم بنشینید تا ما بتوانیم از شما استفاده کنیم، در غیر این صورت به نظر می‌رسد که محور وحدت این نیرو‌ها تنها مزدوری برای رژیم آمریکا و اسرائیل باشد.

ما از اپوزیسیون شانس نیاوردیم

یکی از گزاره‌های مطرح در فضای سیاسی این است که یکی از فرصت‌ها یا شانس‌های جمهوری اسلامی طی دهه‌ها این بوده که هرگز اپوزیسیونی قوی و قابل توجه را مقابل خود ندیده است. تا چه حد این گزاره را قبول دارید و اگر قبول دارید دلیل و پیامد این وضعیت چیست؟

ما از نیرو‌های اپوزیسیون شانس نیاورده‌ایم. اپوزیسیون جمهوری اسلامی تاکنون اپوزیسیونی بوده است که خودش هم بر علیه خودش اقدام می‌کرده و مزدور بوده است.

البته آسیب عملکرد برخی مسئولان در کشور برای نظام بسیار سنگین‌تر از عملکرد اپوزیسیون بوده است.

برخی مسئولان با عملکرد خود ضرباتی به نظام زده‌اند که کاری‌تر از ضربه‌های اپوزیسیون بوده است. به عبارتی ما شاید بیشتر از اینکه بخواهیم از بیرون آسیب ببینیم، از درون آسیب دیده‌ایم.

مساله‌ای که مهم است اینکه ظرفی که آمریکایی‌ها برای آلترناتیو ساخته‌اند، از همان ابتدا مثل ظرف چینی شکسته‌ای بود که با چسب به هم چسبانده بودند. دیدیم که با اولین تلنگر این بست‌ها از هم باز شد و ظرف فرو ریخت.

مردم عملکرد اپوزیسیون را با جمهوری اسلامی مقایسه و قضاوت می‌کنند

آیا وجود اپوزیسیون می‌تواند برای نظام آثار مثبتی هم به دنبال داشته باشد؟

قطعاً مردم قضاوت می‌کنند. مردم با مشاهده و قضاوت اظهارات و عملکرد نیرو‌های اپوزیسیون، اعتقادشان به جمهوری اسلامی ایران بیشتر می‌شود، چرا که می‌فهمند این‌ها هیچ پایه و اساسی جز مزدوری ندارند. به همین دلیل، شاید مهمترین آثار مثبت وجود اپوزیسیون این بوده که مردم دشمن را بهتر شناخته‌اند.

نیرو‌های اپوزیسیون را باید در سه دسته قرار داد؛ معترضان داخلی، براندازان داخلی و اپوزیسیون خارجی

بهترین رویکرد در قبال اپوزیسیون خارجی چیست؟

من نیرو‌های اپوزیسیون را به سه قسمت تقسیم می‌کنم؛ نخست، معترضانی که در داخل کشور هستند. باید به آن‌ها توجه کرد. باید به آن‌ها میدان داد. اعتراضشان را شنید و در برابر مطالباتشان پاسخگو بود.

دوم، ناراضی‌هایی هستند که هدف سرنگونی نظام را دنبال می‌کنند و دنبال این هستند که خودشان جایگزین نظام شوند. این گروه قدرت‌طلبانی هستند که با هدف جایگزینی خود، دنبال سرنگونی نظام هستند. این‌ها در داخل کشور در اقلیت قرار دارند.

سوم، اپوزیسیون خارج‌نشین است که ترکیبی از گروه‌های ضد انقلاب و معاندی هستند که ممکن است ناراضی هم در میان آن‌ها وجود داشته باشد، ولی به هرحال پایگاه داخلی ندارند و بیشتر از طریق جنگ روانی و رسانه‌ها به دنبال این هستند که در فضای سیاسی کشور به نوعی حیات سیاسی داشته باشد. دیدیم که این گروه‌ها همه زورشان را زدند و نتیجه‌اش هم این بود که همراه با پهلوی و تشکیلات اپوزیسیون خارج‌نشین در دامن اسرائیل افتادند.

به این جمع‌بندی رسیدند که نمی‌توان با شورش از داخل و فشار از بیرون کاری کرد

تأثیر وجود و فعالیت اپوزیسیون خارج از کشور بر رفتار و مناسبات دولت‌های غربی با تهران از گذشته تا حال چگونه بوده است؟ آیا در حال حاضر اپوزیسیون متغیری مهم در روابط و نگاه متقابل تهران و غرب به شمار می‌آیند؟

اطلاعات آمریکا و اسرائیل و بسیاری از کشور‌های اروپایی در رابطه با واقعیت‌های ایران عمدتاً از طریق همین گروه‌های سیاسی و جاسوسی آن‌ها در رابطه با مسائل ایران تامین می‌شود. این‌ها عمدتاً برای اینکه نفع خودشان را در نظر می‌گیرند، در ارتباط با ایران اطلاعات غلطی به غرب می‌دهند که این اطلاعات غلط، غرب را دچار خطای محاسباتی می‌کند. تاکنون چندین بار غربی‌ها به خاطر این خطا‌های محاسباتی، هستی و نیستی خود را در رابطه با مسائل ایران از دست داده‌اند و سرافکنده شده‌اند.

به نظر می‌رسد که این گروه‌ها همچنان با دادن اطلاعات نادرست، باعث اذیت و آزار شوند. با این همه به نظر می‌آید سفر رضا پهلوی به اسرائیل نشان داد که در خارج از کشور این نتیجه حاصل شده که نمی‌توان با اقداماتی تحت عنوان شورش از داخل و فشار از بیرون، جایگزینی برای قدرت مستقر یافت. همان کاری که منافقین با بغل کردن صدام در بردن جنگ انجام دادند و نتیجه‌اش را هم دیدند که چه مصیبتی برایشان اتفاق افتاد، اپوزیسیون هم با بغل کردن اسرائیل سرنوشتی مانند آنان خواهد داشت.

منبع: ایرنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها