به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، «حسن رسولخانی» در سال 1320 در روستای قره قیه از توابع شهرستان مشکین شهر چشم به جهان گشود.
حسن در حالی که چهل و یک سال از بهار زندگی اش را تجربه میکرد با وجود سن بالا دفاع از وطن و ناموس و خاک را برای خودشان تکلیف دانسته و خانواده را به امید خدا سپرده و لباس رزم به تن کرده و به جبهه های حق علیه باطل رفته و بعد از حضور در جبهه به مدت سه ماه، در جزیره «مجنون»، در عملیات «خیبر» در تاریخ 1362/12/4 در اثر اصابت گلوله از ناحیه سر به فیض شهادت نایل آمدند و پیکر پاکش بعد از تشییع جنازه در روستای «قره قیه» زادگاهش به خاک سپرده شد.
بخشی از وصیت نامه شهید حسن رسول زاده:
بسم الله الرحمن الرحیم
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون» آنانکه در راه خدا شهید شدند مرده نپندارید بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
وصیت نامهام را به نام پروردگار آفریننده آغاز می کنم، درود به آقا امام زمان (عج) و با سلام بر نایب بر حقش امام خمینی رهبر جهان و بشریت و مظلومان و سلام بر رزمندگان اسلام و سلام به شهیدان راه انقلاب اسلامی و به خانوادههای شان و سلام و درود فراوان به جنگجویان افغانی و لبنانی که در راه اسلام و آزادی میجنگند پدرم نباید به من گریه کنی باید افتخار کنی که شما هم با حسینیان شدهای که حبیب ابن مظاهر هر را در راه اسلام دادی. پدرم گریه کن به حسین (ع) و حبیب ابن مظاهر و قاسم (ع) و علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع) نباید گریه کنی به من که دشمنان اسلام شاد بشود. ای خواهر وصیتم به شما این است که اگر خدای نخواسته حجابت را فراموش کردی در آخرت حلالت نمیکنم. برادرانم وصیتم به شما این است که نباید بگذارید اسلحه ام در زمین باشد بردارید و با دشمنان اسلام به نبرد بپردازید.
من در آخر از برادران بسیجی و حزب اللهی میخواهم که راه شهیدان به خون خفته را زنده داشته و به نبرد با استکبار جهانی ادامه بدهند که این نبردشان این انقلاب را به انقلاب جهانی مهدی موعود (عج) متصل کنند.
از تمامی برادرانم (حزب اللهی) حلالیت میخواهم و از پدر و مادرم میخواهم مرا حلال کنند.
انتهای پیام/