به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، تحقیق در حوزه اندیشههای نظامی امام خمینی (ره) و موضوعات مربوط به آن به چند دلیل نسبت به سایر ابعاد اندیشهای وی پیچیدهتر و مشکلتر است.
نخست اینکه این جنبه از اندیشههای امام نسبت به سایر حوزههای فکری وی کم دامنهتر بوده است. دوم اینکه آثار و نوشتههای موجود در این حوزه، آکادمیک و روشمند نیستند. تعداد این آثار بسیار محدود است و محتوای آنها غالباً مشتمل بر دایره محدودی از کلیات انتزاعی و ارزشی و تبلیغاتی است.
این مقاله با هدف فائق آمدن بر مشکلات این حوزه و عرضه کاری دقیقتر انجامشده است.
۱- بنیادهای نظری جنگ و دفاع در اندیشه امام خمینی (ره)
اندیشه نظامی به بنیادهای فکری و نگرشهای فلسفی یک صاحبنظر درباره ابعاد و جنبههای مختلف نظامیگری بهخصوص ماهیت جنگ و دفاع اطلاق میشود.
اندیشه نظامی غالباً ارتباط مستقیمی با مواضع نظامی و نوع مدیریت نظامی فرد دارد. از همین رو رویکردهای فکری و اندیشهای رهبران در مورد موضوعات مختلف نظامی، یکی از محورهای اصلی تعیینکننده استراتژی نظامی آنها است.
بنیاد اندیشه امام خمینی (ره) مبتنی بر شریعت اسلام است و سایر حوزههای معرفتشناسی وی بر اساس آن معنا مییابد. بر این اساس هسته اصلی اندیشه نظامی امام، حفظ اسلام از طریق فرایند حکومتداری و حراست و گسترش مسالمتآمیز آن است.
شکلگیری حکومت اسلامی با هدف پاسداشت شریعت اسلام، اولین سطح اندیشه نظامی امام است. هدف اصلی از تشکیل حکومت، حفظ اسلام و شریعت اسلامی است. حراست از اسلام و گسترش اسلام، سطوح دوم و سوم اندیشه نظامی امام (ره) هستند که در پیوند با حفظ حکومت اسلامی، از طریق دفاع و یا جنگ معنا مییابند.
گسترش حکومت اسلامی که در فقه سیاسی اسلامی، از اهداف اصلی اسلام است، به معنای گسترش مسالمتآمیز آن از طریق امربهمعروف و تقویت روابط دوستانه با سایر ملل است.
گسترش حکومت اسلامی از طریق نظامیگری در قالب اندیشه جهاد ابتدایی و مربوط به عصر امام معصوم (ع) است. گسترش حکومت اسلامی در عصر غیبت و در زمان حکومت ولایتفقیه، در قالب اندیشه جهاد دفاعی معنا مییابد. درواقع در اینجا اندیشه محوری در تقویت و گسترش حکومت اسلامی، دفاع از کیان و مرزهای اسلامی است و با نظامیگری مبتنی بر تجاوز میانهای ندارد.
جهاد دفاعی، جهاد در مقابل تجاوز دشمن، واجب عینی است. از نظر امام، این تجاوز ممکن است بهصورت تجاوز مستقیم نظامی و یا غیرنظامی بهصورت فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ظاهر شود. بر همین اساس امام ستیز دائمی با استکبار جهانی و قدرتهای بزرگ را از نوع جهاد دفاعی دانسته است.
از این منظر اندیشههای امام در قالب چند موضوع قابل بررسی است: دفاع از مسلمین، دفاع در برابر استیلای سیاسی بیگانگان، دفاع از وحدت کشورهای اسلامی، دفاع از حق و عدالت، دفاع از منافع بینالمللی جهان اسلام، گسترش نفوذ اسلام در جهان، مقابله با کافران و ستمکاران، مبارزه دائمی با استکبار جهانی و قطع ریشههای فساد.
در تحلیل اندیشههای نظامی امام خمینی (ره) با استناد به شواهد عینی میتوان استدلال کرد که اندیشه نظامی امام، صلحطلبانه و دفاع محور است.
امام در موارد متعددی، آشکارا جنگ و توسعهطلبی را نفی کرده است. ایشان در جایی میگویند: جنگ ما یک دفاع است، هجوم نیست و جنگ دفاعی از تکلیفهای شرعی و وجدانی انسانی همه است. بر هر انسانی واجب است که از خود، کشور و دینش دفاع کند.
دفاع حق هر انسانی است و جنگ دفاعی از تکلیفهای شرعی و وجدانی همه انسانهاست. در این حالت هم سپاه، هم ارتش، هردو یک وضع دارند. هردو یک تکلیف دارند و آن حفظ اسلام است. همچنین میفرمایند: ما هیچگاه جنگطلب نیستیم، ما دفاع مقدس میخواهیم بکنیم و میخواهیم از آبروی اسلام و از آبروی کشور اسلامی دفاع کنیم. این دفاعی است که عقل و اسلام، هردو با آن موافقاند.
از همین رو امام اعتقاد داشت که دفاع از اسلام، از بزرگترین عبادات است. درعینحال حفظ اسلام از حفظ احکام بالاتر است.
از نظر امام بر همه ما واجب شرعی است که از اسلام دفاع کنیم. مسئله این نیست که ما میجنگیم، ما دفاع میکنیم. این اندیشه امام که بنیاد استراتژیهای سیاسی و نظامی ایران در جنگ هشتساله را شکل میداد؛ در مقاطع حساس جنگ بهوضوح قابل مشاهده بود. بر همین اساس، ماهیت جنگ ایران در برابر عراق از دیدگاه حضرت امام (ره) جهاد دفاعی بود.
بعد از فتح خرمشهر و ادامه جنگ، اندیشه جهاد دفاعی در بیانات امام خمینی (ره)، نمود بهتری یافت. مثلاً امام پس از عملیات رمضان که اولین اقدام برای ورود به خاک عراق بود میگوید: وارد شدیم به عراق برای اینکه نگذاریم هرروز شهرها موردحمله واقع شود و میخواهیم این عملیات را به حدی برسانیم که نتوانند کاری بکنند و این یک دفاعی است که ما داریم.
امام ضمن تبیین علت ورود به خاک عراق ازنظر سیاسی و نظامی، از این اقدام بهعنوان اهرمی برای فشار به مجامع بینالمللی استفاده میکند و اتمام عملیات دفاعی رزمندگان در خاک عراق را متوقف بر پذیرش خواستههای جمهوری اسلامی میداند.
۲- تبیین مدیریت نظامی امام در جنگ ایران و عراق
مدیریت نظامی امام در جنگ ایران و عراق دارای دو بعد کاریزماتیک و سیستماتیک بوده است. بعد کاریزماتیک این مدیریت، معطوف به تأثیر جنبههای شخصیتی و حب درونی جامعه نسبت به امام و بعد سیستماتیک، مربوط به جنبههای مدیریت مستقیم و حرفهای امام در پیشبرد امور جنگ است.
در مدیریت کاریزماتیک، اطاعت فرد ناشی از ویژگیهای شخصی و ذاتی مدیر است. در این مدیریت رهبران دارای ویژگیهایی هستند که آنها را قادر میسازد برای پیروان خود الهامبخش بوده و حتی به شکل الگو، پیروان در قالب آن تعیین هویت میشوند.
وضعیت بحرانی جامعه ایران در وضعیت بروز انقلاب ۱۳۵۷ و پس از آن جنگ ایران و عراق، شرایط مناسبی را برای ظهور رهبر کاریزمای انقلاب یعنی امام خمینی (ره) مهیا کرد.
به نظر میرسد شخصیت کاریزمای امام در هر دو دوره انقلاب و جنگ تأثیر گستردهای در برونرفت از بحران و مدیریت تحولات آنها داشته است. یافتههای تحقیقی نشان میدهد که بُعد کاریزماتیک مدیریت نظامی امام در جنگ ایران و عراق، پنج حوزه اصلی را پوشش میداد: تأمین مشروعیت و مقبولیت عمومی جنگ با عراق، تأمین روحیه جنگاوری، تأمین روحیه مقاومت و استقامت، تأمین نظام سازمانی جنگ، تأمین نیروی انسانی جنگ.
درواقع میتوان گفت که کاریزمای امام و عامل انگیزشی آن در جنگ، مبتنی بر نوعی دوگانگی عوامل دینی و دنیوی است. بااینوجود، این دو بعد، نه در عرض بلکه در طول هم هستند.
یافتههای تحقیق نشان میدهد که این مرجعیت دینی و کاریزما، بدون عبور از متغیرهای دنیوی ناممکن بوده است. درواقع امام برای موفقیت در بسیج اجتماعی مردم و اداره جنگ از طریق ایجاد انگیزش اجتماعی، صرفاً از متغیرهای دینی بهره نگرفته است بلکه متغیرهای دنیوی نیز اثرگذار بودهاند.
به لحاظ جامعهشناختی، اگر از طرف امام تأکید بر عوامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی (مجموع عوامل دنیوی) صورت نمیگرفت، اساساً حلقه پیوند میان کاریزما و نهاد مرجعیت با پدیده جنگ وجود پیدا نمیکرد و کاریزما در جهت ایجاد انگیزش اجتماعی عینیت نمییافت.
نتایج این تحقیق نشان میدهد که توازن میان متغیرهای دینی و دنیوی است که قدرت تأثیر بسیج را برای مرجع دینی فزونی میدهد و درعینحال اعلام آمادگی جامعه، واقعیتی است که این قدرت و تأثیر را به وجود میآورد.
۲-۲. بعد سیستماتیک مدیریت نظامی امام خمینی در جنگ ایران و عراق
بهطورکلی در حوزه مطالعاتی جنگ ایران و عراق به رغم گستردگی ادبیات تولیدشده در آن، در برخی موضوعات خلأهای مطالعاتی مهمی دارد. این تحقیق نشان داد که موضوع مدیریت عملی امام (ره) در جنگ ایران و عراق عملاً یکی از حوزههای فراموششده مطالعات جنگ است و تاکنون هیچ اثر علمی و آکادمیکی در این زمینه منتشرنشده است.
البته به نظر میرسد مهمترین دلایل این مسئله، کمبود شدید منابع به دلیل عدم انعکاس ابعاد عملی مدیریت نظامی امام (ره) در رسانهها و عدم وضوح مسئله مطالعاتی است.
ابعاد عملی و واقعگرایانه مدیریت نظامی امام در جنگ را میتوان در چهار دوره متمایز مدیریتی و در سه سطح استراتژی سیاسی جنگ، استراتژی نظامی و تاکتیک نظامی مطالعه کرد:
-از آغاز جنگ تا مرداد ۱۳۶۱ (عملیات رمضان): تعیین استراتژی سیاسی (دوره مورد بحث)
- از مرداد ۱۳۶۱ تا اسفند ۱۳۶۲ (عملیات خیبر): تعیین استراتژی سیاسی جنگ و دخالت محدود در تعیین استراتژی نظامی جنگ
- از اسفند ۱۳۶۲ تا پایان ۱۳۶۵: تعیین استراتژی سیاسی جنگ، دخالت گسترده در تعیین استراتژی نظامی جنگ و دخالت محدود در تاکتیکهای نظامی جنگ؛ و
از ابتدای ۱۳۶۶ تا پایان جنگ: تعیین استراتژی سیاسی جنگ و تعیین استراتژی نظامی جنگ
از آغاز جنگ تا مرداد ۱۳۶۱ (عملیات رمضان)، تعیین استراتژی سیاسی جنگ:
این جمله معروف ناپلئون که آغاز و پایان جنگ مختص رهبران سیاسی است؛ در خصوص نقش تعیینکننده امام در مدیریت جنگ صادق است. پیشبینی وقوع جنگ و تشکیل نیروی بسیج قبل از آغاز جنگ ایران و عراق، مدیریت مناسب شرایط آغاز ورود جامعه به جنگ، چگونگی واکنش نسبت به خواستههای عراق پس از توقف مرحله اول جنگ (توقف جنگ پس از اشغال سرزمینهای ایران)، برخورد با مواضع بنیصدر در خصوص جنگ، مدیریت بحران داخلی خلأ بنیصدر و در دست گرفتن فرماندهی کل قوا، موضعگیری در خصوص کارکردهای نظامی ارتش و سپاه در مراحل اولیه جنگ، فرمان شکستن حصر آبادان و آزادسازی مناطق اشغالی، تشکیل شورای عالی دفاع و تصمیمگیری در خصوص ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، مهمترین ابعاد مدیریتی امام خمینی (ره) در این مقطع که موضوع بحث ما است است.
الف) پیشبینی وقوع جنگ و تشکیل نیروی بسیج قبل از آغاز جنگ
امام خمینی یک سال قبل از آغاز جنگ آن را پیشبینی و برای مقابله با آن برنامهریزی کرده بود. امام در پنجم آذر ۱۳۵۸ و تنها ۲۲ روز پس از اشغال لانه جاسوسی با توجه بهاحتمال تهاجم نظامی کشورهای خارجی به ایران، فرمان تشکیل بسیج با جذب، سازماندهی، آموزش و بهکارگیری نیروهای مردمی را صادر کرد.
امام در یکی از سخنرانیهای خود قبل از شروع جنگ در تاریخ ۱۳۵۸/۱۲/۰۶ در مورد تشکیل بسیج میفرمایند: مهیا شدنمان هم طوری باشد که با این مهیا شدن، بترسند آنهایی که خیال هجمه دارند.
ب) مدیریت مناسب در شرایط ورود جامعه به جنگ
از توقف اولیه عراق پس از پیشرویهای گسترده آن تا شروع عملیاتهای موفقیتآمیز ایران را میتوان مدیریت آغازین ورود جامعه به جنگ از طرف امام نامید که به نظر میرسد بنیاد پیروزیهای بعدی را مهیا کرد.
به گفته فرماندهان جنگ، آنچه در مراحل آغازین جنگ، مهمترین نقش را در شکست حمله برقآسای عراق داشت؛ الهام گرفتن از تدابیر نظامی امام خمینی (ره) برای دفاع و جنگیدن بود.
غلامعلی رشید در خصوص این تدبیر نظامی که بهنوعی بر کل دوره جنگ تأثیر گذاشت؛ معتقد است: تجدیدنظر در روشهای سابق و کلاسیک جنگ، جذب و حضور گسترده نیروهای مردمی در درون یگانهای سپاه پاسداران و شکلگیری یک تفکر جدید دفاعی که عظیمترین نقطه عطف دفاع مقدس بود، بهنوعی تحت مدیریت دقیق امام حاصل شد.
روشهای کلاسیک جنگ که از آغاز تهاجم عراق در دستور کار دولت بنیصدر قرار داشت، عملاً استراتژی مناسبی برای مقابله نبود. این مسئله در همان ماههای اولیه جنگ آشکار شد. امام خمینی (ره) با آگاهی از این مسئله از طریق پیوند زدن موضوع جنگ با شور و احساس انقلابی مردم، جنگ را از سطح استراتژیهای کلاسیک به جنگ تودهای تبدیل کرد.
ج) واکنش مناسب به درخواستهای عراق پس از توقف مرحله اول جنگ
در این برهه بین نخبگان سیاسی ایران در خصوص قبول نکردن آتشبس کاملاً اتفاقنظر وجود داشت. مطالعات تصمیمات مدیریتی مقامات سیاسی و فرماندهان و امام نشان میدهد که در ماهیت مسئله اختلافنظری وجود نداشته و فقط در خصوص روشهای دستیابی به آتشبس در عمل اختلافهایی وجود داشته است.
قاطعیت امام در نپذیرفتن آتشبس و به سخره گرفتن آن در همه منابع مستند جنگ اشارهشده است. در یکی از این گزارشها آمده است که حبیب شطی دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی در ملاقات با امام خمینی (ره) طرحی را برای تشکیل هیئتی از روسای کشورهای اسلامی پیشنهاد داد که امام با آن موافقت کرد، اما این هیئت نیز بر تقدم آتشبس تأکید داشت.
امام در یکی از ملاقاتها به حبیب شطی گفته بود، شما از منزل من بروید بیرون و در پشت در خانه اعلام کنید؛ صدام متجاوز است و من برای پایان دادن به جنگ تصمیمگیری خواهم کرد.
حبیب شطی میگوید: من بیرون آمدم و با دولتها و هیئت مطرح کردم، اما دولتهای عربی گفتند ما نمیتوانیم این پیشنهاد امام را بپذیریم.
این توضیح نشان میدهد که امام خمینی (ره) عملاً بدون اعلام متجاوز بودن عراق و خروج نیروهای دشمن و پرداخت غرامت، پذیرفتن آتشبس را بیمعنی میدانست.
د) برخورد با مواضع بنیصدر در خصوص جنگ
تأکید بر اجرای عملیات نظامی در جبهههای جنگ از طرف امام علیرغم مخالفتهایی که بنیصدرمی کرد، نقطه آغاز تحول در میدان رزم و سپس داخل جامعه بود.
با ظهور تدریجی آثار ناشی از ناکامی نظامی بنیصدر در جبهههای جنگ و تشدید درگیریهای سیاسی، امام با تأکید بر ضرورت حفظ آرامش در داخل، میان حرکات سیاسی بنیصدر و مسئولیت وی در قوای نظامی تفاوت قائل شد و حساب گروهکها را از بنیصدر جدا کرد. این تدبیر نظامی امام عملاً دامنه گسترش بحران ایجادشده را به داخل جامعه محدود کرد و عملاً جبههها از این وضعیت کمتر آسیب دیدند. امام بهخوبی میدانست هر دو بحران سیاسی و نظامی ایجادشده را همزمان نمیتوان حل کرد و نباید جبهه سیاسی مخالف را که قدرت نظامی زیادی داشت، در مقابل خود قرار دهد.
از همین روی در نخستین واکنش آشکار در برابر فاجعه ۱۴ اسفند (حمایت بنیصدر از گروههای ضدانقلاب) خطاب به گروهها و دستههای منحرف سیاسی و غیر سیاسی تأکید کرد که با آنها برخورد اسلامی خواهد شد و به شرارتهای ضد اسلامی پایان خواهد داد.
امام همچنین یازده روز پسازاین حادثه، در پیامی به مردم و مسئولان با تأکید بر ادامه فرماندهی بنیصدر بر کل قوا، در مورد مسائل جنگ گفت: مسائل دفاع در شورا، طرح و رسیدگی میشود و پس از تصویب، تصمیم در اجرا با فرماندهی کل قواست و قوای مسلح باید اوامرشان را اجرا نمایند.
امام در ادامه با تشکیل هیئت سهنفرهای برای حل اختلاف بین بنیصدر و دولت، به ارتش درباره سوءاستفادههایی که ممکن است از آن بشود هشدار داد تا کلیه توهمات بنیصدر مبنی بر کسب حمایت ارتش در برخورد داخلی درهمشکسته شود.
بالاخره امام در تاریخ ۱۳۶۰/۰۳/۲۰ بنیصدر را از فرماندهی کل قوا برکنار کرد و چند روز بعد، عدم کفایت سیاسی وی برای ریاست جمهوری از سوی مجلس اعلام شد.
تدابیر دقیق امام در نحوه برخورد با بحران بنیصدر در همه رسانههای جهان انعکاس یافت. رادیو لندن به نقل از ویلیام هیکمن، فرمانده نیروی دریایی آمریکا عنوان کرد: وقتی آیتالله خمینی از او خلع ید کرد، ارتش به کمک وی نیامد که این نشانه بارزی از موفقیت آیتالله خمینی در مدیریت کسب نفوذ در ارتش بود که بهتدریج باعث فراهم آمدن مقدمات ظهور ارتش به عنوان یک ارگان اسلامی شد.
ه) فرمان شکستن حصر آبادان و آزادسازی مناطق اشغالی
فرمان شکستن حصر آبادان از سوی امام در اوج بحران سیاسی –نظامی دوره صدارت بنیصدر صادر شد. اما این فرمان پس از آغاز تحولات اساسی در جبههها که پس از خرداد ۱۳۶۰ نمودار شد، جنبه واقعیتری به خود گرفت
صدور این فرمان در اوج بحران سیاسی-نظامی جامعه ایران باهدف غلبه بر این بحرانها صورت گرفت، چراکه امام هرگونه تحولی در سطح جامعه بحرانزده ایران را منوط به تحولات اساسی در جبههها میدانست.
پس از فراهم شدن زمینههای ایجاد تحولات اساسی در جنگ به نفع ایران (بخصوص خلع بنیصدر) که عمدتاً در سطح استراتژیهای سیاسی از طرف امام مدیریت میشد، روند اقدامات نظامی در قالب چهار عملیات موفقیتآمیز (طریقالقدس، ثامنالائمه، فتحالمبین، بیتالمقدس) که نهایتاً منجر به فتح خرمشهر و آزادسازی اکثر سرزمینهای اشغالی شد، آغاز شد.
۳- موضعگیری امام در خصوص ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
تصمیمگیری امام (ره) در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، نقطه عطف مدیریت نظامی وی و درعینحال مناقشه آمیزترین مسئله مدیریتی ایران در جنگ ایران و عراق است.
بهطورکلی از منظر تبیین مدیریت نظامی امام خمینی (ره) در جنگ، یک سؤال اصلی در مورد این نقطه عطف مدیریتی قابلطرح است. آیا امام با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر موافق بود؟
آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۲ دراینباره گفت: در اوایل جنگ بعد از فتح خرمشهر که خواستیم وارد خاک عراق شویم، یک جلسه مهمی خدمت امام داشتیم. من هنوز ندیدهام آن جلسه جایی ثبتشده باشد. فرماندهان عالیرتبه و اعضای شورای عالی دفاع بودند.
آنجا بحث جدی این بود که خوب حالا که دشمن رفته و فرار کرده و نیروهایش متلاشیشدهاند؛ میخواهیم برویم داخل خاک عراق.
نظر امام واقعاً اول این بود که لازم نیست وارد خاک عراق شویم؛ اما بعد از بحث و استدلالهای طولانی به این نتیجه رسیدند که عراقیها اگر بفهمند که ما به مرزشان وارد نمیشویم، تسلیم نخواهند شد، میروند و با خیال راحت آنطرفتر شرارت میکنند، لذا ایشان گفتند؛ آنجاهایی وارد خاک عراق شوید که مردم نیستند. ازاینجهت منطقه عملیات رمضان را انتخاب کردیم.
وی در جای دیگری میگوید: امام میفرمودند که جنگ ماهیت دفاعی دارد، ولی چون میخواستند همه مردم عراق آزاد شوند؛ موافق نبودند که جنگ تعطیل شود. میگفتند ادامه پیدا کند تا مردم عراق آزاد شوند. اما عبور از مرز برایشان مشکل بود که بپذیرند. آخر هم محدود پذیرفتند، یعنی آنجایی که مردم نباشند.
درواقع امام بر اساس اندیشه فقهی خود ادامه جنگ را با رویکرد دفاعی برای ریشهکن کردن فتنه مدنظر داشت و اگر شرایط لازم و کافی برای سرنگونی صدام وجود میداشت، نتایج این تصمیم بهتر نمودار میشد.
منبع:
فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سال سوم، بهار ۱۳۹۳، شماره نهم، صفحات ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۳۰، ۳۱
انتهای پیام/