یادداشت/ فاطمه علی‌پور

لالایی‌هایی که شنیده نشد

بانوان در دفاع مقدس قهرمانی بودند که چه‌بسا کمتر دیده شدند و گمنام باقی ماندند؛ اما اکنون با گذشت چندین سال ازاین واقعه قهرمانانه، می‌توان بیشتر درباره نقش تأثیرگذار آن‌ها در دفاع مقدس هشت ساله تأمل کرد.
کد خبر: ۵۹۷۵۹۲
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۹ - 18June 2023

لالایی‌هایی که شنیده نشدگروه استان‌ها دفاع‌پرس - فاطمه علی پور؛ محمد، ولی برای اولین بار، حرف مرا رد کرد. جواب داد: «مامان جان! ببخشید، ولی من این حرف شما رو قبول ندارم. چرا همیشه می‌گین خوش به حال شما‌ها که مرد هستین و می‌تونین برین جبهه؟ خدا به‌اندازه وظیفه هرکسی بهش تکلیف کرده و ازش سؤال می‌کنه. شما که خانومی اگه وظیفت به‌اندازه دوختن یه درز از لباس رزمنده‌ها باشه و ندوزی، مسئولی؛ من اگه تکلیفم رفتن باشه و نرم، وقتی هرکسی جایی که باید باشه رو خالی بذاره، یه قسمتی از کار جنگ لنگ می‌مونه. کار که برای خدا باشه، دیگه آشپزخونه و خط مقدم نداره. قیچی قندشکنی و چرخ‌خیاطی و کارد آشپزخانه هم با اسلحه فرقی نمی‌کنه...».

مقدمه را با بریده‌ای از کتاب تنها گریه کن که به بررسی خاطرات و زندگی «اشرف السادات منتظری» مادر شهید «محمد معماریان» بانوی مجاهد و شیرزنی که هیچ‌گاه از آرمان‌هایش کوتاه نیامد، شروع کردم تا از این بستر به بررسی کوتاه و اجمالی نقش بانوان در دفاع مقدس بپردازم.

از دیالوگ محمد با مادرش شاید اولین نکته‌ای که به ذهن ما خطور کند، جایگاه بانوان در ستاد پشتیبانی جنگ است، جایگاهی که صدالبته در دوران دفاع مقدس بسیار مهم و حیاتی بوده است؛ اما آنچه امروز قصد داریم به‌صورت خلاصه و اجمالی به آن بپردازیم نقش تربیتی مادرانی است که فرزندانی همانند محمد و سایر رزمندگان را پرورش داده‌اند؛ فرزندانی که در سنین نوجوانی چنان به بلوغ فکری رسیده بودند که می‌توانستند بر روی معیار‌ها و اولویت‌هایشان ارزش‌گذاری کرده و بار سنگین جنگ با دشمنی تا بُن دندان مسلح را به دوش بکشند.

حال باید پرسید که این مادران و بانوان چه مؤلفه‌هایی در تربیت نسلی داشتند که حماسه‌ی دفاع مقدس را خلق کردند؟

بی‌تردید قصد نداریم با اسطوره‌سازی شتابان و بی‌مهابا از شهدا و خانواده آن‌ها اسطوره‌هایی دست‌نیافتنی به جامعه ارائه کنیم تا جوان امروز ابرمردان و ابرزنانی را در برابر خود تجسم کند که هم ذات پنداری با آن‌ها ممکن نباشد و الگوپذیری از آن‌ها را خارج از توان ظاهری و ذاتی خود بداند.

اکنون تنها با یک بررسی سطحی در زندگی و وصیت‌نامه‌های شهدا و نشستن پای صحبت مادران آن‌ها به‌خوبی متوجه خواهیم شد برای تربیت شهدا هر خانه بسان یک دانشگاه انسان‌سازی عمل کرده که بر پایه یک چهارچوب ارزشی، اعتقادی، اخلاقی و دینی الفبای عشق به شهدا را آموخته و این عشق مادرانه همچون کیمیایی، رزمندگان را آماده خلق عاشقانه‌های بزرگ‌تری در دفاع مقدس کرده است و بدون این عشق هرگز نه میدان مینی به‌زانو درمی‌آمد و نه سیم‌خارداری.

آری، شهدا با نَوای لالایی مادرانی رشد کردند که سراسر عشق بودند و از همان دوران کودکی یاد گرفتند که با زیستی ساده گونه، اما عاشقانه در برابر پستی‌وبلندی‌های روزگار بایستند و خانواده را به‌عنوان نقطه امنی در ذهن خود تداعی کنند و به آن عشق بورزند.

ازسویی در دوران دفاع مقدس درحالی‌که مردانِ خانواده راهی جبهه‌ها شده بودند مادران و زنان استوار ایستادند تا تحت هیچ شرایطی ستون‌های خانه و خانواده دچار لغزش نشود و از حریم آن محکم و غیرتمندانه دفاع می‌کردند؛ اما در پشت آن چهره‌های محکم و استوار؛ قلب‌های زنانه پرمهری می‌تپید که با در آغوش کشیدن پیراهن رزمنده نوجوانشان زمزمه لالایی سر می‌دادند و با آن می‌گریستند؛ گریه‌ای که دیده نمی‌شد و لالایی که شنیده نمی‌شد تا مبادا احساس مادرانه و زنانه سدی شود برای دفاع از حریم وطن.

مادران و بانوان در جنگ، حماسه آفریدند آنچنان‌ که رزمندگان در میدان جنگ در ناامن‌ترین مناطق جنگی همچنان به نقطه امن خانواده دلگرم بودند.

آن روز‌ها بانوان ما معلمان عشق و استواری بودند و امروز اگر نام‌های بزرگی در تاریخ ثبت‌شده باید آگاه باشیم که این نام‌آوران عشق و حماسه شاگردان بی‌بدیل مکتب مادر بوده‌اند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها