سیاست شهید بهشتی در قبال مخالفانی، چون بنی صدر چه بود؟

اگرچه بار‌ها بنی‌صدر قصد داشت با لفاظی و حرافی، انتقادات تندی علیه جبهه انقلابی داشته باشد، اما دکتر شهید بهشتی با سیاستی مدبرانه این مسأله را حل می‌کردند.
کد خبر: ۵۹۹۹۹۳
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۰ - 28June 2023

سیاست شهید بهشتی در قبال مخالفانی، چون بنی صدر چه بود؟به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، درست چهل‌ و دو سال پیش بود که نمایندگان مجلس و برخی اعضای هیأت دولت با حضور در جلسه‌ای قرار بود درباره انتخابات ریاست‌جمهوری و موضوعات اقتصادی همچون تورم صحبت کنند. شهید بهشتی سخنانش را با این مسأله عنوان کرد که «ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند...» این آخرین کلماتی بود که از ایشان شنیده شد. ناگهان انفجاری مهیب روی داد و در کمتر از ثانیه‌ای، از سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی، جز تلی از خاک چیزی نماند. فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران در تهران و شهادت مظلومانه هفتاد و دو تن از برجستگان و نیرو‌های شایسته و کارآمد انقلاب و در رأس آن‌ها دکتر شهید بهشتی، با توطئه سازمان منافقین، واکنش استکبار جهانی و عوامل داخلی آن‌ها در قبال برکناری بنی‌صدر خائن و حذف ضد انقلاب از صحنه سیاسی کشور صورت گرفت. اتفاقی که تنها یک روز پس از سوء‌قصد به جان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ششم تیر سال ۶۰ رقم خورد.

منافقین قصد داشتند با شهادت یاران والامقام انقلاب، مسیر انقلاب را مسدود کنند؛ اما همان‌گونه که امام خمینی (ره) بر این مسأله بار‌ها تأکید داشتند، این مسیر با ریخته شدن خون شهدایی همچون دکتر شهید بهشتی نه تن‌ها متوقف نشد، بلکه انقلاب اسلامی راه خود را با اقتدار بیشتری به جلو برد. بنیانگذار کبیر انقلاب (ره) پس از این حادثه فرمودند: «گرفتن این شهیدان از ملت، ملت را عقب نمی‌نشاند؛ صف‌ها فشرده‌تر می‌شود، مشت‌ها گره‌اش محکم‌تر می‌شود. شما نمی‌توانید با ترور بعضی شخصیت‌ها، با بمب گذاشتن در بعضی جاها، هر جا که باشد، نمی‌توانید این ملت را از صحنه خارج کنید. این ملت در سرتاسر کشور، الان در صحنه است.» در این رابطه قصد داریم به مناسبت سالروز شهادت این اندیشمند والامقام، به مرور مواضع سیاست‌ورزانه و اندیشه‌ورزانه او بپردازیم.

مروری بر زندگی شهید بهشتی و فعالیت در دستگاه قضا

سید محمد حسینی بهشتی در دوم آبان ۱۳۰۷ هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی در سال ۱۳۲۱ وارد حوزه علمیه شد و در سال ۱۳۳۰ با دریافت لیسانس، به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. در سال ۱۳۳۳، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس کرد و تا سال ۱۳۴۲ سرپرستی آن را برعهده داشت. در فاصله سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۸، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند. در آذرماه ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی (ره) شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ در صحنه‌های سیاسی، اجتماعی به فعالیت می‌پرداخت. حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی، فرهنگی پایه‌گذاری کرد. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می‌کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال ۱۳۵۸، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس از سوی امام خمینی (ره) به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد. وی در شامگاه ۷ تیر سال ۱۳۶۰ در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی، بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به شهادت رسید.

نقش شهید بهشتی در تدوین قانون اساسی به‌زعم مخالفانش

تدوین پیش‌نویس قانون اساسی از جمله اولین اقداماتی بود که پس از آرای ۹۸ درصدی مردم به نظام جمهوری اسلامی باید عملیاتی می‌شد و این وظیفه خطیر در ۲۸ مردادماه ۱۳۵۸ به دست خبرگان قانون اساسی اجرایی شد. شکی در این مسأله وجود ندارد که بخشی از این اقدام مهم بر دوش دکتر شهید بهشتی بود تا جایی که وقتی رئیس انتخابی نمایندگان خبرگان به جایگاه رفت، در اولین کلام خود بعد از تشکر، از دکتر بهشتی تقاضا کرد مجلس را اداره کند و دلیل خود را با عبارت «چون ایشان در متن کار هستند» این‌طور بیان کرد. تقریبا هیچ‌یک از نمایندگان به تخصص سید محمد بهشتی شکی نداشتند، حتی عزت‌الله سحابی که بر اساس مشروح مذاکرات مجلس خبرگان، دبیری ابوالحسن بنی‌صدر را پیشنهاد داده بود نیز نایب رئیسی بهتر از بهشتی برای خبرگان نمی‌دانست؛ نایب رئیسی که از ایدئولوگ‌های اصلی جمهوری اسلامی محسوب می‌شد و روال مجلس خبرگان قانون اساسی نیز بر نقش بی‌بدیلش در تدوین قانون صحه گذاشت. مروری بر مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی نشان می‌دهد استدلال‌های سید محمد بهشتی چنان بی‌مناقشه و مبرهن بود که این مسأله چند بار منجر به ترک بنی‌صدر از مجلس خبرگان شد و این موضوع باعث شد تا بنی‌صدر به دبیرکل حزب جمهوری اسلامی به چشم رقیب نگاه کند.

سیاست‌ورزی شهید بهشتی در مواجهه با مخالفانی، چون بنی‌صدر

سیاست‌ورزی شهید بهشتی را در این‌جا به خوبی می‌توان مشاهده کرد که اگرچه بار‌ها بنی‌صدر قصد داشت با لفاظی و حرافی، انتقادات تندی علیه جبهه انقلابی داشته باشد؛ اما دکتر شهید بهشتی با سیاستی مدبرانه این مسأله را حل می‌کردند. از جمله این مسائل می‌توان به اظهارات بنی‌صدر در انتقادات به عملکرد شهید بهشتی در دیوان عالی اشاره کرد که او با اشاره به اینکه امام (ره) حرف زدن درباره اشخاص را ممنوع کرده، حرف از منزلت قانونی مردم به میان آورد و تأکید کرد: «اگر ما بنا باشد از افراد و گروه‌ها به مناسبت موقع و به توصیه امام صحبت نکنیم، لااقل باید نسبت به نهاد‌هایی که در دوران انقلاب به وجود آمدند- دیوان عالی کشور- صحبت کنیم و به آن‌ها بگوییم که ما انقلاب کردیم برای آنکه رژیم یزیدی پهلوی را برافکنیم و نگذاریم در ایران دیگر آن رژیم به وجود آید.... آیا مردم نباید منزلت قانونی پیدا کنند و حقوق و تکالیف‌شان در قانون معین باشد و هیچ‌کس نتواند به این حقوق تجاوز کند؟... چه کسی از نهاد قضایی می‌پذیرد که ناسزا گفتن به رئیس‌جمهور تشویق داشته باشد؛ اما اعتراض کردن زندان داشته باشد؟» البته این تنها اظهارات بنی‌صدر نبود و او در سخنرانی دیگری دائما از قانون، قانون‌مداری و حفظ آزادی در جامعه حرف می‌زد و تلویحا القا می‌کرد که روحانیون مخل اداره کشورند و نباید به مسائل ورود کنند، نکته‌ای که ظاهرا خطاب به شهید بهشتی مطرح کرده بود. هجمه‌های بنی‌صدر، اما برخلاف دفعه پیش تقریبا بی‌پاسخ نماند؛ آیت‌الله بهشتی در جمع بازاریان گفت: «از دیروز تا حالا در رابطه با مسائلی که اخیرا طرح شده، مرتبا مراجعه می‌شود و یادداشت داده می‌شود که شما باید به این مسائل پاسخ و برای ملت توضیح بدهید؛ اما من فقط یک توضیح دارم ... امام فرمودند در این زمینه‌ها مطلقا سخنی نگوییم و من تا ایشان اجازه ندهد، یک کلمه هم سخن نخواهم گفت.» آیت‌الله بهشتی درباره نسبت روحانیت و انقلاب و نظارت بر امور اداره کشور با تأکید بر انتقاد‌پذیری مسئولان، گفتند: «روحانیت آگاه در جریان کار‌های کشور برای همیشه نظارت خواهند کرد و کسانی که این نظارت را نمی‌توانند تحمل کنند، لطفا جایشان را به کسانی دهند که از این نظارت صمیمانه استقبال می‌کنند.» البته یکی از پرچالش‌ترین دعوا‌های بنی‌صدر با آیت‌الله بهشتی را می‌توان در عدم اعلام لیست اموال او دانست؛ چراکه بنی‌صدر مدعی بود وظیفه‌ای برای ارائه لیست اموال خود به قوه قضائیه ندارد. آیت‌الله بهشتی، رئیس دیوان‌عالی کشور نیز که در اجرای قانون خط قرمزی نداشت، تأکید می‌کرد: «مطابق قانون دیوان‌عالی کشور باید درباره دارایی رهبر، رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، وزرا و همسران و فرزندان آن‌ها تحقیق کند، منتها اولین راه عقلی در دنیا برای تحقیق، سوال از خود شخص است و وقتی که دستگاه‌های قضایی در زمینه مسئولیت‌هایشان از اشخاص سوال کنند، وظیفه قانونی آن‌هاست که جواب دهند.»

اندیشه‌ورزی شهید بهشتی از تحزب تا تبیین عدالت

اگرچه شهید بهشتی در حوزه‌های سیاست‌ورزی، نقش ویژه‌ای در استحکام نظام جمهوری اسلامی ایران ایفا کرد؛ اما این مسأله نباید باعث شود که از بُعد اندیشه‌ورزی فرد عالمی همچون او غافل شویم. رویه‌ای که در مسائل مختلف خود را به خوبی نشان می‌دهد و اندیشه‌های سیاسی او همچنان هم برای دنیای امروز ما حاوی پیام‌های مهمی است. شهید بهشتی در شمار متفکرانی است که می‌توان ابعاد نهادگرایانه اندیشه و عمل او را به محک گذاشت و به نوعی وجوه نهادگرایانه اندیشه و عمل او را باز و تبیین کرد. او از آن دسته اندیشمندانی است که بر انجام کار گروهی، نظم و تشکیلات تأکید فراوانی کرده است. از همین رو است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در اولین فرصت و با همکاری عده‌ای «حزب جمهوری اسلامی» را ایجاد کرد. در نتیجه احزاب و تحزب از جایگاه والایی در اندیشه شهید بهشتی برخوردار است تا جایی که آیت‌الله بهشتی در تعریف آن این‌گونه می‌گوید که: «حزب در نظام اسلامی، یعنی گرد هم آمدن و سازمان یافتن و سازمان پذیرفتن افرادی که همدیگر را می‌شناسند و به همدیگر اعتماد دارند، به اسلام معتقد هستند، به عنوان یک دین و یک نظام اجتماعی، اقتصادی و معنوی می‌خواهند بر پایه حاکمیت اسلام، جامعه اسلامی را اداره کنند یا در اداره آن جامعه اسلامی سهیم گردند.» البته این تنها مسأله اصلی در اندیشه شهید بهشتی نبود و نقطه نظرات او در خصوص آزادی، عدالت اجتماعی و دیگر مسائل، از جمله گنجینه‌های ارزشمندی هستند که از سوی این تئوریسین انقلابی مطرح شده‌اند.

مکتب قسط و عدل در اندیشه شهید بهشتی

شهید بهشتی یک‌به‌یک به تشریح این مبانی پرداخته و در مورد عدالت به عنوان یکی از این پایه‌ها می‌گوید: «مسأله بعدی یعنی فراز بعدی- قسط و عدل اجتماعی و اقتصادی و نفی کامل هر گونـه ستمگری و ستم‌کشی است. در این‌جا نزدیک بود که این شبهه پیش بیاید که جزء هدف‌هاست، نه جزء مبانی است، ولی توضیحی که می‌دهم این است که مکتب به قسط و عدل اجتماعی به عنوان یک پایه مهم نگاه می‌کند یعنی به عنوان مبنایی در کنار مبانی دیگر نگاه می‌کند و یک وقت است ایـن مقدار را اهمیت و بها نمی‌دهد. در این‌جا خواسته‌ایم در نظام جمهوری اسلامی این بعد به عنوان یک مبنا برای نظم نظام‌های گوناگون داده شود.»

آزادی در اندیشه سیاسی شهید بهشتی

آزادی یکی از مباحث اصلی و کانونی در اندیشه‌ی شهید بهشتی است. از نظر وی، اسلام، آزادی را به عنوان نقطه قوت آفرینش می‌شناسد و انسان از این جهت که آزاد و آگاه آفریده شده است، گوهر تابناک هستی است. در دیدگاه وی، آزادی، توانایی انسان در ساختن سرنوشت فردی و جمعی خود است. این ساختن به گونه‌ای است که آدمی بر خود و جامعه خویش، قدرت و سلطه می‌یابد. با این تعریف، گونه تربیت‌پذیری آدمی و تأثیر آزادی در تربیت به روشنی مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. شهید بهشتی با توجه به عناصر چهارگانه «پویش»، «خودآگاهی»، «انتخاب‌گری» و «خودسازی» در انسان معتقد است آزادی انسان، آزمون بزرگی است که انسان می‌تواند با آن، راه را از چاه تشخیص دهد و سرانجام از آزادی در راه نجات، خودسازی خود و جامعه سود جوید.

اسلام‌گرایی در اندیشه شهید بهشتی

شهید آیت‌الله بهشتی بهار و تابستان سال ۵۷ برای سامان دادن به مبارزات سیاسی با رژیم پهلوی که در خارج از ایران در جریان بود، عازم سفری چند ماهه به کشور‌های اروپایی و آمریکایی می‌شود و در این سفر به سخنرانی مهمی می‌پردازد که در آن، نگاه تازه‌ای را درباره اسلام و مسلمانان بیان می‌کند. او در این رابطه می‌گوید: «از دهه سوم به این طرف، نهضت با نوع سومی از مسلمانان رو‌به‌روست: مسلمانان «پدر و مادری» و «اقلیمی» که ما باشیم. چرا شما مسلمانی؟ چون در خانه پدر و مادر مسلمان به دنیا آمده‌ام. اگر در خانه پدر و مادر مسیحی به دنیا آمده بودم، چه بودم؟ مسیحی بودم. اگر در خانه پدر و مادر بی‌دین و مادی به دنیا می‌آمدم، چه بودم؟ ملحد و مادی بودم.

اگر مسلمان اقلیمی یا مسلمان شناسنامه‌ای، مسلمان‌زاده شده باشد و در خانه پدر و مادر مسلمان، اگر درست ساخته شده باشد و صحیح تربیت بشود، یعنی درست به او برسند و یا خودش به خودش برسد، مسلمان راستین می‌شود، یعنی از مسلمانان گروه اول می‌شود، وگرنه مسلمانی می‌شود که، چون پدر و مادرش مسلمان بودند، مسلمان است. من به این‌ها مسلمان‌های عادتی می‌گویم، زیرا عادت کرده‌اند مسلمان باشند.»

نگاه شهید بهشتی به اسلام از این حیث دارای اهمیت است که او در ابتدای تکوین شکل‌گیری نظام، به مباحثی همچون کرسی‌های آزاداندیشی و نوگرایی در نظام اسلامی فکر کرده و برای آنان برنامه داشته است. در پایان باید بر این مسأله تأکید کرد که توجه به اندیشه‌ها و عمل‌گرایی سیاسی شهید بهشتی در این برهه، از این جهت دارای اهمیت است که بدانیم این اندیشه‌ها و تأکید آن بر روی اشتراکات برای حداکثر همکاری‌ها و همدلی‌ها می‌تواند کمک خوبی برای افزایش کارآمدی نظام و اصلاح حکمرانی باشد که اکنون نیازمند تقویت تحزب و نظام‌سازی است. رویه‌ای که اکنون در متفکران بیشتر بر بحث‌های نظری متمرکز شده است و اگر مدل سیاست‌ورزی و اندیشه‌ای شهید بهشتی مورد توجه قرار بگیرد، می‌تواند ثمرات گسترده‌ای را برای نظام جمهوری اسلامی به همراه داشته باشد.

منبع: صبح نو

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها