به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان نظام جمهوری اسلامی دست به اقدامات متعددی برای نابودی این انقلاب مردمی شدند. یکی از این اقدامات، کودتای نقاب بود که قرار بود در پایگاه شکاری همدان که بعدها به پایگاه شهید نوژه معروف شد، آغاز شود.
قرار بود کودتای نقاب (نجات قیام ایران بزرگ) روز ۱۸ تیر ۱۳۵۹ از پایگاه هوایی شهید نوژه همدان آغاز شود و از جمله اهداف مهم این کودتا، ترور امام خمینی (ره) که به شهادت ایشان منجر میشد، براندازی نظام جمهوری اسلامی و تضعیف یگانهای عمده ارتش بود.
دستگاه جاسوسی آمریکا با بهکارگیری نیروهای شکست خورده از انقلاب و ایجاد اپوزیسیونی از مخالفین در خارج از کشور و شناخت نیروهای معاند در داخل علیالخصوص در بخش نظامی، طرحریزی کودتا را فراهم کرد و سرنگونی جمهوری اسلامی را با همکاری سران سابق ارتش، نیروهای متواری ساواک، گروههای ضدانقلاب و متحدین آمریکا در منطقه و در نهایت حمایت مستقیم رژیم اسرائیل بهکار گرفت.
در این جریان کشورهایی مانند عربستان سعودی، مصر و رژیم بعث عراق کمکهای زیادی به کودتاگران کردند. دولت عربستان یک چک ۱۰ میلیون دلاری داده بود و سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) نقش مهمی در شناسایی افراد مخالف در داخل کشور به بختیار داشت.
در مورد طرح عملیاتی نقاب در کتاب «قدر مطلق یک توطئه (کودتای نقاب به روایت اسناد)» که به تألیف «شاداب عسکری» و «اسماعیل قمریان» درآمده و انتشارات «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» آن را منتشر کرده، آمده است: در طرح کودتا قرار بود که بهطور همزمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ به اجرا درآید. پیشبینی شده بود تا اماکنی مانند مدرسه فیضیه، اقامتگاه امام (ره)، کمیته مرکزی، نخستوزیری، میعادگاههای نماز جمعه و... توسط هواپیماها بمباران شوند.
همچنین قرار بود تا کودتاگران در این بمباران از بمبهای خوشهای و آتشزا استفاده کنند. بر اساس اظهارات عناصر دستگیرشده کودتا، اهداف تعیین شده در تهران برای بمباران به این ترتیب بوده است: بیت امام (ره) در جماران، باندهای فرودگاه مهرآباد، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مرکزی کمیته انقلاب اسلامی، پادگان، ولی عصر (عج)، پادگان امام حسین (ع)، پادگان خلیج، کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۹، کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۴، کاخ سعدآباد (چون آنجا را انبار مهمات میدانستند) و پادگان نوجوانان در لویزان.
برای سران کودتا کاملاً مشخص بود که تا زمانی که امام خمینی زنده هستند، مردم با یک کلمه ایشان به خیابانها ریخته و کودتا را عقیم خواهند کرد. به گفته افراد دستگیر شده از جمله تیمسار محققی، بیت امام نخستین و مهمترین هدفی بود که باید بلافاصله بمباران میشد. حمله به بیت امام (ره) مرکز ثقل کودتا را تشکیل میداد و به معنای به دست آوردن کلید پیروزی کودتا بود. به همین جهت از سر راه برداشتن امام یکی از مهمترین هدفهای کودتا بهشمار میرفت که برای اجرای آن، بیش از سایر هدفها هواپیما و مهمات سنگین در نظر گرفته شده بود.
منطقه مسکونی محل اقامت امام در جماران، بهوسیله «عباس دهقانی» از طریق دوربین شناسایی شده بود. بیت امام، نه فقط اولین هدف عملیات هوایی را تشکیل میداد، بلکه بمباران آن نیز با سایر اهداف کاملاً متفاوت بود. برای این منظور، سه هواپیما به خلبانی سه تَن از بهترین خلبانان کودتا در نظر گرفته شده بود.
هواپیمای اول به خلبانی ستوان نعمتی، مأموریت داشت که چهار بمب ۷۵۰ پوندی (شعاع تخریبی از مرکز اصابت ۷۵۰ فوت و برابر با حدود ۲۲۹ متر) روی هدف رها کند. هواپیمای دوم نیز دو عدد موشک ماوریک (از قویترین و دقیقترین موشکها در زدن اهداف ثابت) شلیک میکرد. جماران تنها هدفی بود که برای حمله به آن، از موشک استفاده میشد و مأموریت هواپیمای سوم، پرتاب چهار بمب ضد نفر خوشهای (هر بمب متشکل از ۶۵۰ نارنجک تأخیری از صفر تا ۳۰ دقیقه) بود.
پس از پایان بمبارانهای مکرر و متنوع جماران، هواپیمای نعمتی بهسمت رادیو و تلویزیون میرفت و دو هواپیمای دیگر محدوده بمباران شده جماران را زیر رگبار مسلسل میگرفتند و چنانچه میزان انهدام را کافی تشخیص نمیدادند، از هواپیماهای دیگر کمک میگرفتند.
در اولین اقدام بهمنظور به ثمر رسیدن کودتا، لازم بود تا پایگاه سوم نیروی هوایی شهید نوژه به تصرف درمیآمد. به همین منظور قرار بود چند گروه شامل ۱۰۰ نفر از کلاهسبزهای تیپ نوهد و هوابرد و ۳۰۰ نفر از افراد ایل بختیاری بههمراه افرادی از داخل پایگاه شهید نوژه به فرماندهی سرگرد «کوروش آذرتاش» این پایگاه را تصرف کنند. این افراد باید تا یک ساعت پس از نیمه شب نوزدهم تیر ۱۳۵۹ در کنار یک کارگاه سیمانریزی در هشت کیلومتری پایگاه شهید نوژه حاضر میشدند. آنگاه مرحله اصلی طرح شامل پرواز جنگندهها اجرایی میشد.
پس از بمباران جماران، باندهای پروازی مهرآباد بمباران میشد و سپس بهجهت سلب قدرت مقابله هوایی از جمهوری اسلامی، با شکستن دیوار صوتی، نخستین مرحله کودتا _ عملیات هوایی _ به نیروی زمینی اعلام و علامت آغاز مرحله دوم کودتا یعنی تسخیر مراکز زمینی بهوسیله قوای مسلح داده میشد. سایر مراکز جهت اشغال، عبارت بودند از: فرودگاه مهرآباد، ستاد نیروی دریایی، ستاد ارتش جمهوری اسلامی، پادگانهای حر، قصر، جمشیدیه و زندان اوین.
پس از تسخیر صدا و سیما، گروه سیاسی کودتا که قبلاً ۲۴ ساعت تمرین کرده بود، در آنجا استقرار یافته و فعالیتهای خود را در جهت تثبیت کودتا آغاز میکرد. سرهنگ «ابراهیم تحملی» از جمله افرادی بود که در جریان کودتا در رادیو و تلویزیون مستقر میشد تا بر پخش اطلاعیهها و اعلامیههای کودتا نظارت کند. کودتاگران در صورتی که از تصرف رادیو و تلویزیون عاجز میماندند، قصد داشتند آن را بمباران کنند تا این رسانه همگانی مؤثر در بسیح مردم علیه کودتا از دست جمهوری اسلامی خارج شود.
زندان اوین نیز پس از اشغال بهوسیله یک گروه ۸۰ نفره از لشکر دو، با تعدادی تانک و نفربر مورد محافظت قرار میگرفت. هواداران سلطنت بلافاصله مسلح و ضمیمه نیروهای کودتا میشدند. همین اقدام در مورد زندان جمشیدیه نیز باید عملی میشد. عوامل کودتا در قرارگاه نیروی دریایی، علاوه بر بازداشت مخالفین در قرارگاه، وظیفه داشتند تا ستاد ارتش جمهوری اسلامی را اشغال کنند و «شورای نظامی کودتا» آنجا را مقر فرماندهی خود قرار دهد. گروههای عملیاتی تا ۲۴ ساعت برنامه داشتند و بعد از آن آزاد بودند تا با ابتکار خود عملیات را پیش ببرند.
همچنین در خلال کودتا بنا بود تعدادی غیرنظامی مسلح به اضافه شماری از مأمورین ساواک منحله و عدهای تکتیرانداز ماهر و گروه ویژه بنیعامری به نام «گروه نجات گروگان» بهدنبال بمبارانهای هوایی منازل مسکونی، مسئولین جمهوری اسلامی ایران را مورد حمله قرار دهند و در صورت کمترین مقاومت، همانجا حکم اعدام را اجرا کنند.
در بین کلیه مراکز تعیین شده، اشغال رادیو و تلویزیون، هدف محوری و گام مکمل بمباران جماران برای تضمین پیروزی کودتا بود. پس از استقرار گروه سیاسی در ساختمان صدا و سیما با پخش برنامههای از پیش تعیین شده در جهت سلب اراده مردم و تخریب روحیه آنان تلاش میشد.
در این مدت باید بهطور مداوم خبر بمباران جماران و شهادت حضرت امام پخش میشد و در حاشیه آن با مارشهای نظامی و رعبانگیز اخبار بازداشت و ترور مسئولین جمهوری اسلامی، سقوط مراکز نظام، اعلام همبستگی شخصیتها و گروهها و مراکز نظامی و... خوانده میشد. در کنار همه اینها، باید مکرراً پیام آیتالله شریعتمداری مبنی بر غلط بودن فتاوای امام و تأیید کودتا بهعنوان «اقتضای مصالح دین و ملت» و «دعوت مردم به آرامش و پرهیز از خشونت و...» پخش میشد.
پس از کودتا نیز برای تثبیت قدرت، بعد از تسخیر رادیو و تلویزیون، بلافاصله بهمدت سه شبانهروز حکومت نظامی اعلام میشد. در این مدت، با سه ترفند ارعاب مردم به طرق گوناگون از جمله تیربارانهای خیابانی، فریب مردم یا تأیید کودتا بهوسیله روحانیون همراه با کودتا، باج دهی به مدافعین انقلاب (اعلام عفو عمومی) و با تغذیه کودتا از طریق فراخواندن کلیه عناصر خارجی و فراری به سر کار در اسرع وقت و ...، قدرت توسط نظامیان مهار میشد.
همچنین اعلامیهای که متن آن از پیش آماده شده بود، در تاریخ بیست و یکم تیر ۱۳۵۹ (با احتساب زمان لازم برای تثبیت کودتا و یا احتمال عقب افتادن موعد آن) قرائت و منتشر میشد. شاخه سیاسی اصرار داشت که بختیار ۴۸ ساعت پس از کودتا به ایران بیاید و در پست نخستوزیری مشغول به کار شود، اما بنیعامری که وزن چندانی برای سیاسیون قائل نبود، تأکید داشت که بختیار نباید زودتر از یک هفته پس از کودتا به ایران بیاید.
خلع سلاح کودتاچیان
واحد اطلاعات سپاه پاسداران، کمیته مستقر در اداره دوم ارتش، نظامیان حزباللهی و اطلاعاتی و سرانجام، مسئولین درجه اول جمهوری اسلامی، بهواسطه مشاهده قرائن و شواهد گوناگون و با مداقه در رفتار ملیگرایان، نظامیان رها شده و همچنین نقل و انتقالات مشکوک و دیگر مصادیق مطروحه، از وجود یک توطئه براندازی آگاه میشوند.
این واقعیتها موجب شد تا در همان زمان، ستادی غیررسمی به نام «ستاد خنثی سازی کودتا» مرکب از واحد اطلاعات سپاه پاسداران، گروه مهندسی، اطلاعات و ارشاد، انجمن اسلامی نیروهای هوایی و گروه ضربت مهدیه پادگان قصر فیروزه، پرسنل تیپ نوهد از نیروی زمینی تشکیل شود تا از طریق هماهنگی با یکدیگر و تبادل اطلاعات کسب شده، آمادگی برای مقابله با توطئه و خنثی سازی را پیدا کنند.
تشکیل این ستاد باعث میشود تا بزرگترین حربه کودتاچیان یعنی بهره جستن از اصل غافلگیری به میزان قابل توجهی از بین رفته و سران کودتا نتوانند از تأثیرات این مهم در بین مسئولان بهره لازم را ببرند. از طرف دیگر، مسئولان کشور اعم از مقامات سیاسی، امنیتی و نظامی نیز در موقع بروز واقعه، دچار سردرگمی و اضطراب ناشی از شوک اولیه کودتا نخواهند شد.
غافلگیری کودتاچیان
سردار محسن رضایی بعد از شنیدن اعترافات، نسبت به عملیاتی کردن «ستاد خنثی سازی» اقدام میکند. اعضای اصلی این ستاد عبارت بودند از: محسن رضایی از اطلاعات سپاه پاسداران، جمال اصفهانی از اطلاعات کمیته، امیر سرتیپ مهدی منتظری، سعید حجاریان، رضا عاصف، بیژن تاجیک، مسعود کشمیری، جواد قدیری و محمد رضوی از جمله افراد اصلی ستاد ضد کودتا بودند. گفته میشود محسن رضایی مسئولیت ستاد ضد کودتا را برعهده داشت و امیر «مهدی منتظری» جانشین از فرماندهان ارتش ج.ا.ا او بود.
در اداره دوم ارتش نیز برای خنثی سازی کودتا و جلوگیری از فرار عناصر اصلی و هرگونه اقدام از جانب آنها، گروه ویژهای مرکب از آقایان ستوان یکم احمد دادبین، سروان حسین شهرامفر سرگرد اصغر ناطق نوری تشکیل میشود تا پس از اعزام به پایگاه هوایی نوژه با همکاری نیروهایی که از قبل در آنجا مستقر بودند، به دستگیری و مقابله با کودتاگران اقدام کنند.
در این ارتباط، سرهنگ ناطق نوری یکی از افرادی بود که توسط سرهنگ حسنعلی فروزان به ستاد مشترک احضار و همراه با شهید شهرامفر و ستوان یکم احمد دادبین در خصوص کودتای نقاب و ضرورت عزیمت به همدان توجیه میشود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز ۳۰ فروردین ۱۳۷۴ در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش در مورد کودتای نقاب چنین فرمودند: «بعد از مدتی که از این قضایا گذشت، ماجرای کودتای پایگاه شهید نوژه را ترتیب دادند و برنامهریزی کردند. این هم از طرف همان دستگاههای جاسوسی دشمن برای فتح ارتش بود. آنها میخواستند یا موفق شوند _ که این هدف اولشان بود _ و با این توفیق، با دست ارتشی که عناصر نفوذیشان در آن بود، به انقلاب خاتمه دهند یا اگر موفق نشدند، بین مردم و ارتش و بین انقلاب و ارتش فاصله بیاندازند.
توطئه خطرناکی بود، اما این توطئه هم بهوسیله ارتشیها خنثی شد. شاید ملت ایران نداند آن کسانی که موجب شدند توطئه کودتای بسیار خطرناک در پایگاه شهید نوژه خنثی شود، خود جوانان ارتشی بودند که آمدند به ما اطلاع دادند. یک خلبان جوان در نیمه شب آمد و درِ خانهی ما را زد و با اصرارِ زیاد ما را وادار کرد که حرفش را گوش کنیم. حرفش این بود که این کودتا در ظرف ۲۴ ساعت آینده انجام میگیرد.
بعد هم عناصر دنبال کننده این قضیه - نظامیان و ارتشیهای متدین آن پایگاه - بیشترین نقش را در خنثی کردن آن کودتا داشتند. آن کسی که در این صحنه از ارتش دفاع کرد، خودِ ارتش بود. خودِ ارتش نگذاشت که این چنگال دشمن به او وصل شود و توطئه خود را در ارتش پیاده کند. آن جوان خلبان هم، بعدها جانباز شد. الان هم هرجا هست، امیدواریم که مشمول فضل خدا باشد. این هم یک امتحان بود که توطئهی دشمن، باز به وسیله خودِ ارتش خنثی شد و از بین رفت.»
منبع:
کتاب قدر مطلق یک توطئه (کودتای نقاب به روایت اسناد)
انتهای پیام/ 118