یادداشت/

ماجرای افسر انگلیسی در بیت مرجع شیعه و درس هایی برای ایران امروز

سخنان رهبری، این نهیب را می زند که مقوله نفوذ را نه در میان افراد عادی یا حداکثر در بین روزنامه نگاران که باید در سطوحی فراتر جست و جو کرد ، هر چند که ممکن است در بین برخی افراد غیر متنفذ یا عامی هم مصداق هایی داشته باشد.
کد خبر: ۶۰۲۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸ - 29November 2015

ماجرای افسر انگلیسی در بیت مرجع شیعه و درس هایی برای ایران امروز

به گزارش گروه اخبار داخلی  دفاع پرس، رهبر معظم انقلاب بحث مهمی را درباره مقوله "نفوذ" مطرح کردند که اگر فارغ از نگاه های جناحی بدان نگریسته شود، می تواند بحث نفوذ را که اخیراً از سوی ایشان مطرح شده، در راستای منافع ملی، سر و سامان دهد.

تا پیش از سخنان، برخی افراد موضوع نفوذ را مسأله ای سطحی و ای بسا ابزاری تلقی می کردند اما سخنان رهبری این نهیب را به آنان زد که مقوله نفوذ را نه در میان افراد عادی یا حداکثر در بین روزنامه نگاران که باید در سطوحی فراتر جست و جو کرد ، هر چند که ممکن است در بین برخی افراد غیر متنفذ یا روزنامه نگار هم مصداق هایی داشته باشد.

ماجرای جالبی که رهبری در این باره تعریف کردند، می تواند در جهت دهی به بحث نفوذ، بسیار مثمر ثمر باشد.
ایشان به ماجرای نوکر یکی از مراجع نجف اشاره کردند که روابط خیلی خوبی هم با مردم و طلاب داشت و به فراخور کارش، همیشه در بیت آن مرجع حضور داشت و در جریان همه اتفاقات بود. نکته اینجاست که مدت ها بعد، مشخص شد که او از افسران ارشد انگلیس بوده است که وظیفه داشته در بیوت مراجع نفوذ کند.

اشاره رهبری به این ماجرا، نکته ظریفی دارد و آن این که نفوذ را باید در سطوح بالا و در جاهایی که مرجع تصمیم گیری و تصمیم سازی هستند جست و جو کرد.


این موضوع در تاریخ جمهوری اسلامی نیز مسبوق به سابقه است: افرای مانند بهرام افضلی که فرمانده کل نیروی دریایی ارتش بود و بعدها مشخص شد نفوذی حزب توده است یا مسعود کشمیری که دبیر شورای امنیت کشور بود و در ترور شهیدان رجایی و باهنر دست داشت و نظایر این ها.


در مصر نیز یک عامل نفوذی که جزو حلقه اول اطرافیان جمال عبدالناصر - رئیس جمهور وقت - بود، باعث شکست ارتش های عربی در جنگ شش روزه در برابر اسرائیل شد و تاریخ را به کلی دگرگون ساخت.

ماجرایی که رهبر انقلاب درباره بیت آن مرجع در نجف تعریف کردند و اشاره ایشان به این که نفوذی ها سعی در اثر گذاری در تصمیمات دارند و نیز تجربیات متعدد تاریخی در ایران و سایر کشورهای جهان، این نکته راهبردی را یادآور می شود که نباید بحث نفوذ به موارد سطحی و نازل تقلیل داد.

به عنوان مثال، در دولت قبل، مدام مشاهده می کردیم که تصمیماتی که به طور آشکاری علیه کشور هستند شکل می گیرند و ضربه پشت ضربه بر منافع عمومی وارد می کنند.

به راستی آیا نباید به این همه دستورات خانمان برانداز لااقل تردید کرد و درباره پشت پرده آنها، تحقیق جدی و اطلاعاتی شود؟

این اصل درباره دولت کنونی هم صدق می کند و اگر تصمیماتی که آشکارا و حتی هوشمندانه علیه منافع ملی اند، مدام و مکرر اتخاذ و عملیاتی شوند، حتماً محل تأمل خواهد بود؛ درست مانند بازیکن فوتبالی که در یک بازی، مدام گل به خودی می زند که نمی توان مثلاً 10 گل به دروازه خودی در یک بازی را به پای خطا و اقبال بد نوشت.

سخن در این باره زیاد است و باز هم در این باره خواهیم نوشت لذا بی مناسبت نیست پایان نوشتار را به مرور سخن رهبری درباره ماجرای نفوذ افسر انگلیسی در بیت مرجعیت اختصاص دهیم:

"مرحوم آقای آسیّد حسن تهامی که از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود در بیرجند مانده بود؛ ملّای خیلی بزرگی بود، اگر در قم یا نجف میماند، حتماً مرجع تقلید میشد؛ مرد بسیار دانایی بود.

ایشان خودش برای من نقل کرد؛ گفت آنوقتی که عراقیها با انگلیسها میجنگیدند -در ۱۹۱۸؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبهها گرم میگرفت، صحبت میکرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان میگفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیسها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرّف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبهها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است!

گفت: من باور نکردم؛ گفتم مگر می شود چنین چیزی؟ بعد می گفت در بازار حویش -بازار معروفی است در نجف- داشتم میرفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامی انگلیسی سوار اسب دارند میآیند -آنوقت با اسب رفتوآمد میکردند- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار واایستادم که اینها بیایند رد شوند؛ وقتی رسیدند به من، دیدم آن افسری که جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسیّد حسن، حالت چطور است!

نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی است که نوکر فلان مرجع بود؛ سالها ما این را میدیدیم. گاهی نفوذ اینجوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانهی کسی، وارد دستگاه کسی میشوند. در دستگاههای سیاسی هم الیماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن است باشد؛ البتّه خطرناک است."

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار