به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، روز ۱۳ تیر، ابوالشهید، مجاهد فقید حاج عیسی خسروی لرگانی، فرمانده اسبق کمیته انقلاب اسلامی نور و محمودآباد و از مسئولین انتظامی و بازرس ویژه فرماندهی انتظامی استان مازندران به فرزند و دوستان شهیدش پیوست.
در روزگار غربت اسلام و در دوران رژیم ستم شاهی با هدایت آیت الله سید علی اکبر سجادی نوری از شاگردان علمای اسلام، خاصه امام خمینی (ره) به اتفاق دوستان خود با تشکیل هئیتهای مذهبی و قرآنی و کسب معرفت در محضر آن عالم فرزانه فعالیت انقلابی خود را با دریافت اعلامیههای امام خمینی (ره) از شهید والامقام عباسعلی ناطق نوری آغاز کرده و در جریان توزیع اعلامیهها به همراه جمعی از دوستان خود بارها توسط شهربانی دستگیر شد.
با آغاز انقلاب و تشکیل شورای موقت فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی مبارزه با منافقین و تلاش برای تثبیت امنیت در شهر را کلید زد.
فرزندان وی از دفاع وطن تا دفاع از حرم، از عملیات محمدرسول الله (ص) تا خانطومان در سوریه راه مبارزه پدر را از آغاز نهضت تا تناور شدن انقلاب شکوهمند اسلامی ادامه دادند. در این میان و در جریان آزادسازی خرمشهر، حجت الاسلام حسن خسروی لرگانی فرزند ارشد وی به فیض جانبازی نائل آمد و در عملیات کربلای ۴ فرزند دیگرش عباس خسروی در جزیره ام الرصاص به فیض شهادت نائل آمد.
محمد طالبی دادستان اسبق مازندران و دادیار محکمه عالی انتظامی قضات کشور در پی فقدان این پدر شهید مجاهد یادداشتی را نوشته است که در ادامه میخوانید.
انا لله و انا الیه راجعون،
تناور درخت دیارم شکست
باخبر شدیم«حاج عیسی خسروی لرگانی» فرمانده اسبق کمیته انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی منطقهی ما «نور و محمودآباد» و پدر شهید والامقام «عباس خسروی لرگانی»، به ندای ملکوتی، ارجعی الی ربک، پاسخ مثبت داد و دعوت حق را لبیک گفت.
ای دل ز غبار جسم اگر پاک شوی
تو روح مجردی بر افلاک شوی
باز قلبمان شکست، دیدار دوست دیگری به رویا تبدیل شد، خوب شد که شبی هست و گاه دعا و زمینهی یاد دوستان رفته با قطرات اشک تلخ فراهم است.
حاج عیسی خسروی لرگانی از دوستان روزهای سخت انقلاب که استوانهی محکم برای امنیت این دیار بود از میان ما رفت.
شاید لباس فرماندهی کمیته و لباس فرماندهی نیروی انتظامی وی به عنوان هدایا و یادگار گرانبها از آن مرد ساده دل و شجاع و پاک در خانواده نگهداری میشود؛ که پاکان لباس شان هم لباس عزت است، بگذارید تصویر لبخندهای آن مرد جدی و قاطع بر دیوار خانه نصب گردد.
درخت زیبای گردو را در حیاط خانه اش در روستای بهشت گونهی لرگان فرصت حیات دهید که برگها و شاخهها و تنه اش نگاههای مهربانهی او را با خود همراه دارند.
روستای لرگان قدمهای استوار حاج عیسی خسروی را فراموش نخواهد کرد.
دیگر گل سرخ حنایی باغچه اش در غیاب او احساس غربت میکند، دیوارهای خانه بعد از او بوی شکستگی میدهد، دیوار زمان چقدر بی رحمانه فرو ریخت و فرصت دیدار ما درهم شکست.
دیگر چه کسی کودکی را در ده دور دست بزرگ میکند که، چون حاج عیسی طلایه دار محبت از کوه تا دشت باشد و در شهر عطر افشانی کند.
نمیدانم چرا فکر میکنم امثال حاج عیسی آخرین آغوش رویایی به جا مانده از نیاکان ما بوده اند.
حاج عیسی که نقش زیبای سیمای شهیدش از کودکی تا جوانی مرتب در ذهنش رژه میرفت و دآغ سنگین وثمین و وزین و زرین او را در سینه داشت بار سنگین پدر شهید بودن را هماره بر دوش مردانه اش میکشید و از حریم شهید خودش و دیگر شهیدان با احساس شدید مسئولیت پاسداری میکرد.
این بار سنگین را امروز بر زمین گذاشت و در روز ۱۴ تیرماه ۱۴۰۲ در آستانهی عید ولایت امیرمومنان علی (ع) در گلزار شهدای مسجد جامع نور آرام گرفت؛ و مسئولیت ما را در قبال شهدا و خانوادهی آنان بیشتر کرد.
نمیدانم به جز حاج عیسی دیگر چه کسی میتواند، خندههای کودکانهی شهیدش را به یاد آورد.
چه کسی میتواند غم رفتن بزرگانی مثل حاج عیسی خسروی را که آبرو و افتخار یک منطقه بودند بر دوش بکشد.
هیچ ابری نیست که با بارش بتواند درد هجران را بشوید. چقدر برایمان سخت است که باورم کنیم تو رفتی؛ و به قول شاعر چقدر زود دیر میشود
«تا بوری چِش بَزِنی عمر تمومه»
دل ما به بودن تو خوش بود حتی اگر تو را همیشه نمیدیدیم.
چون حس ِ بودن تو به ما آرامش خیال میداد.
بعد تو حس غربت در غریبستان خاک در ما بیشتر میشود.
اما تا هستیم یاد تو در ما زنده است.
تو را به خدای بزرگ میسپاریم و راحتی سفر را در این راه طولانی و ابدی برایت از خدای بزرگ خواهانیم؛ و به روح پاکت دعا و صلوات و فاتحه نثار میکنیم و برای بازماندگان و دوستانت صبر و تحمل از حضرت حق مسئلت داریم.
انتهای پیام/ 141