سیستان و بلوچستان این شهید را فراموش نمی‌کند

از اقدامات مهم در اوج بحران سیستان و بلوچستان، انتصاب حمید قلن‌بر به مسئولیت اطلاعات سپاه استان بود. می‌توان گفت امنیت در سیستان و بلوچستان به میزان زیادی مرهون درایت، شجاعت، تدبیر و روش‌های خاص این جوان بود.
کد خبر: ۶۰۳۴۱۳
تاریخ انتشار: ۲۲ تير ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۰ - 13July 2023

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، حمید قلن‌بُر در مرداد ماه ۱۳۳۹ در شهر ری به دنیا آمد. در ۹ سالگی پدر خود را از دست داد. دوران ابتدایی تحصیل را در شهر ری به پایان برد و برای گذراندن دوره متوسطه وارد دبیرستان البرز تهران شد. در سال ۱۳۵۷ دیپلم گرفت و در همان سال در رشته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پذیرفته شد، اما اوج‌گیری مبارزات مردم کشورمان موجب شد که تحصیل را رها کند و به فعالیت سیاسی و انقلابی بپردازد.

حمید از نوجوانی با خواندن نهج‌البلاغه اندیشه امام علی (ع) را شناخت. از همان زمان خودسازی را آغاز کرد. در ۱۵ سالگی با تشویق یکی از دوستانش به نام «صفرعلی نعیمی» به گروه «توحیدی بدر» پیوست. این گروه از فعال‌ترین گروه‌های هفتگانه سیاسی نظامی مبارز علیه حکومت شاهنشاهی بود. در مردادماه ۱۳۵۸ به کمک مجاهدین افغانستان شتافت، اما خیلی زود دریافت آنچه را می‌خواهد در آنجا نمی‌یابد. پس از بازگشت، سیستان و بلوچستان را برای خدمت به مردم برگزید و ماندگار آن دیار شد. زمستان سال ۵۸ فرماندهی سپاه ایرانشهر به وی واگذار شد.

سیستان و بلوچستان این شهید را فراموش نمی‌کند

شهید قلن‌بر

محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران روایت می‌کند: «از اقدامات مهم در اوج بحران سیستان و بلوچستان، انتصاب حمید قلن‌بر به مسئولیت اطلاعات سپاه استان بود. می‌توان گفت امنیت در سیستان و بلوچستان به میزان زیادی مرهون درایت، شجاعت، تدبیر و روش‌های خاص این جوان بود. در قضیه سیستان و بلوچستان برای من مهم بود کسی را انتخاب کنم که به منطقه آشنایی خوبی داشته باشد. به علاوه، می‌خواستم کسی آنجا مسئول اطلاعات باشد که وسط معرکه و کانون بحران برود و می‌دانستم هر کسی را نمی‌توان وسط معرکه فرستاد. انتخاب آدم‌ها برای من خیلی مهم بود، چون فکر می‌کردم اگر آدم‌ها را درست انتخاب کنیم، ۵۰ درصد فرماندهی و مدیریت حل است، ولی اگر آدم‌ها درست انتخاب نشوند، باید از صبح تا شب بالای سر آن‌ها بود. پس از تحقیق و پرس‌وجو، حمید قلن‌بر را برای این کار مناسب تشخیص دادم. قطعا اگر من فرد دیگری را غیر از قلن‌بر به سیستان و بلوچستان می‌فرستادم، نمی‌توانست در آن فضای عجیب و غریب گل کند و موفق شود. من مرتب با او در ارتباط بودم یا از طریق تماس تلفنی و گزارش‌های کتبی که می‌فرستاد، راهنمایی‌اش می‌کردم.»

یکی از همرزمان اطلاعاتی حمید روایت می‌کند: یک‌بار وقتی اشرار او را گروگان گرفتند و پنج روز در دست آن‌ها گرفتار بود، فقط در سایه اعتقاد و خلاقیت خود نجات پیدا کرد. در آن چند روز مرتب با افرادی که او را گروگان گرفته بودند، حرف زده و آن‌ها را قانع کرده بود نگه‌داشتن او هیچ سودی برایشان ندارد. حتی به گونه‌ای با آن‌ها رفتار کرده بود که نه تنها او را در نزدیکی نیک‌شهر آزاد کرده بودند، بلکه از آن به بعد، به عنوان عامل نفوذی به او خدمت می‌کردند.

وقتی یکی از دوستان از او پرسیده بود چه شد که تو را آزاد کردند به زبان خود و آسمان اشاره کرده بود، یعنی این‌که در کنار لطف خداوند از زبان و کلام خودم بهره لازم را بردم. او همچنین خیلی زیرک بود و، چون می‌دانست ممکن است گروگان‌گیر‌ها بخواهند چند روز او را در بیابان‌های سیستان و بلوچستان جابه‌جا کنند، خودش را روی زمین انداخته و گفته بود مچ پایم در رفته، آن‌ها هم او را سوار الاغ کرده بودند و در آن پنج روزی که اسیر دست آن‌ها بود، سوار بر الاغ به این طرف و آن طرف رفته بود.

حمید در این مدت توسط گروهک‌های ضدانقلاب بار‌ها تهدید به ترور شد و سرانجام در ساعت ۱۰ شب دوشنبه دوم شهریور ماه ۱۳۶۰ در شهر کرمان در مقابل منزلش در سن ۲۱ سالگی به دست عوامل ضد انقلاب ترور شد.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها