یادداشت/ سعید توتونکار

بازنمایی آینه‌ای عبرت‌های تاریخی

تحریف تاریخ به واسطه صورت‌سازی‌ها و روایت‌بافی‌ها از وقایع و انطباق گزینشی و دستکاری‌شده با امروز می‌تواند دستگاه محاسبات و منطق سنجش ما را دچار اخلال و اختلال کند.
کد خبر: ۶۰۴۹۱۳
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۴۰۲ - ۲۲:۳۰ - 20July 2023

بازنمایی آینه‌ای عبرت‌های تاریخیگروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس - سعید توتونکار؛ گویا در میان جمعیت بنی‌إسرائیل ایستاده‌ام و فرعون را در حال پاسخ به دعوت موسی می‌بینم که رو به مردم ایستاده و می‌گوید: این مرد می‌خواهد شما مردم را از خانه و کاشانه‌تان بیرون کند.

این پاسخی بود که فرعون در جواب درخواست موسی داد که اگر نمی‌خواهی اجازه دهی تا بنی‌إسرائیل طبق آیین خداپرستی که خود برگزیده‌اند، زندگی کنند، پس فرصتی بده تا ما به سرزمینی دیگر هجرت کنیم. ملتی که پذیرفته بود بر طبق قانون الهی و آنچه موسی پیام‌آور آن است، زندگی اجتماعی خود را بازسازی کنند. اما فرعون نمی‌توانست از منافع مادی استعمار ملت بنی‌إسرائیل چشم بپوشد و استقلال آنان را در سرزمین مصر و نه در هیچ کجای دیگر بپذیرد.

تکنیک وانمود آینه‌ای واقعیات می‌تواند صحنه‌ها را چنان وارونه معرفی کند که بیننده نه تنها راست و چپش را باز نشناسد؛ بلکه بالا و پایین و پس و پیش را هم گم کند. بسته به نوع بازتاب، تصویر به دست آمده می‌تواند تمام نسبت‌ها را به هم بریزد. آینه‌ها می‌توانند تصویر‌های واقعی یا مجازی تولید کنند و یا آن‌ها را کوچک و بزرگ و کج و معوج کنند و یا چپ و راست و بالا و پایین نشان دهند یا حتی بر واقعیت رنگ بپاشند و یا کثیف باشند و برخی نقطه‌ها را پنهان کنند تا نقاط دیگر آنچنان که می‌خواهند آشکار شود. می‌توان با آینه کاری کرد که اصولا چیزی دیده نشود و فقط زینتی باشد بر در و دیوار و پایه و پیکر ذهن ما. آینه‌ها می‌توانند تمام معرفت ما را نسبت به خود و سایر پدیده‌ها و پدیدار‌ها دگرگون کنند به ویژه اگر ندانیم در برابر آینه ایستاده‌ایم.

سوء استفاده از آینه که بناست صاف و صادق و زلال، بی‌هیچ آرایش و آلایشی، واقعیات را بازتاب دهد و ما را به انتخاب و تصمیم درست برساند، در بین جریان نفاق مرسوم است. تحریف تاریخ به واسطه صورت‌سازی‌ها و روایت‌بافی‌ها از وقایع و انطباق گزینشی و دستکاری‌شده با امروز می‌تواند دستگاه محاسبات و منطق سنجش ما را دچار اخلال و اختلال کند.

اگر جهل را در سه عنوان مرکب، بسیط و کثیف تقسیم و تعریف کنیم؛ جریان دروغ و فریب و تحریف نفاق، جهل کثیف را تولید می‌کند. یعنی با طرح مسئله غلط و پاسخ‌تراشی برای آن، یک احساس آگاهی پوچ و استغنای تصنعی از دانستن به جامعه القاء می‌کنند که جامعه را در موضع جهل و در برابر دانستن مقاوم می‌کند.

جریان نفاق هر روز با پرداختن به جزئیات بیشتر و انطباق‌های محاسبه شده پی‌درپی و تکمیل تصویر غیرواقعی و نادرست خود با روایت‌های ناصحیح جدیدتر، اجازه سؤال و تردید به مخاطب خود نمی‌دهد؛ لذا پیشدستانه وارد موضوع مسئله‌دار کردن و تولید شبهه می‌شود و دائما با روزآمدسازی شبهات از دروغ مبنایی و فریب ساختاری خود دفاع می‌کند تا سازمان خیانت و خباثتش فرونریزد.

هر پدیده‌ای باید توسط نفاق بازتعریف شده، در صورت‌بندی مورد نظر او نمایش داده شود. منافق اجازه نمی‌دهد ما از اتاق آینه‌ای که در آن حبس شده‌ایم خارج شویم و تصویر درست را از نادرست بازشناسیم و بدانیم که در کجای صحنه قرار داریم و گرنه بازی تمام خواهد شد.

رسانه می‌تواند ابزار مناسبی برای این کار باشد و امکانات خارق العاده‌ای در اختیار جریان تحریف قرار دهد. به ویژه پیشرفت‌های ارتباطی و رسانه‌ای در حوزه مجازی توانسته قدرت تولید تصویر‌های غلط، جعلی و مصنوعی باورپذیر را بار‌ها و بار‌ها افزایش دهد. سوء استفاده از دانش و مهارت و فناوری تولید تصویر و هنرنمایی شگفت‌انگیز دست‌ساز‌های بشر در این حوزه، باعث شده تا ویروسی کردن ذهن‌ها با فرآیند شبهه‌سازی و شبهه‌پروری و شبهه‌افکنی با سرعت زیادی توسط دیگران دنبال شود و موفقیت‌هایی نیز کسب کند.

در فضای بسته اتاق آینه رسانه‌ها، شناسایی تصاویر راست از دروغ و نشان دادن راه خروج از توهم فریب بسیار سخت و پرهزینه است. اما راه میانه و صراط مستقیم عبور از این بزنگاه و زمین مین‌گذاری‌شده کدام است؟! پاسخ در ارتباط وجودی با شخصیت‌های تاریخی است. اشخاص بزرگ را می‌توان با سه نشانه در تاریخ فهمید. یکی از طریق شاخص‌ها، دیگر از طریق شاخصه‌ها و در نهایت با شناخت شخصیت آنان. شاخص‌ها، شخص را می‌سازند و شاخصه‌ها شخصیت را تعریف می‌کنند. آنچه یک شخص را قابل تکثیر می‌کند، شاخصه‌هاست و آنچه آنان را قابل تطبیق می‌کند شاخص‌هاست. انسان‌های بزرگ رفتار و گفتارشان حجت است. آنچه از بزرگان تاریخ آشکار می‌شود به عنوان یک نمونه معیار، مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. اما هنگامی که تصمیم داریم بین خود و آنان این همانی یا ضد آن را به وجود آوریم، نیازمند ماهیتی نرم از شخص و شاخص هستیم تا در چارچوب زمان و مکان ما بگنجد و قابل ترجمه با امکانات وجودی ما باشد.

نمی‌توانی خود را در سپاه امام المتقین و امیرالمؤمنین معرفی کنی و مبلغ و منادی هرزگی و لاابالی‌گری باشی. شرط اول امکان مقایسه و انطباق، رعایت شأن تقوی و نیکوکاری است. نمی‌توانی مظلومیت سیدالشهداء را به نام خود مصادره کنی و امر بر منکر و نهی از معروف نمایی. نمی‌توانی آشکارا سبک زندگی اهل شام و کوفه را برگزینی و آنگاه مخالفان خود را بنی‌امیه خطاب کنی. شاخص‌ها روشن و شاخصه‌ها معین است. نمی‌توانی با دروغ‌پردازی و کلمه‌بازی نهضت عاشورا را به زبان طاغوت و عصیان ترجمه کنی. باید مردانه بایستی و اعلام کنی که پشت به علی، پشت معاویه هستی. زیرا هیچ ارتباط وجودی با ائمه هدی برقرار نکرده‌ای و در افق نگاه آنان قرار نگرفته‌ای و حتی به عنوان یک فرد در پیروی از آنان موفق نبوده‌ای.

شاید دشمنی با جمهوری اسلامی ایران یا فوران شیطنت‌ها عده‌ای را بر آن وادارد که شهیدستیز را شهید بنامند و ضدانسان را انسان بدانند، جاهل را عالم معرفی کنند و قاتل را منجی. با بررسی شاخص‌ها و شاخصه‌ها به تطبیق درست تاریخی می‌رسیم و درمی‌یابیم که این حیله دائمی جریان نفاق بوده است و جریان نفاق را بیش از همه قرآن رسوا کرده است.

چون منافقان نزد تو آیند، می‌گویند: گواهی می‌دهیم که تو بی تردید فرستاده خدایی؛ و خدا می‌داند که تو بی تردید فرستاده اویی، و خدا گواهی می‌دهد که یقیناً منافقان دروغگویند. (۱)

سوگندهایشان را [برای شناخته نشدن نفاقشان] سپر گرفته در نتیجه [مردم را] از راه خدا بازداشته اند. چه بد است آنچه را اینان همواره انجام می‌دهند. (۲) سوره منافقون.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها