گروه اخبار داخلی دفاعپرس-پوریا کریمپور؛ جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان حکومتی اسلامی و با تکیه بر باورهای دینی و الهی، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی روابط خود را قاطعانه با کشوری که بسیاری از کشورهای جهان و حتی حاکمیتهای قدرتمند، نیاز خود را در ارتباط با آن کشور میدانند قطع کرد و در دستی برتر و بالاتر توسط بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی با قدرت و شجاعت تمام لقب «شیطان بزرگ» را نیز به دولتمردان این کشور داد. از آن پس و طی چهار دهه، از پیچیدهترین موضوعات سیاسی کشور، بحث ایجاد ارتباط مجدد با آمریکا بوده است. موضوعی که همواره بخش عمدهای از ظرفیت سیاسی دولتهای حاکم در جمهوری اسلامی را به خود اختصاص داده است. این موضوع همچنان ادامه دارد و محل بحث است.
برهمین اساس و در این راستا با دکتر «سیدمحمد مرندی» استاد دانشگاه تهران و مشاور رسانهای تیم مذاکره کننده هستهای در دولت قبل و دولت فعلی به گفتوگو نشستیم؛
دفاعپرس: این مسئله که ایالات متحده آمریکا روبه افول است و نفوذ این کشور در جهان کاهش پیدا کرده است، اساساً نشأت گرفته از اندیشههای ایدئولوژیک انقلابی و تمایلات ما است، یا اینکه یک واقعیت عینی است که دلایل و اسناد و مدارک مقبول دارد؟
مرندی: تردیدی وجود ندارد که آمریکا به عنوان قدرت برتر جهان روبه افول قرار دارد، چند دهه پیش اقتصاد آمریکا چیزی بالغ بر 50 الی 60 درصد اقتصاد کل جهان را به خود اختصاص میداد، اما امروز آمریکا نهایتاً 14 یا 13 درصد از اقتصاد جهان سهم دارد، از سوی دیگر دولت آمریکا از حادثه 11 سپتامبر به بعد دائماً با کشورهای متعدد در حال جنگ بوده است، جنگ هم پرهزینه است به خصوص جنگهایی که آمریکاییها انجام دادهاند که طبق برآورد، بسیار پر هزینه بوده است، بهطور ویژه باید به جنگ اوکراین اشاره کنم که از همه جنگهایی که آمریکا و متحدانش به طور مستقیم یا غیر مستقیم در آن نقش داشتهاند، پرهزینهتر برآورد شده است، هزینه اصلی جنگ در اوکراین با اروپا است، اما طبیعتاً وقتی متحدان یک کشور تضعیف میشوند آن کشور هم متعاقباً تضعیف خواه شد، برخی معتقدند که آمریکا در جنگ اوکراین برنده اصلی است، در حالی که به اعتقاد من آمریکا بازنده این جنگ به حساب میآید. طبق برنامهریزی آمریکاییها توقع این بود که روسیه بازنده بزرگ جنگ با اوکراین شود، اما اهداف و برنامهریزیهای آمریکا محقق نشد.
قدرتهای نوظهور توانمندی و نفوذ آمریکا را کاهش دادهاند
این نوع جنگها به خودی خود کاتالیزور هستند و سرعت افول را افزایش میدهد، از سوی دیگر سیاستهای لیبرال-کاپیتالیسم هم به اعتقاد بنده معضل مهمی است که آمریکا با آن دست و پنجه نرم میکند، معتقدم قدرت آمریکا در سالهای آینده هم نزول پیدا خواهد کرد، به طور طبیعی وقتی آمریکا قدرتش کاسته شود، توانمندی و نفوذش در سراسر جهان کاهش پیدا میکند. جدای از همه این موضوعات ظهور قدرتهای جدید را شاهد هستیم، روسیه، چین، هند، برزیل و جمهوری اسلامی ایران به انحای مختلف توانمندی و قدرت خود را در عرصههای گوناگون به جهان نشان دادهاند که چالشها و هزینههای آمریکا را برای ابقای خود به عنوان ابرقدرت جهان افزایش داده است. بنابراین ضعف نسبی آمریکا در کنار ظهور قدرتهای جدید، کار آمریکا را بهویژه در منطقه خاورمیانه سخت کرده است.
دفاعپرس: برخی از اندیشمندان و نظریهپردازان معتقدند، آمریکا دچار ضعف و اضمحلال نشده است، بلکه کشورها و قدرتهای جدید در عرصه بینالملل نقشآفرینی میکنند که منافع آمریکا را با خطر مواجه کرده است، نظر شما نسبت به این موضوع چیست؟
مرندی: بنده این حرف را قبول ندارم، تردیدی نداریم که آمریکا ضعیفتر از گذشته است، ما با صدام 8 سال در جنگ بودیم و نهایتاً عراق با ورشکستگی مواجه شد که همین موضوع هم دلیل اصلی حمله صدام به کویت بود، زیرا میخواست از منابع نفتی کویت برای بازسازی خود بهره ببرد، چرا به پولهای کویت و منابع نفتی این کشور احتیاج داشت؟ چون جنگ پرهزینه است، جنگ ما با عراق نسبت به جنگهایی که آمریکاییها با کشورهای متعدد اعم از عراق و افغانستان و به خصوص روسیه در اوکراین داشته است، بسیار کم هزینه و کم تلفات تلقی میشود، میزان مهمات مصرفی و خسارات در اوکراین بسیار بالاتر از دفاع مقدس ما بوده است و قابل مقایسه نیست، نبردهای روزانه در اوکراین شبیه عملیاتهایی است که در اوج جنگ ما با عراق رقم میخورد، مانند کربلای 5، شلمچه، فاو. اما چنین عملیاتهایی در اوکراین به شکل گسترده و هر روزه در حال انجام است.
افول آمریکا به معنی متلاشی شدن این کشور نیست
البته نباید از این موضوع هم غفلت کنیم که افول آمریکا و تقویت قدرتهای دیگر به معنی متلاشی شدن آمریکا است، زیرا، برخی علاقه دارند وقتی این مباحث مطرح میشود، از عرایض بنده و امثال بنده سوء استفاده کنند و بگویند، اگر آمریکا افول کرده پس چرا تحریم وجود دارد؟ در صورتی که ما در مورد یک روند صحبت میکنیم، روند فعلی به ضرر آمریکاست، مگر اینکه اتفاقات غیرقابل پیشبینی سبب شود این روند تغییر پیدا کند.
دفاعپرس: برخی بر این باورند که جمهوری اسلامی باید تمام تمرکز خود را بر تقویت ارتباط با شرق قرار دهد و به طور کلی ارتباط با غرب را نادیده بگیرد، و در مقابل نیز برخی معتقدند رویه دولت سابق و برجام با تمام توان پیگیری شود، زیرا دنیا چند کشور غربی است، اما جدای از این دو دسته کسانی که اعتقاد به سیاست نه شرقی و نه غربی دارند، جمهوری اسلامی ایران را قطب قدرتی مستقل در عرصه بینلملل میدانند که به صورت متوازن باید سیاست خارجی را پیش ببرد، شما چه نظری دارید؟
متحد استراتژیک چین و روسیه نیستیم
مرندی: بسیاری از اتهاماتی که متوجه جمهوری اسلامی میشود، اساس و بنیان قوی ندارد، این اتهامات تخیل ذهنی برخی افراد است که آن را به جمهوری اسلامی نسبت میدهند، مثلاً مطرح میکنند که ایران درصدد است تا متحد استراتژیک چین و روسیه باشد، بنده هیچگاه نشنیدهام که مسئولان و محافلی که در آنها حضور پیدا میکنم دراین رابطه اظهار نظری کرده باشند، افرادی اتهامات خودساخته را به جمهوری اسلامی نسبت میدهند.
شکستن هژمونی غرب، منافع مشترک چین، روسیه و ایران است
آمریکا بعد از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوری قدرت اول جهان بوده است و همه نگاهها به سمت آمریکا بود، در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند به دیگر مناطق دنیا هم نگاه کنید، دنیا ظرفیتهای دیگری هم دارد، باید جهانی ببینیم و همه دنیا را لحاظ کنیم، اگر در آن برهه ما این ظرفیتها را جدیتر دنبال میکردیم، قطعاً شرایطمان از امروز بهتر بود، الان که دولت تقویت رابطه با کشورهای غیر غربی را در دستور کار قرار داده است، نباید برداشتمان اتحاد استراتژیک با برخی از کشورها باشد، ما با همه کشورها تفاوت داریم و حتی با برخی از کشورهای غیر غربی هم اختلاف نظر داریم، اما در عین حال منافع مشترکی داریم و آن، این است که هژمونی غرب از بین برود.
روابط ایران با حزبالله و انصارلله مبتنی بر موت و برادری است/ روابط با چین و روسیه در غالب اتحاد استراتژیک تعریف نمیشود
روابطی که جمهوری اسلامی ایران با حزبالله لبنان، انصارلله یمن و حشدالشعبی عراق دارد مبتنی بر مودت و برادری است، ما ارتباط با کشوری مانند روسیه و چین را در چنین غالبی تعریف نمیکنیم، بخشی از خاک روسیه در آسیاست و در عین حال همسایه ما محسوب میشود، بنابراین سیاست همسایگی ایجاب میکند که ما روابطمان را با این کشور حفظ کنیم، اما این موضوع به معنی اتحاد استراتژیک نیست، همانطور که پیش از این شاهد بودیم مقامات روسیه در خصوص جزایر سهگانه نکاتی بیان کردند که قابل پذیرش نبود و مقامات جمهوری اسلامی ایران به عنوان تلافی موضوع تمامیت ارضی اوکراین را مطرح کردند، ما یک کشور قدرتمند در معادلات بینالملل محسوب میشویم و توان این را داریم که با قدرت تمام از حاکمیت ملی خود دفاع کنیم، کمااینکه در دفاع مقدس این اتفاق افتاد، چین کشوری در زمره خانواده آسیا محسوب میشود آسیایی که روبه رشد و توسعه است به نحوی که قدرت اصلی اقتصادی جهان در حال انتقال به آسیا است، بنابراین عقل حکم میکند که تا حد امکان رابطه مستحکمی با چین برقرار کنیم، اما وقتی چین هم در یک بیانیه علیه ایران شرکت کند، رئیس جمهور ما در حضور رئیس جمهور چین برخورد لازم را میکند.
هدف ایران تشکیل ناتوی غیر غربی نیست
در مجموع باید تصریح کنم که بحث اصلی ما اتحاد استراتژیک نیست،بلکه منافع مشترک موضوعیت دارد، ما نمیخواهیم کسی جزء کشورهای منطقه بر منطقه مسلط باشد، همچنین کشورهای دیگر هم علاقهای ندارند که آمریکا بر منطقه آنها مسلط شود، این هم یکی دیگر از وجوه منافع مشترک با کشورهایی همچون روسیه و چین است، ما در صدد این نیستیم که ناتوی غیر غربی تشکیل دهیم، برخی ازدوستانمان در کشور به دلیل گرایشاتی که دارند در صد هستند روابط ایران با کشورهای غیر غربی خدشهدار شوند، این افراد کسانی هستند که در دهه شصت و هفتاد از همه ضد غربتر بودند، این افراد در دهه شصت از دیوار سفارتخانهها (سفارت آمریکا) بالا میرفتند و امروز هم میخواهند از دیوار سفارت روسیه و چین بالا بروند، رفتار این افراد غربگرا هم در گذشته و هم امروز مخرب بوده است.
به رغم ظلمهای فراوان غرب میتوانیم با آنها به توافق برسیم
ما اگر بتوانیم با غرب در موضوعات مختلف به توافق برسیم، همکاری لازم را با آنها خواهیم داشت به رغم اینکه غربیها ظلمهای زیادی به ما کردهاند و ما را در شدیدترین شرایط تحریمی قرار دادند. غربیها هماکنون اجازه ورود داروهای بیماران خاص مانند بیماران سرطانی و پیوند مغز و استخوان به کشور را نمیدهند، بانکهای ما حتی برای انجام کارهای بشردوستانه مشکلات اساسی دارند، در عین حال شاهدیم که غربیها سلاحهای شیمیایی به صدام دادند.
به هر حال اگر غربیها که این همه ظلم به ما کردهاند، رابطه منطقی را با ما داشته باشند، ما هم میتوانیم روابط خود را به همان نحو با غربیها تنظیم کنیم، میتوانیم روابط خود را همانطور که با روسیه، چین، هند و آسیاسی مرکزی تنظیم کردهایم با غربیها نیز به همان شکل تنظیم کنیم. این مسئله دور از انتظار نیست، زیرا، صدام روزی بزرگترین دشمن ما بود، اما هم اکنون عراق کلیدیترین شریک تجاری ما محسوب میشود، عربستان سعودی در دهه شصت کمکهای بسیار زیادی به صدام کرده بود و حجاج ایرانی را هم در مناسک حج به شهادت رساند، اما در حال حاضر شاهدیم که روابط دو کشور بهبود پیدا کرده است.
درهای مذاکره و توافق به روی آمریکا باز است؛ مشروط به رفتار صادقانه/ حرف و عمل اروپاییها یکی نیست
ما مشکلی نداریم که روابط با آمریکا احیا شود، بهترین حرف ممکن را در این رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان کردند، ایشان در ایامی که برجام به تصویب رسیده بود، فرمودند، اگر آمریکا صادقانه به تمام تعهداتش عمل کند، ما بعداً میتوانیم در موضوعات دیگری هم با آمریکاییها صحبت کنیم، البته معظمله در همان سخنرانی بیان فرمودند که «من خوشبین نیستم»، اما آمریکا به تعهدات خود عمل نکرد و اوباما از روز اول تخلف و کارشکنی را در دستور کار خود قرار داد و هیچگاه برجام از سمت آمریکاییها به درستی اجرا نشد، در صورتی که ما بسیار زودتر از موعد تعهدات خود را انجام دادیم، بنابراین وقتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی که تجربه بسیار زیادی دارند و از همه منطقیتر صحبت میکنند، این معنی تفسیر میشود که درهای مذاکره باز است، اما به شرط اینکه غربی سوء استفاده نکنند، همین وضعیت برای اروپا هم وجود دارد، اگر اروپاییها بخواهند با ما روابط خود را احیاء کنند، در برایشان باز است، اما شاهدیم که حرف و عملشان یکی نیست، زیرا از یکسو ما را تحریم میکنند و رسانههایی را برای ترویج خشونت در ایران تأسیس میکنند و از تروریستها حمایت مالی میکنند تا در عراق و آلبانی مستقر شوند و برای خشونت لباس تقدس میپوشانند تا جوانان ما را به اقدامات خشونتآمیز تحریک کنند، و از سوی دیگر دم از مذاکره و احیای روابط میزنند.
سکوت غربیها در برابر اعتراضات مدنی در اروپا/ ایران هیچگاه از آشوبطلبان پاریس حمایت نکرده است
این درحالی است که اگر کوچکترین اعتراضات و رفتارهای خشونتآمیزی در یکی از کشورهای اروپایی رخ دهد، دولتهای اروپایی با توام توان سرکوب میکنند و این سرکوبگری را موجه جلوه میدهند، برخلاف ایران که منشأ بسیاری از شورها خارجی است، اما در اروپا مشأ بسیاری از شورشها داخلی است، کشورهای غربی به شورشهایی که در اروپا انجام میشود یک نوع نگاه میکنند و به شورشهایی که در ایران رخ میدهد به نوع دیگری نگان میکنند، زیرا در اروپا خشنوت جرم تلقی میشود و غیر قابل قبول است، اما در ایران هرگونه خشونت را تشویق میکنند و اعتراضات مدنی میدانند، همچنین تروریستها را برای خرابکاری و ترور روانه مرزهای ایران میکنند تا با کشتهسازی وضعیت ایران را آشفتهتر جلوه دهند. در چنین شرایطی بسیار سخت است که ما روابط خود را اروپاییها عادی کنیم، اروپاییها قبل از هر چیزی باید از خود حسن نیت لازم را نشان دهند، ما هیچگاه در پاریس یا کشور دیگری به آشوبطلبان کمک نکردهایم و مردم به خشونت تشویق نکردهایم، بلکه این رفتارها از اروپائیان سرزده است. احیای روابط ما با کشورهای غربی بستگی به نوع رفتار آنها دارد.
دفاعپرس: بسیاری معتقدند که عامل اصلی که مانع از عادیسازی روابط ایران با آمریکا میشود، صهیونیستها هستند، شما تحلیلتان در این باره چیست؟
آمریکاییها نمیتوانند به بهانه رژیم صهیونیستی مدام درخواست امتیاز از ایران داشته باشند/ ایران با حسننیت در ماجرای 11 سپتامبر به آمریکا کمک کرد
اگر قرار باشد که رابطه ما با آمریکا اصلاح شود، مشکلاتش هر چه که باشد باید رفع شود، سران آمریکا نمیتوانند بگویند که ما تمایل به اصلاح روابط با ایران داریم، اما اسرائیلیها این اجازه را نمیدهند، در چنین صورتی هیچگاه روابط دو کشور اصلاح نمیشود و باید فکری به حال رژیم صهیونیستی کنند، نمیشود که ما مدام به آمریکا امتیاز بدهیم ولی آمریکا بگویند که ما علاقه به ارتباط با شما داریم، ولی اسرائیلیها اجازه نمیدهند، در چنین وضعیت چرا ما باید به آمریکا امتیاز بدهیم؟ وقتی القاعده که توسط آمریکا و عربستان به وجود آمده است، حادثه 11 سپتامبر را رقم زد، ایران اقدام تروریستی 11 سپتامبر را محکوم کرد و به آمریکا تسلیت گفت، علاوه بر این ایران کمک زیادی به آمریکاییها کرد تا بانیان واقعه 11 سپتامبر در افغانستان محاکمه و مجازات شوند و اخیراً هم رهبر مظعم انقلاب اسلامی اشارهای به این موضوع داشتند و در یکی از سنخرانیهای خود به آن پرداختند، اما آمریکا در پاسخ به کمکهای ایران، ایران را به عنوان محور شرارت در جهان اعلام کرد.
پاسخ آمریکا به حسننیت ایران فقط خیانت بوده است
ایران بارها به آمریکا حسن نیت خود را نشان داده است، اما آمریکا با خیانت پاسخ داده است، بعد از دفاع مقدس، ایران یک میدان نفتی به یکی از شرکتهای آمریکایی در خلیج فارس داد و آقای هاشمی رفسنجانی در یک مصاحبه مطبوعاتی مطرح کرد که این یک سیگنال به آمریکا تلقی میشود، پس از آن وزارت نفت ایران و طرف آمریکایی به مدت دو سال با یکدیگر مذاکره کردند و وقتی که مذاکره در شرف نتیجه دادن بود آمریکاییها ایران را در حوزه نفت و گاز تحریم کردند، این هم یکی دیگر از مواردی است که ایران برای اصلاح روابط قدم مثبت برداشت و در مقابل آمریکاییها با سیلی پاسخ دادند، همچنین در موضوع لبنان شاهد بودیم که ایران کمک شایانی به آمریکاییها برای باز پسگیری گروگانهایشان کرد، اما مجدداً آمریکا به وعدههای خود عمل نکرد.
غربگراها ایران را مقصر بدعهدی آمریکا میدانند!
در میان مصادیق بد عهدی آمریکا از همه مهمتر برجام است، آمریکاییها از اواخر دولت آقای احمدینژاد مذاکراتی با ایران داشتند و در دولت آقای روحانی این مذاکرات ادامه پیدا کرد که در نتیجه منتج به توافق 2015 موسوم به برجام شد، اما بعد از مدتی شاهد بودیم که به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکردند، این درحالی بود که ما خیلی زود به تعهدات خود عمل کردیم، حتی زودتر از چیزی که وعده آن را داده بودیم، این درحالی است که رئیس بانک مرکزی وقت بعد از چند ماه مطرح کرد که هیچ اتفاقی نیفتاده است. غربگراها که در کشور ما که نمیدانم به چه علت تا این حد طرفدار غرب هستند ما را مقصر بد عهدی آمریکا جلوه میدادند و مطرح میکردند که چون در موشک آزمایشی نوشته شده است اسرائیل را نابود میکنیم، آمریکا به تعهدات خود عمل نمیکند، در صورتی که این موضوعات هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، آمریکا مطابق برجام یکسری تعهدات نسبت به ما داشته است و ما هم یکسری تعهدات نسبت به این کشور داشتهایم، موضوعات دیگر مانند موشک و مسائل منطقه هیچ ارتباطی به توافق هستهای نداشت و ندارد.
آمریکا قدم آخر را در رسیدن به توافق برنمیدارد
جالب است وقتی که آمریکاییها به تعهدات خود عمل نمیکنند، در نزد افکار عمومی ایران بدهکار تلقی نمیشوند و وقتی که ما تمام تعهدات خود را عمل میکنیم طلبکار آمریکا نمیشویم، زیرا رسانههای غربی و رسانههای داخلی غربگرا مدام طرف ایرانی را تحت هر شرایطی مقصر جلوه میدهند، در موضوع برجام ایران با حسن نیت تمام عمل کرد و «سرش کلاه» رفت، مجدداً در دولت فعلی مذاکراتی برای احیای برجام انجام شد با این پیش شرط که اگر قرار بر این بود که برجام احیا شود مجدداً هیچ طرفی نتواند از آن تخلف کند، یعنی ما یک چارچوبی را تعریف کردیم که آمریکاییها مجبور شوند از برجام تبعیت کنند، مثلاً قبل از اینکه ما کوچکترین اقدامی را انجام بدهیم، آمریکاییها تعهدات خود را انجام دهند، بعد از چند ماه مذاکره ما تقریباً به متن رسیده بودیم، که در نهایت متنی را اتحادیه اروپا ارائه کرد تا هیأتها متن را با خود به پایتختها ببرند و نظر دولتشان را جویا شوند، وقتی که متن به تهران آمد اصلاحات بسیار جزئی بر روی آن انجام شد و وزارت امور خارجه آن را به اتحادیه اروپا مسترد کرد، در نهایت پاسخی که از آقای جوزف بورل شنیدیم این بود که بخشی از خواستههای ایران منطقی است، آمریکاییها قدم آخر را برنداشتند و بعد هم که مشکل آشوبها در ایران به وجود آمد عقب کشیدند بنابراین ما تلاش کردیم و به یک متن هم رسیدیم. علی القاعده موضوع تمام شده بود اما آمریکاییها نخواستند، ما در این 44 سال تمام تلاشهای خود را برای احیای روابط و اصلاح روابط با آمریکاییها انجام دادهایم اما آمریکاییها هیچگاه قدمی در این زمینه بر نداشتهاند تا بتوانیم یک توافق خوب داشته باشیم، اگر شرایطی فراهم شود تا با آمریکاییها به توافقی برسیم که به آن پایبند باشند و نتوانند به راحتی از آن خارج شوند قطعاً در این زمینه دریغ نمیکنیم و اقدام به توافق با آمریکاییها میکنیم اما حرف من این است که ما در گذشته تمام تلاشهای خود را انجام دادهایم و تمام بهانههای آمریکا را گرفتهایم.
دفاعپرس: آیا آمریکاییها با برکناری آقای مالی به دنبال این هستند که روند مذاکرات با ایران را تغییر دهند؟
سیاستهای کلی آمریکا جای دیگری مشخص میشود
مرندی: نمیتوانم به این سوالات پاسخ دهم این موضوعات را خود مسئولان وزارت امور خارجه و مسئولان آمریکایی باید پاسخ دهند، بنده نمیتوانم، در این مورد اظهار نظر کنم، آقای رابرت مالی چه به عنوان مسئول میز ایران به کار خود ادامه دهد و چه ادامه ندهد تغییری در رویکرد دولت آمریکا به وجود نمیآورد. آمریکا یکسری سیاستهای کلی نسبت به ایران دارد. اما میتوان این نکته را بیان کرد که از زمانی که آقای رابرت مالی برکنار شده است، روند مذاکرات تغییر کرده است. از زمانی که آقای رابرت مالی هنوز به صورت رسمی برکنار نشده بود، اما در عموم جلسات رسمی شرکت نمیکرد و از او دعوتی به عمل آورده نمیشد روند مذاکرات تغییر کرد و موضوعات جدیدی مانند تبادل زندانیان و آزاد شدن پولهای بلوکه شده ایران مطرح شد. البته منظور من این نیست که حضور آقای رابرت مالی خوب است یا بد است بلکه منظور من این است که زمانی که ایشان حضور نداشتند برخی از موضوعات مانند تبادل زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران مطرح شد. معتقدم که سیاستهای کلی آمریکا جای دیگری مشخص میشود، حالا میخواهد آقای رابرت مالی سر کار باشد یا نباشد اگر قرار است آمریکاییها توافقاتی داشته باشند، قطعاً در کاخ سفید تصمیم گیری میشود.
دفاعپرس: برخی از رسانهها پس از رسانهای شدن خبر برکناری آقای رابرت مالی به محض اینکه خبر برکناری شما از معاونت بینالملل دانشگاه تهران منتشر شد، سعی در ایجاد ارتباطی بین این دو موضوع کردند، نظر شما در این رابطه چیست؟
رسانههای غربگرا تمام حرفاهای من را تحریف میکردند/ همواره موضع جمهوری اسلامی ایران را تشریح کردهام
مرندی: برخی از این رسانههای داخلی، عموم حرفهایی که بنده در این دو سال مطرح کردهام را تحریف کردند. البته بنده هم نمیخواهم خیلی به این موضوعات ورود پیدا کنم، اما باید بگویم این رسانهها حسن نیت نشان ندادهاند. در این مدت حرفهایی که بنده به وضوح و روشنی در رسانههای خارجی مطرح کرده بودم را تحریف کردند. من این حرفها را برای مخاطبهای خارجی و برای مردم اروپا و آمریکا بیان کردم. اولاً باید بگویم که بنده مذاکره کننده نبودم و هیچگاه در اتاق مذاکره حضور نداشتم. هم در زمان آقای دکتر ظریف که شرط کردم در اتاق مذاکره حضور نداشته باشم و هم در دوره آقای دکتر باقری که مجدداً شرط کردم در اتاق مذاکره حضور نداشته باشم وظیفه من فقط سر و کار داشتن با رسانههای بینالمللی و رسانههای غربی بود، نه با رسانههای داخلی. بیشتر تلاش من برای مصاحبه با رسانههای غربی توضیح موضع جمهوری اسلامی در قبال برجام و طرفهای غربی بود. هر حرفی که بنده در این مدت دو سال زدهام برای ترغیب غربیها به جدی بودن در مذاکرات بود مثلاً وقتی که جنگ اوکراین شروع شد، مطرح کردم که شما غربیها دوران سختی را در پیش رو دارید، در صورتی که همین حرف بنده را رسانههای غربگرای داخلی اینگونه تفسیر کردند که مرندی در حال تئوریزه کردن وضعیت نامناسب غرب و زمستان سخت اروپا است، بنابراین نیازی نیست که با غرب مذاکره کنیم و به نتیجهای برسیم. در صورتی که بنده هیچگاه این منظور را نداشتم بلکه برعکس منظور من این بود که شما غربیها که وضعیت نامناسبی در سه ماه زمستان دارید، خوب است که با ایران به توافق برسید.
غربگرایان داخلی ایران را نیازمند به توافق جلوه میدادند
رسانههای غربگرای داخلی به این موضع من به خوبی آگاه بودند، اما حسن نیت و صداقت نداشتند. غربگرایان داخلی صرفاً وظیفه خود را تحریف و تخریب تیم مذاکره کننده میدانستند، در حالی که مذاکرات در حال انجام بود و آقای دکتر باقری با طرفهای غربی مذاکره میکرد، اگر اینگونه نبود که هیچگاه مذاکرات منتج به یک متن نهایی نمیشد. در پایان ما شاهد بودیم که آقای ژوزف بورل متن نهایی را به ایران ارائه کرد و ایران هم در آن یک سری اصلاحات جزئی انجام داد و مجدداً به اتحادیه اروپا فرستاد همه این موضوعات نشان میداد که ما به مرحله آخر رسیده بودیم و در آستانه رسیدن به یک توافق بودیم. بعد هم آمریکاییها آن را متوقف کردند. حرف من از اول خطاب به مخاطبین غربی و خطاب به کشورهای غربی این بود که شما با توجه به جنگ اوکراین نیاز به یک توافق دارید و باید جدی باشید از سوی دیگر غربیها به دنبال این بودند که اینگونه جلوه دهند که این ایران است که به توافق نیاز دارد، نه اروپا و آمریکا این نگاه غربیها به منزله این بود که ایران باید به ما امتیاز بدهد و با توجه به اینکه ما نیازی به توافق نداریم به ایران امتیاز ندهیم، اما من حرفم این بود که شما اروپاییها هم به ما نیاز دارید، شما در روابط خود با چین مشکل دارید، همچنین شما در داخل اروپا مسائل و مشکلاتی دارید، شما با یک جنگ فرسایشی مواجه شدهاید و بحران در پیش روی شما قرار دارد. بنابراین نیاز دارید که مشکلات خود را با ایران کم کنید و به یک توافق با ایران برسید. یک عدهای در داخل کشور چون دوست نداشتند دکتر باقری و تیم مذاکره کننده فعلی موفق شود داستان سراییهایی در خصوص حرف بنده درست کردند و حرف بنده را کاملاً وارونه و برعکس نشان دادند. من حتی معتقد نیستم که این رسانههای غربگرا حزبی فکر و عمل میکردند، بلکه آنها تمام اقداماتشان و تمام فعالیتشان در تعارض با منافع ملی بود، این رسانههای غربی آمدند و با یک فرد ایرانی الاصل که در تیم مذاکره کننده آمریکایی حضور داشت اقدام به مصاحبه و صحبت در کلاب هاوس کردند و این فرد هم به نوعی جنگ روانی میکرد. نمیتوانم اسمش را بیاورم ولی به وضوح مشخص است که منظور من چه کسی است هر شب یک ایرانی که در تیم آقای رابرت مالی حضور داشت، میهمان کلاب هاوسی بعضی از رسانههای غربگرا در ایران بود.
در کجای دنیا رسانه یک کشور با طرف مقابل به صحبت مینشیند؟
وقتی که مذاکره کنندگان ما شبها به این صحبتها گوش میدادند بسیار ناراحت میشدند. سر صبحانه که همدیگر را میدیدیم، مطرح میکردند که این افراد در کلاب هاوس اقدام به دروغپراکنی و تحریف وقایع میکنند، من هم در پاسخ به دوستان مذاکره کننده میگفتم که زیاد توجهی نسبت به این صحبتها و دروغها نداشته باشید. به جای اینکه شبها به این حرفها گوش بدهید استراحت کنید و بخوابید تا صبح انرژی بهتری داشته باشید. چه کسانی و چه رسانههایی این افراد آمریکایی را به کلاب هاوس دعوت میکردند؟ و با به چه موضوعاتی به صحبت مینشستند؟ در کجای دنیا رسانه یک کشور با طرف مقابل به صحبت مینشیند؟ چنین واقعهای واقعاً عجیب است. چنین اتفاقاتی واقعاً در جهان نادر است و جالب اینکه همین افراد مطرح میکنند که در ایران آزادی بیان وجود ندارد. گروههای سیاسی در ایران هر شب به کسی میدان میدادند که در تیم مذاکره کننده آمریکایی قرار داشت و علیه ملت ایران کار میکرد و از سوی دیگر تیم مذاکره کننده ایرانی را به هر نحو ممکن تخریب میکردند. این غربگرایان به دندانها، کت و شلوار، ریش، قیافه کمربند و تمام اوصاف آقای باقری هجمه میآوردند و او را تمسخر میکردند. این هجمهها واقعاً بیمارگونه بود، در چنین شرایطی هم وقتی که من خطاب به غربیها و به ویژه اروپاییها مطرح میکردم که شما دوران سختی در پیش دارید و جنگ خانمانسوزی را با روسیه شروع کردهاید، این رسانههای غربگرا اینگونه تفسیر میکردند که مرندی درصدد است تا توافقی صورت نگیرد. من که برای آقای دکتر باقری صحبت نمیکردم یا برای مخاطب ایرانی صحبت نمیکردم، من برای مخاطب غربی صحبت میکردم و درصدد بودم غربیها به ویژه اروپاییها را جدیتر نسبت به مذاکرات هوشیار کنم. تمام تلاش رسانههای غربگرا این بود توانمندی تیم مذاکره کننده ایرانی از بین برود و چیزی که ما مطرح میکردیم را وارونه جلوه میدادند و تا حدودی هم باید گفت که موفق شدند. این رسانهها موفق شدند مردم را با تحریف و عدم صداقت تحت تاثیر قرار بدهند، همچنین موفق شدند یک جنگ روانی علیه تیم مذاکره کننده هستهای به راه بیندازند تا تیم مذاکره کننده نتواند به خوبی متمرکز شود.
اتحاد برای تخریب تیم مذاکره کننده!
رسانههای غربگرا تا حدودی هم موفقیت نسبی به دست آوردند، اما تاریخ قضاوت خواهد کرد نسبت به اقدامات، فعالیتها و تحریفایی که این غربگرایان در این برهه داشتند، من هم با آقای دکتر ظریف به مذاکرات رفته بودم و هم با آقای دکتر باقری رفتم و همان نقشی که برای آقای باقری ایفا کردم، برای آقای دکتر ظریف هم ایفا کردم، اما وقتی که مجدداً با آقای دکتر باقری به وین رفتم یکی از شخصیتهای شاخص منتقد دولت با من تماس گرفت و به من هشدار داد که همکاری لازم را با آقای دکتر باقری نداشته باشم. این رسانههای غربگرا میخواستند اینگونه مطرح کنند که آقای دکتر باقری زبان بلد نیست و نمیتواند به خوبی مذاکره کند و وقتی دیدند که من هم همراه ایشان رفتم و با رسانههای غربی به خوبی مصاحبه میکنم، خیلی برایشان خوشایند نبود. آن فرد به من هشدار داد که تاوان این کار خودت را میدهی از همان فردایی که این فرد با من تماس گرفت، رسانهها شروع به تخریب بنده کردند و جالب این بود همه افرادی که بنده را تخریب میکردند، از گروهها و جناحهای مختلفی بودند که اساساً در تقابل جدی سیاسی با یکدیگر قرار داشتند وضعیت دقیقاً به مثابه یک سمفونی بود که از هر طرف هجمههای مختلف به من وارد میشد، از خارج از کشور گرفته تا منافقین، سلطنتطلبان و افراد داخلی.
تلاش شبانهروزی برای شکست تیم مذاکرهکننده هستهای
این افراد تمام هم و غمشان این بود که تیم مذاکره کننده کشورشان در روند مذاکرات هستهای شکست بخورد من به عنوان فردی این مباحث را مطرح میکنم که در دوران وزارت آقای دکتر ظریف هم در تیم مذاکره کننده هستهای حضور داشتم و به آقای ظریف در روند مذاکرات هستهای کمک میکردم آقای دکتر ظریف خودش از بنده درخواست کرد که در مذاکرات حضور داشته باشم و من هم حضور پیدا کردم همچنین آقای دکتر باقری نیز از بنده درخواست داشتند تا در روند مذاکرات حضور داشته باشم و من به ایشان هم کمک کردم. بنده هیچگاه علیه آقای دکتر ظریف هیچگونه اظهار نظری نکردم و هیچ اقدامی علیه ایشان انجام ندادهام، البته ممکن است در برخی موضوعات با آقای ظریف هم عقیده نباشم، همچنین امکان دارد در برخی از موضوعات و مسائل با آقای دکتر باقری نیز هم عقیده نباشم، حتی این را به شما بگویم که ممکن است بعضی از سیاستهای دولت فعلی را نپسندم یا بعضی از سیاستهای دولت قبلی را نپسندم. آن چیزی که به خوبی در دوره آقای دکتر باقری درک کردم کینه و نفرت عجیبی بود که مایل بود این مذاکرات با شکست مواجه شود.
دفاعپرس: آقای دکتر بنظر شما کاسبان واقعی برجام و کاسبان واقعی تحریمها چه افراد و اشخاصی هستند؟ زیرا، باید مشخص شود که چه کسانی از برجام کاسبی میکنند.
مرندی: برخی از طرفداران آقای دکتر ظریف هم مطرح میکنند که این هجمهها علیه آقای دکتر ظریف هم در دورانی که ایشان وزیر بود و مذاکرات هستهای را پیش میبرد وجود داشت و من هم تردیدی ندارم که بعضی از مخالفین دکتر ظریف حسن نیت نداشتند. خیلی از این افراد با من بد بودند. خیلی از این افراد با من رابطه بدی داشتند. زیرا، من با آقای دکتر ظریف همکاری میکردم ولی این موضوعات برای من اهمیتی ندارد اما این نکته مهم را نباید فراموش کنیم که کسی که منتقد میشود نسبت به آقای دکتر ظریف و میگوید؛ «این همه نباید امتیاز بدهی»، آن فرد ابزار قدرت دکتر ظریف به حساب میآید و این پیام را به طرف مقابل میفرستد که ما نمیتوانیم به اندازهای که مد نظر شماست امتیاز بدهیم، زیرا این موضوع مخالفان جدی در کشور ما دارد، بلکه این شما هستید که باید برای جلب رضایت مخالفان در کشور ما امتیازات بیشتری بدهید. این رابطه مانند رابطه دو کاسب است کاسبی که عجله ندارد و اینگونه جلوه میکند که جایش محکم است، امتیاز بیشتری میگیرد و آن کاسبی که بچهاش همسرش و پدرش مدام مطرح میکنند که هرچه سریعتر معامله را انجام بده این کاسب قطعاً متضرر خواهد شد، بنابراین اگر عدهای در قبال آقای دکتر ظریف حسن نیت نداشتند و صادقانه حرف نمیزدند، آنچنان که باید و شاید اظهارات ایشان به کشور ضرر وارد نمیکرد، بلکه میتوانست نقطه عطف و قدرتی برای آقای دکتر ظریف باشد تا بتواند آن را در مذاکرات مورد استفاده قرار دهد اما در خصوص آقای دکتر باقری موضوع متفاوت است، زیرا برخی در داخل که نسبت به ایشان حسن نیت ندارند، مطرح میکنند که هرچه سریعتر باید مذاکرات را به نتیجه برسانی و به توافق برسی و مدام در رسانههای خود مطرح میکنند، تو توانایی رسیدن به توافق را نداری و نمیتوانی با طرف غربی مذاکره کنی، این افراد قطعاً عدم حسن نیتشان موجب متضرر شدن کشور میشود و علیه منافع ملی حرکت میکنند.
غربگرایان درصدد امتیازدهی زیاد ایران به آمریکا بودند
در چنین شرایطی برخی به دنبال این بودند که فضا را برای آقای دکتر باقری به نحوی طراحی کنند که به هر قیمت با طرف غربی به مذاکره بنشیند و توافقی حاصل کند، ولو اینکه امتیازات زیادی به طرف غربی بدهد، این افراد در واقع علیه کشور و علیه منافع کشور کار میکردند این افراد کشور را ضعیف میکنند وقتی عدهای دشمن کشور را به کلاب هاوس میآورند و او و حرفش را بزرگ جلوه میدهند و مسئول مذاکرات خود را فردی بیسواد، بیخرد و با ظاهر زشت تفسیر میکنند، تردیدی در این موضوع وجود ندارد این افراد هر حرفی که من برای مخاطبین خارجی مطرح میکردم را تحریف میکردند و به دروغ میگفتند مرندی در صدد است تا به نحوی تئوریزه کند که مذاکرات با طرف غربی جایز نیست و نباید به توافق با اروپا برسیم.