گروه استانهای دفاعپرس: عبارت یا کلمه قرآنی «مرصاد» از ماده «رصد» هم به معنای آمادگی و مراقبت از چیزی به کار میرود و هم به معنای «کمینگاه» است. اما هنگامی که این کلمه در روزهای پایانی جنگ تحمیلی بر روی یک عملیات نامگذاری گشت و شد: «عملیات مرصاد»؛ معنای مرصاد دیگر فقط به معنای در کمین بودن و رصد کردن تحرکات طغیانگران بر ضد یک مسلمان معنا نشد بلکه نام و مکان این عملیات در کرمانشاه بهانهای شد برای وحدت بیمثال نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در یک برهه حساس و تاریخی. آن زمان که بسیاری گمانشان بر این بود که با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر ضد جمهوری اسلامی ایران پایان یافته است.
حجتالاسلام «ابوالقاسم عوامی» رزمنده و پیشکسوت دفاع مقدس از جمله رزمندگانی است که قبل و بعد از حمله منافقین به اسلامآباد در آنجا حضور داشته در مصاحبهای که در ادامه میخوانید به اقدامات ددمنشانه و تجاوزکارانه گروهک تروریستی منافقین اشاره داشته است.
دفاعپرس: در روز حمله منافقین به ایران در عملیات موسوم به فروغ جاویدان شما در کجا بودید
در آن مقطع معاونت فرهنگی قرارگاه نجف در کرمانشاه و همزمان؛ معاونت تبلیغات و عقیدتی لشکر امام رضا (ع) به فرماندهی سردار «اسماعیل قاآنی» در خوزستان را عهدهدار بودم به طوری که تابستانها در کرمانشاه و زمستانها در خوزستان حضور داشتم. درست در ایام پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و دقیقا در همان روزی که منافقین از عراق به ایران حمله کردند؛ من در کرمانشاه حضور داشتم چراکه باید در جلسهای حضور پیدا میکردم. در آن ایام در تمامی مأموریتهایی که در جبهه داشتم، خانوادهام نیز با من همراه میشدند به همین جهت آنها را برای تفریح به پارک برده و خودم را به جلسه قرارگاه نجف در کرمانشاه رساندم. پس از جلسه کرمانشاه به همراه خانواده به سمت ایلام حرکت کرده و از آنجا به اسلامآباد رسیدم. وقتی که من به منطقه اسلامآباد رسیدم، شهر در امنیت به سر میبرد و تا آن لحظه خبری از حمله منافقین نبود. پس از عبور از سه راهی سرپل ذهاب به سمت ایلام رفتم.
دفاعپرس: شما چطور از حمله منافقین به ایران اطلاع یافتید؟
وقتی که به ایلام رسیدم؛ شهر به حالت آمادهباش درآمده بود. علت را که جویا شدم؛ گفتند: منافقین به اسلامآباد حمله کردهاند! تعجب کردم. بعدها فهمیدم که اگر من فقط ده دقیقه دیرتر از اسلامآباد خارج میشدم با منافقین تلاقی پیدا میکردم. وقتی که منافقین از سمت مرز و منطقه سرپل ذهاب به سمت داخل ایران آمدند؛ هرچه که سر راهشان بود را نابود ساختند؛ برایشان انسان و حتی حیوانات اهلی فرقی نداشت به طور مثال اگر چوپانی بر سر را آنها قرار میگرفت؛ منافقین هم چوپان را از سر راه بر میداشتند و هم گلهاش را. آنها طبق همان خیال خامی که در سر داشتند تصمیم گرفته بودند از عراق به سمت مهران و از آنجا مستقیم به سمت تهران به راحتی و بدون وجود مانعی؛ حرکت کنند و اصلاً نمیدانستند که هر حمله یا هجومی نیاز به یک عقبه دارد!
دفاعپرس: آمادگی رزمندگان در آن شرایط چطور بود؟
پس از اعلام آمادهباش به کلیه یگانهای رزمی مستقر در منطقه؛ رزمندگان توانستند اسلامآباد را از جهات مختلف محاصره و راه خروج منافقین را مسدود کنند و پس از دو الی سه روز محاصره زمینی و هوایی رزمندگان؛ منافقین به لطف الهی در تنگه چهارزبر، که یک دره شیبداری هست، گیر کرده و در آنجا به درک واصل شدند. بیشترین نقش را در نابودی منافقین در آن نقطه هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایفا کرد و اگر آنها در آنجا حضور نمییافتند بعید بود که به این راحتیها بتوان آنها را تار و مار کرد! با این اقدام ارتش؛ وضعیت منافقین در چهارزبر همانند گوشت کوبیده آبگوشتی بود که در کاسه قرار داشت که توسط گوشتکوب، یعنی هوانیروز ارتش، در حال له شدن بودند.
دفاعپرس: از بین منافقین شخص یا افرادی به اسارت درآمدند؟
اکثر منافقین در این عملیات کشته شدند و برخی هم که به ارتفاعات مناطق عملیاتی مرصاد پناه برده بودند؛ به وسیله نیروهای حفاظت اطلاعات دستگیر شدند. همچنین؛ یک اتوبوس که در حال انتقال نیروهای کمکی برای پیوستن به منافقین بود؛ شناسایی و مسافران آن به اسارت درآمدند. آنها اغلب از سایر شهرهای ایران به این منطقه رسیده بودند. آن زمان اعزام نیروهای رزمنده به سمت اسلامآباد به سرعت انجام میشد و همین خود عاملی شد تا اعضای منافقین به این نتیجه برسند که دیگر راهی برای فرار ندارند. بعدها که به این منطقه رفتیم؛ شاهد بودیم برخی از منافقین گرداگرد یکدیگر جمع شده و دستهایشان را دور گردن هم انداخته بودند و یک یا دو نفر با کشیدن ضامن نارنجک، خود و بقیه افراد را به درک واصل کرده بودند.
دفاعپرس: حضور «مسعود رجوی» سرکرده منافقین در آن روز در اسلامآباد چقدر صحت دارد؟
چنین چیزی اصلاً صحت ندارد اما برخی از سران منافقین که در جریان این عملیات در ارتفاعات منطقه گیر افتاده بودند به وسیله تلفنهای ماهوارهای و با کمک بالگردهای عراقی توانستند از ایران فرار کنند و برخی دیگر که راه فراری نداشتند در آن روز به هلاکت رسیدند.
دفاعپرس: منافقین در اسلامآباد مرتکب چه جنایتهایی شده بودند؟
همانطور که در ابتدا هم گفتم؛ من قبل از ورود منافقین، در اسلامآباد حضور داشتم و به همین خاطر پس از خروج و به درک واصل شدن آنها هم وضعیت این شهر را شاهد بودم. شهر با آنچه که من قبل از ورود منافقین دیده بودم بسیار متفاوت بود. آنها به هرکجا رسیده بودند، ساختمانها و یا منطقه را به وسیله چیزی شبیه توپ یا دینامیت منهدم کرده بودند. یا در جایی مثل بیمارستان با یک بیرحمی شدید بیماران را با بنزین سوزانده و در برخی از اتاقها افراد بیمار را به رگبار بسته بودند.
منافقین طی سه الی چهار روزی که در تنگه چهارزبر بودند؛ افراد مستقر در یگانهای نظامی ایران را در مسیرشان به سمت داخل کشور اسیر کرده و برخی از اسرا را بر روی لولههای توپ ۱۰۶ جیپ بسته بودند. به یاد دارم که یکی از آنها شهیدی بود که او را میشناختم، اما الان متأسفانه نام او را به یاد ندارم.
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به او گفتم که افسوس جنگ تمام و باب شهادت بسته شد! اما آن شهید در پاسخ به من گفت: «این طور نیست، ما تهدیگهای جنگ هستیم! تهدیگ پس از غذا هست که خوردن دارد!» و همین طور هم شد. منافقین با بستن این شهید بر روی توپ ۱۰۶ و بعد از آن شلیک کردن توپها، کاری کرده بودند که پیکرش برشته شود و همان طور که خود آن شهید گفته بود به معنای واقعی کلمه مانند تهدیگ در غذا، سوخت!
دفاعپرس: چرا نحوه برخورد جمهوری اسلامی ایران با منافقین از روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی آن بازدارندگی لازم را نداشته است؟
از ابتدای پیروزی انقلاب؛ نظام جمهوری اسلامی ایران بارها به آن دسته از اعضای منافقین که پس از دستگیری ادعا کرده بودند که از کرده خود پشیمان هستند؛ رحم کرده و اصلاً از ابتدا بنایی بر اعدام یا سرکوبی آنها نداشت به طوری که اگر همین حالا امکانی پیش بیاید که شما بتوانید با برخی از سران منافقین مصاحبهای داشته باشید؛ آنها خواهند گفت که چند نوبت از سوی دولت ایران مورد عفو قرار گرفتهاند، اما چون ذات این افراد مشکل داشته و سازمان مجاهدین خلق هم به لحاظ فکری روی آنها کار کرده بود؛ اعضای این گروهک بیشتر مایه شر بودند تا خیر.
دفاعپرس: از نگاه شما اهالی منطقه اسلامآباد چگونه افرادی هستند؟
پس از گذشت سالهای بسیار زیاد از پایان جنگ تحمیلی و عملیات مرصاد؛ من هنوز با مردم اسلامآباد در ارتباط هستم و به نوعی با اهالی آنجا رفاقت دارم. آنها شیعیانی بسیار معتقد، نیازمند فرهنگ و روش دین و بسیار روحانیدوست و سیددوست هستند.
انتهای پیام/