گروه سایر رسانههای دفاعپرس - داود مهدویزادگان؛ خانم محجبهای در یکی از برنامههای سیما میگوید در نمازخانه باغ کتاب خانم بیحجابی را دیدم که آمد نماز خواند و بعد شالش را کنار گذاشت. او در تحلیل نماز خواندن خانم بیحجاب چنین میگوید: «اون آدم (خانم بیحجاب) با خدا مشکلی نداره و حرف خدا را هم گوش میده و خدا را هم دوست داره، تو را دوست نداره».
خب، این نوع تحلیلها از نماز خانمهای بیحجاب در میان برخی از افراد مذهبی و غیر مذهبی رایج است. لکن در درست بودن آن تردیدهای جدی وجود دارد.
اولاً چرا این خانم محجبه میگوید با تو مشکل دارد، چرا نمیگوید با من و تو مشکل دارد. ثانیاً مگر این تو چه کار کرده که میگوید با تو مشکل دارد. اصلاً این بیحجابها چقدر با این توها دیدار و هم صحبتی داشته و دارند که با آنها مشکل پیدا کردهاند. خب، عکس داستان هم میتواند باشد؛ این توها هم با امثال این نوع بیحجابها مشکل دارند.
اما ثالثاً اگر این بیحجابها با خدا مشکل ندارند، چرا بیحجاب شدهاند. با تو مشکل دارند چرا حکم حجاب را نقض میکنند. حجاب را که من و تو تشریع نکردهایم. حجاب را خدا واجب کرده است. مگر میشود خدا را دوست داشت، ولی حجاب را که واجب شرعی است دوست نداشت و کنار بگذاریم.
وظیفه شرعی در جذب چیست؟
جذب حداکثری افراد به دیانت ورزی خوب است، ولی وظیفه اصلی دینداران نیست. قرآن کریم خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود که شاید تو از اینکه مردمان ایمان نمیآورند خود را به تباهی اندازی در حالی که نباید چنین کنی: " لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ " (الشعراء: ۳). در جای دیگر میفرماید آنچه وظیفه داری رساندن پیام خدا است، اما حساب ایمان نیاوردن شان با ما است: " فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ" (الرعد: ۴۰).
بنابراین، وظیفه دینداران تبلیغ سخن خدا است و نباید برای جذب حداکثر خود را تباه کرد یا دیگر دینداران را به کاری که نکردهاند متهم کنیم.
اما مشکل کجاست؟
این خانم محجبه گمان کرده که بیحجابهای نمازخوان با خدا مشکل ندارند و حرفش را گوش میدهند. اما آیا این چنین است که ایشان میگوید؟ در اینجا باید این گروه از افراد بیححاب نمازخوان را به دو دسته تقسیم کرد.
گروهی از آنها کسانی هستند که فقر فرهنگی و ضعف در بینش دینی دارند. آنان بر اساس تصورات غلط از دین بیحجاب شدهاند؛ لذا در اثر کسب آگاهی و معرفت دینی خود را اصلاح میکنند. در اینجا، با این دسته طرفی نیست. بلکه سخن با گروه دوم است.
اما دسته دوم کسانی هستند که بر اساس برداشتی خاص و از روی مبنای نظری بیحجابی و نماز خواندن را کنار هم جمع کردهاند. به زعم آنان باید خدا را آنچنان که میپسندیم، دوست بداریم نه آنچنان که او میپسندد. من خدا را این طوری دوست دارم که کار به حجابم نداشته باشد. او نماز را نه بخاطر اینکه خدا پسندیده است بلکه به خاطر اینکه خودم پسندیم میخواند. حتی ممکن است نماز را همراه با موسیقی بپسندد و بخواند؛ لذا برخی از آنها حتی نماز را لازم نمیدانند و میگویند دل پاک کافی است.
آری، این دسته از بیحجابها با چنین خدایی هیچ مشکلی ندارند. خدایی که نحوه عبادت (با حجاب باشی یا بیحجاب) را به خود انسان واگذار کرده است. ولی با خدایی که مداخله میکند و مدام از التزام به پسند و نفی ناپسندهایش میکند، با چنین خدایی مشکل دارند. اینان با زبان تکلیف مخالفند و میگویند گذشتگان تکلیفی میاندیشیدند، ولی ما خود را مکلف نمیدانیم.
این چنین دیدگاهی گونهای از تفکر سکولاریستی است که جماعتی با عنوان روشنفکری دینی چند دهه است که مبلّغ آن هستند. این دیدگاه با اساس اصل اسلامیت دین خدا مشکل دارند. چون دین خدا از پیروانش تسلیم محض برابر فرامین الهی را خواستار است.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴