به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، یکی از اعجاز شهدا و کسانی که خالصانه برای رضای خدا و خدمت به خلق قدم بر میدارند، به سرانجام رساندن کارهایی است که به نظر غیرممکن میآیند. روایتی که میخوانید خلاصه داستانی از پدر موشکی ایران، شهید حسن طهرانی مقدم است که از زبان یکی از همکاران او در کتاب «با دستهای خالی» آمده:
«فقط ۵ ماه مانده بود به رژه ۳۱ شهریور. حسن بی مقدمه وسط جلسه گفت: «چه معنایی داره ما هر سال تو رژه، فقط دو ـ سه تا سکوی موشکی ببریم؟ اون وقت دشمن فکر میکنه ما تو کلّ سال فقط همین دو سکو رو میتونیم بسازیم.»
خود حاجحسن رفت و از متخصصها خواست تا ۶ ماه آینده تعداد بیشتری سکو بسازند، ولی قبول نکرده بودند، چون ظرفیتش را نداشتند. وقت هم حاجحسن اصرار کرده بود، گفته بودند: «اگه خیلی اصرار داری، میتونی از سوپرمارکت بغل بخری!»
البته آن قدر هم بیراه نمیگفتند. سکوی موشکی، آبنبات چوبی نبود که بشود توی هر مغازهای پیدا کرد و هر کسی هم توان ساختش را نداشت!
حسن در جلسه بعدی از بچهها قول گرفت که امسال توی رژه ۳۱ شهریور، دست تنها و بیسروصدا سکوی موشکی بسازند و دشمن را از رو ببرند. دستهایشان را به هم دادند و به حضرت زهرا (س) توسل کردند. ثواب کارشان را هم پیشاپیش هدیه کردند به حضرت. خودش هم شخصاً آستین بالا زد و دست به کار شد.
۳۱ شهریور آن سال که برای اولین بار، ایران ۶ سکوی موشکی نمایش داد، دهان وابستههای نظامی کشورهای خارجی باز مانده بود! خیلیها از تعجب روی پا ایستاده و گردن گرفتند تا موشکهای جدید را بهتر ببینند. توی دنیا پیچید که قدرت دفاعی ایران رشد ناگهانی داشته است.
همه محاسبات و برنامهریزیهایشان بهم خورد، چرا که فهمیدند ایران لایههای پنهانی خاصی با توانایی تولید تکنولوژیهای پیچیده دارد که آنها از آن بیخبرند.»
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴