گروه سایر رسانههای دفاعپرس - داود مهدوی زادگان؛ ۱. ویژگی منبر و موعظه خوب معرفت افزایی و روشنگرانه بودن آن است. چنانکه مجلس خطابههای جناب حجتالاسلام حاج آقای عالی از این ویژگی برخوردار است. ایشان در ایام عزاداری ابا عبدالله الحسین علیه السلام در محضر، ولی فقیه به نکات خوبی اشاره کردند که بعضاً پاسخ مستدل و محکم به شبهاتی است که بدخواهان و دشمنان نظام اسلامی طرح کرده اند.
بخشی از این شبهات که در تولید آن متحجرین و عافیت اندیشان حوزوی نیز سهیمند، هجمه آوردن به اسلامیت جمهوری اسلامی است. آنان از موضعی آرمان گرایانه و غلوً آمیز جمهوری اسلامی را به دلیل وجود پارهای نا بسامانیهای اقتصادی و اجتماعی در تعارض با اسلام مطرح میکنند و ایراد میگیرند که اگر این نظام اسلامی است، چگونه است که وضعیت موجود مطلوب نیست و کارگزارش فساد میکند. پس، این نظام اسلامی نیست.
۲. خطیب دانا، جناب آقای عالی بیآنکه بخواهند وجود چنین نابسامانیها را انکار کنند یا سرپوش بر آنها بگذارد، استدلال کرده است که این مسأله (وجود فساد در برخی از لایههای کارگزاری) غیر اسلامی بودن جمهوری اسلامی را اثبات نمیکند. مهم این است که نظام اسلامی اراده بر رفع فساد و سامان وضعیت نامطلوب موجود را داشته باشد و مردم شاهد چنین ارادهای باشند؛ و البته بحمد الله اکثریت مسؤولان و کارگزاران نظام مقدس جمهوری اسلامی پاکدست و خدمتگذار به اسلام و ملت مسلمان است.
ایشان در مقام استدلال مقایسهای با دوران حکمرانی امام علی علیه السلام کرده است که در آن زمان نیز کارگزار و والی فاسد و ناکارآمد وجود داشت و حضرت با آنها برخورد میکردند و برخی از آنها از ترس مجازات یا کسب مال نامشروع به معاویه ملحق شدند. اما همانطور که وجود کارگزار فاسد دلیل بر غیر اسلامی بودن حکمرانی امام علی نمیشود، وجود کارگزار فاسد در جمهوری اسلامی نشانه غیر اسلامی بودن آن نیست.
چون در هر دو نظام، ارادهای بر فساد و ظلم نبوده و نیست بلکه اراده بر اصلاح و دادگری است. چنانکه اغلب منتقدان در دموکراسیهای غربی نیز دولتها را متهم میکنند و نه نظام دموکراسی؛ لذا اگرچه جمهوری اسلامی در عمل تا رسیدن به مرزهای حکمرانی علوی فاصله دارد. اما حکومت معاویه در آن زمان و حکومت پهلوی در این زمان، فاسد بود و هیچ ارادهای بر اصلاح امور و امر به خیر نداشتند و خلاف شرع مقدس عمل میکردند.
این استدلال کاملاً منطقی و مسموع است و هیچ اعوجاج و تحریفی در آن نیست. پاسخ دهنده به شبهه غیر اسلامی بودن نظام اسلامی نه قصد کوچک نمایی نابسامانی وضعیت موجود را داشته است و نه قصد بزرگ نمایی یا تجسیم فساد موجود در برخی از لایههای کارگزاری حکمرانی علوی را داشته است. هیچ قصد اسائه ادب به ساحت مقدس امام علی علیه السلام یا تطهیر دشمنان آن حضرت در میان نیست.
مگر نه این است که نهج البلاغه راوی آه و نالهها و شماتهای اتباع امام علی است که چگونه ترک معروف و عمل به منکر میکنند. مسلماً بد عهدی و بدکرداری مردم و کارگزار امام علی علیه السلام هیچ دلالتی بر ناکارآمدی و نا توانی آن حضرت در امر حکمرانی نیست. البته بر این استدلال میتوان این نکته مهم را افزود که در بیان نا بسامانیهای موجود سیاه نمایی میشود و پیشرفتهای چشمگیر جمهوری اسلامی قابل مقایسه به پیش از انقلاب نیست.
۳. این سخن، اساس استدلال آقای عالی به شبهه شبهه افکنان بوده است. در این میان مدرس حوزوی، حجتالاسلام علیدوست بر این گفتار آقای عالی طی بیانیهای با عنوان «دفاعی عقیم و پرهزینه» خرده گرفته است و پاسخ ایشان را با عناوینی و اتهاماتی، چون عقیم و پرهزینه بودن؛ خود تحریمی، مدافع وضع موجود، مدافع متوهم نظام، تجسیم و بزرگ نمایی برخی تخلفات کارگزار امام علی و ربط دهنده آن تخلفات به آن حضرت، نا دیده گرفتن برخوردهای امام علی با متخلفین، تامین کننده خاطر دل مسؤولان، چوب حراج زدن به تراث را حوالت خطیب و واعظ بی ادعای شهر کرده است.
آقای علیدوست در خاتمه گفتارش با لحنی مشفقانه چنین توصیه کرده است: «این روزها دشمنان اهل بیت (علیهمالسلام) برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت، نقشههای بسیار پیچیدهای اجرا میکنند؛ در چنین فضایی لازم است هر گاه به دلیلی سخنی از اهل بیت علیهم السلام میگوئیم، مراقب سو استفادههای احتمالی و قطعی، از گفتههایمان باشیم. سخن گفتن از اهل بیت به هر عنوان ورود به وادی مقدس طُوَی است که باید با احتیاط در آن میدان قدم برداشت! فراموش نکنیم که: «إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنهُ مَسئولًا».
۴. البته تصویر نگارنده از آقای علیدوست همواره عبارت از شخصیت علمی و معتقد و متعهد به نظام اسلامی بوده است و انشاء الله این تصویر از ایشان در ذهنیت بنده باقی خواهد ماند و عرضی که با ایشان دارم از جنس گفتگوهای طلبگی است. با وصف این، سخن اول با ایشان مربوط به همین توصیهای است که در پایان سخن ابراز داشته است. آیا خود آقای علیدوست به توصیهای که کرده ملتزم بوده است؟ به نظر چنین نمیآید. اگر چنین التزامی میداشتند، چنین بیانیهای را علنی نمیکردند. چون متعاقب آن دشمنان اهل بیت علیهم السلام به وجد و ذوق زدگی برآمدند. متحجرین و افراطیون خوارجی مسلک و عافیت اندیشان حوزه به شوق آمدند و نه فقط از سخن ایشان بلکه سخن مرجع بزرگ آیت الله بروجردی رحمت الله علیه را علیه نظام اسلامی هزینه کردند.
چطور آقای علیدوست ضربه به نظام اسلامی را، ارادهای «برای دور کردن نسل جدید شیعه از دامان پاک اهل عصمت» نمیداند که اینگونه به جریان معارض ضد اسلام و تشیع خوراک میدهد. جدا کردن دشمنان نظام اسلامی از دشمنان اهل بیت علیهم السلام گام اول این دور کردن است.
اگر این نیست چگونه است که جریان برانداز برای حمله به نظام اسلامی به ساحت مقدس اهل بیت علیهم السلام بی حرمتی میکنند. چرا برای ضربه نظام اسلامی هنجار شکنی و ابتذال اخلاقی به راه میاندازند. چون دوست و دشمن میداند که انقلاب و نظام اسلامی بر آمده از میراث اهل بیت علیهم السلام و اخلاق ناب اسلامی است.
مگر ایشان این جمله مرحوم امام خمینی (ره) را نشنیده است که فرمودند: «اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای نخواسته اسلام برای قرنها به طاق نسیان سپرده میشود» (صحیفه امام: ۱۸/ ۵).
۵. نگارنده در کلام آقای علیدوست سخن متقنی که در نقد یا رد کلام حاج آقای عالی لحاظ شود مشاهده نکردم. ایشان غیر از اتهام زنی و نسبتهای نامربوط سخن دیگری به میان نیاورده است. ایشان درباره گزارش ۳۰ فساد در دوران حکومت امام علی علیهالسلام چنین استدلال کرده است که «باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود».
ظاهراً جناب ایشان (علیدوست) قایل به ربط نیستند یا سخنان آقای عالی را به دقت نخوانده است که چنین خطاب نامربوطی به ایشان کرده است. در کجای سخن آقای عالی چنین ربطی میان کارگزار فاسد و حکمرانی امام علی برقرار شده که بی مهابا ایشان را به چوب حراج به تراث زدن و جسارت به ساحت مقدس امام علی علیه السلام متهم میکند. مگر برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز حضرت با فاسدان متخلفین انکار شده است که ایشان را به بیان ناقص مساله متهم میکند؟ همین استدلال درست را درباره وضعیت نا مطلوب موجود میتوان به کار بست.
۶. وضعیت نابسامان اقتصادی موجود نتیجه اندیشه معیوب و عملکرد بد تکنوکراتها و لیبرال مسلکان بیاصل و نسب ایرانی - همان چپ و راستهای مصدقی - است که هیچ اعتقاد و برداشت صحیحی از توسعه و ترقی ایران ندارند تا چه رسد به تعهد انقلابی. آن وقت، آقای علیدوست این میراث مشئوم را به حساب نظام اسلامی میگذارد و با لحن طعنه آمیز از خطیب انقلابی که در صدد جدا کردن حسابها – حساب نظام از حساب مسئولان و کارگزاران بد کردار - بر آمده میخواهد که برای دفاع از نظام راه دیگری را انتخاب کند: «دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستیها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند». خب، ایشان بی آنکه احساس تکلیف کنند بفرمایند آن راه دیگر چیست.
۷. آری، همه مان در نیمه شعبان، از حکومت مهدوی خواهیم گفت و فریاد میزنیم که: «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؟». چون جمهوری اسلامی هیچگاه نگفته و نمیگوید که من نهایت بعثت عدالت هستم و بالاتر از این الگویی نیست.
بلکه میگوید من اراده راه تحقق حکومت مهدوی را کردهام و هر آن عملی که درست به جا آوردهام منسوب به حضرت حجت عج است و هر آنچه که نادرست است، از حکمرانی مهدوی به دور است. آقای علیدوست بهتر میداند که نظریه سیاسی امامیه در عصر غیبت بر اصل تخطئه استوار است و قایل به تصویب نیست.
۸. آقای علیدوست این گونه سخنرانیها را سفیدنمایی و عاری از نقد منصفانهای دانسته که نتیجه آن «تامین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند». خب، اگر اینچنین است، سخن شان را ناقص نگذارند نشان دهند که کدام مسؤولی که بانی وضعیت موجود است این گونه سخنرانیها روی دست میگیرد و در رسانههای زردی که برای دفاع از عملکردشان تاسیس کردهاند باز نشر میدهند. آیا آنان بیانیه آقای علیدوست را بیشتر انعکاس میدهند یا اینگونه سخنرانیها را؟
مزید اطلاع ایشان عرض میشود که اتفاقاً این گونه سخنرانیها خاطر مسؤولان وضعیت موجود را که بیش از سه دهه بر امور مسلط بودند نا امن میکند و نگرانیشان را از اراده نظام اسلامی بر محاسبه عملکردشان بیشتر میشود. چون تامین خاطر آنان در این عدم تفکیک حساب مسئولان از حساب نظام اسلامی است. دستگاه رسانهای آنان چنین القا میکنند که دست زدن به حساب کارگزار خلافکار مساوی با دست زدن به حساب نظام و طبعاً مخدوش سازی چهره نظام است.
البته در القای این عدم تفکیک، جریان روشنفکری و مخالف نظام بیشترین نقش را دارند. به همین خاطر، یکی از نتایج مطلوب این گونه سخنرانیها بر خلاف تصور آقای علیدوست، همین جدا سازی حسابها است؛ حساب نظام اسلامی از حساب مسئولان ناکارآمد و بدخواه. تمام حرف آقای عالی این است که همانطور که فساد یا تخلف کارگزار امام علی را نمیتوان به حساب حکمرانی علوی گذاشت؛ در جمهوری اسلامی هم اینچنین است. چون نظام اسلامی همانند حکمرانی علوی خواهان فساد و تخلف مالی و اداری نیست.
۹. چنانکه گفته شد آقای عالی در سخنرانی خود نسبت به عملکرد و کارنامه بد مسئولان و بانیان وضعیت موجود اقتصادی هیچ گونه سفیدنمایی و تامین خاطری نکرده است. اما متأسفانه اگر نیک بنگریم آقای علیدوست در گفتارشان چنین کاری را برای متخلفین آن زمان و این زمان انجام داده است.
ایشان به جای آنکه از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز امام علی علیه السلام با متخلفان بگوید، سعی در سفید نمایی و تصغیر تخلفات برخی از کارگزاران حکمرانی علوی دارد. آقای علیدوست ضمن ذکر مواردی از تخلفات که در کتاب شریف نهج البلاغه و بعضی روایات گزارش شده است، برخی از آنها را ناچیز شمرده است و برخیها را هم بخاطر ضعف سندی رد کرده است؛ لذا به زعم ایشان «آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد». تخلفاتی هم که شده اندک و غیر جسیم است.
عجیب از ایشان است که تخلف کارگزار امام علی علیه السلام را «اندک» و «غیر جسیم» میداند. ایشان شأن و منزلت امام علی علیه السلام را که تالی تلو مقام نبوت است تا مرتبه حاکم دنیوی پایین آورده است. کارگزار امام علی علیه السلام بودن افتخار بزرگی است که نصیب هر کسی نمیشود. با این وصف، در حکومت آن حضرت همین کارگزار تخلف بکند! این بدترین خسران برای کسی است که توفیق کارگزاری امام علی علیه السلام را پیدا کند و مرتکب تخلف شود.
مگر نه این است که حسنات الابرار، سیئات المقربین. عثمان بن حنیف از شاگردان و مریدان مقرب امام علی علیه السلام است و حضرت انتظار حتی نشستن بر سر سفرهای که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند را ندارد. اگر این کار در نظر آن حضرت بزرگ نبود به عثمان بن حنیف تذکر نمیداد.
ولی در نظر آقای علیدوست اندک و غیر جسیم. چون به زعم ایشان صرف نشستن بر سر سفرهای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند. چطور ایشان تخلف کارگزار امیرالمؤمنین را اندک و غیر جسیم میداند. بلکه همان اندکش زیاد است و جسیم. ایشان این تخلف را برای کارگزار جمهوری اسلامی بزرگ میداند و به همین خاطر دست به قلم شده، ولی برای کاگزار حکمرانی علوی غیر جسیم میداند! طبیعی است که این گونه سفید نماییها از کارگزار متخلف حکمرانی علوی برای کارگزار متخلف جمهوری اسلامی تامین خاطر میآورد نه آن گونه سخنرانیها.
۱۰. متأسفانه اشتباه آقای علیدوست آن است که گمان کرده، چون ذکر کارگزار متخلف امام علی علیه السلام موجب تحقیر و تنقیص حکمرانی آن حضرت میشود، پس باید یا سند روایت را تضعیف کرد و یا اگر قابل تضعیف نیست، باید تخلف را ناچیز و تصغیر کرد. در حالی که اگر این گمان درست بود، امام علی علیه السلام عثمان بن حنیف را بخاطر صرف نشستن بر سر سفره اغنیاء توبیخ نمیکرد. آن حضرت این کار را کرد تا بعدها فقیهی نخواهد از روی ارادت ورزی غلط، کارگزار متخلفش را تطهیر کند. اینگونه تطهیر کارگزار متخلف حکمرانی علوی اسباب تامین خاطر مسئولان متخلف نظام اسلامی را فراهم میسازد.
بنابر این، خوب است آقای علیدوست که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از اهل بیت عصمت و طهارت را بر دوش گرفته است، اَبرو را طوری آرایش نکند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند!
در خاتمه تذکر مشفقانه و ناصحانه آقای علیدوست را به خود ایشان یادآور میشویم که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را نه فقط با حکومتی که بیهمتا در عدالت بود بلکه با نظام اسلامی که غایتی جز تحقق آن حکومت بی همتا ندارد بدبین نسازید؛ و السلام
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴