یادداشت/ جعفرعلیان‌نژادی

پیامد‌های پروژه تولید گناه جمعی!

گناه‌جمعی عینیت‌بخشی به اراده‌های غیر الهی است و تابعی از ملاحظه غیرخدا داشتن در تعاملات اجتماعی است.
کد خبر: ۶۰۹۴۴۳
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۳:۳۰ - 12August 2023

پیامد‌های پروژه تولید گناه جمعی!گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس - جعفرعلیان‌نژادی؛ شاید برای برخی این سوال ایجاد شده باشد که چگونه ممکن است «گناه جمعی» زمینه‌ساز شکست اجتماعی شود؟ در یادداشت دیگری گفته شد، «عمومی کردن پنهان‌ترین گناهان» یعنی اشاعه فحشای پنهان و «عادی‌سازی عمومی‌ترین گناهان» یعنی بی‌اعتنایی مدنی به بی‌حجابی، زمینه ایجاد «جامعه سازگار با گناه» را موجب می‌شود. چنین جامعه‌ای نیز آماده ارتکاب «گناه‌جمعی» می‌شود.

به نظر می‌آید، اگر مهم‌ترین پیامد ارتکاب گناه جمعی را شناسایی کنیم، تا حدود زیادی پاسخ پرسش بالا را توانسته‌ایم بدهیم. این پیامد مهلک، بسترساز شکست اجتماعی (توقف، کندی حرکت، سلطه‌پذیری، خلوت‌شدن جبهه حق و تغییر ارزش‌ها) می‌شود. «کاهش تقوای‌جمعی» مهم‌ترین پیامد ارتکاب «گناه‌جمعی» است.

شاید به میزانی که معنای تقوای فردی برای بسیاری از مردم، معلوم است، مفهوم تقوای جمعی روشن نباشد؛ بنابراین این سوال پیش می‌آید که تقوا به معنای پرهیز و پروای خدای متعال داشتن در اعمال فردی، چگونه امکان بروز و ظهور جمعی می‌یابد؟ زمانی که جمعی از مردم در رفتار و سعی اجتماعی خویش، ملاحظه خدا را بر ملاحظه غیرخدا ترجیح دهند.

قاعدتاً وقتی مردم بخواهند ملاحظه خدا را در رفتار جمعی، داشته باشند، نیاز به پیاده‌سازی آرمان‌های الهی در جامعه خویش دارند. به زبان دیگر باید احکام الهی را در جامعه خود ساری و جاری سازند نه احکام غیرالهی یا فرمان و دستورات نفسانی. اجرای احکام الهی یا تقوای جمعی، نیاز به حرکت و قیام لله دارد. باید در برابر همه اراده‌های موجود غیرخدایی، ایستاد و زمینه تحقق حکم الهی فراهم ساخت.

گناه‌جمعی از این نظر منجر به کاهش تقوای جمعی می‌شود. گناه‌جمعی عینیت‌بخشی به اراده‌های غیر الهی است و تابعی از ملاحظه غیرخدا داشتن در تعاملات اجتماعی است؛ بنابراین طبیعی است در جامعه‌ای که مبنای آن تحقق اراده الهی بوده، ارتکاب گناه جمعی منجر به سلطه پذیری و فرمان‌بری از ما‌سوی‌الله یا هر فرد و امر غیر‌خدایی می‌شود.

در ساحت سیاست، کاهش تقوای جمعی، منجر به هدف و مقصد شدن شدن قدرت می‌شود. جریاناتی برای کسب، اعمال و حفظ قدرت دست به هر کاری زده و استفاده از هر ابزاری را توجیه می‌کنند. گروه‌هایی که در رسیدن به قدرت ملاحظه خدا را ندارند، قدرت را وسیله‌ای برای ارضای خواهش نفسانی نظیر مال‌اندوزی، شهرت‌مندی و شهوت‌رانی می‌کنند. اشرافیت نشانه چنین ترجیحی است. سکوت، بی‌عملی و عدم موضع‌گیری در بزنگاه اغتشاش و فتنه نشانه چنین ترجیحی است.

در ساحت اجتماعی، کاهش تقوای جمعی، منجر به بی‌ارادگی جمعی در برابر تحولات منفی جامعه می‌شود. جامعه سازگار با گناه، همان جامعه بی‌اراده در برابر عادی شدن و عمومی شدن گناه است و متفکرینش نیز ساحت تفکر و نظریه اجتماعی را ابزاری برای توجیه چنین سازگاری‌ای قرار می‌دهند. بدتر از آن، اقدام برای احیای اراده جمعی در برابر این تحولات منفی را، تقبیح کرده و منکری ضدمدرن می‌دانند.

در ساحت اقتصادی با وجود نزدیکی به ساحت سیاسی، کاهش تقوای جمعی منجر به فرهنگ «دم غنیمت شماری»، سواستفاده از بیت‌المال، «تعارض منافع»، «ارتشا» و... آسیب‌های دیگر می‌شود. فرد به کرسی نشسته یا نماینده مجلس و کارمند دولتش، فرصت بدست آمده را غنیمت دانسته و توبره خویش را پر می‌سازد. ترجیح اراده غیر‌خدا بر خدا در حوزه اقتصادی، یعنی ناامیدی از وضع موجود اقتصادی و احتکار برای آینده خود. چون امید به خدا جای خود را به امید داشتن از غیرخدا می‌دهد.

همه این‌ها که گفته شد، نشان می‌دهد چگونه یک جامعه سازگار با گناه در تمام ابعاد خود مستعد شکست می‌شود. اما در آخر باید گفت، از این مقدمات چه نتایجی حاصل می‌شود:

اینکه بخش قابل‌توجهی از اصلاح‌طلبان با جریان ضد انقلاب، در حمایت از سازگاری، عادی‌سازی و عمومی‌سازی منکرِ بی‌حجابی هم داستان شده‌اند، نشان می‌دهد آنها، خواسته یا ناخواسته در جهت پروژه شکست اجتماعی قدم گذاشته‌اند.

اینکه رسانه‌های رسمی و غیررسمی جریان اصلاحات نقش اول اشاعه فحشای پنهان و رسوایی‌های اخلاقی اخیر را دارند، نشان می‌دهد، ورود آنان در ساحت سیاسی تنها با هدف قدرت، اعمال و حفظ آن به هر قیمتی است.

جریان حامی ارتکاب گناه جمعی، یعنی اصلاحات -با این مقدمات-، به معنی واقعی کلمه، دچار کم‌تقوایی یا بی‌تقوایی جمعی بوده و به همین دلیل در خصوص نظام اسلامی، شکست‌اندیش و زوال اندیش شده است.

کاربست کلیدواژه خودبراندازی توسط خاتمی و عناصر اصلاح طلب، یا کلیدواژه سقوط توسط محسن رنانی و طیف جامعه‌شناس این جریان، ریشه در همین مسأله دارد. آن‌ها آرزوخواه شکست اجتماعی، زوال سیاسی، سقوط نظام و براندازی حکومت هستند.

اینکه می‌گوییم، جریان اصلاحات یک جریان ضدمردمی است و گرایش به وابستگی خارجی به هر قیمتی -حتی پذیرش سلطه غرب- دارد، به همین دلیل است.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها