گروه استانهای دفاعپرسـ «سید جلال امینی» مدیر آموزش و پژوهش ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس خراسان رضوی؛ نهضت ملی شدن صنعت نفت که با نقشآفرینی جریان مذهبی به رهبری آیتالله «سید ابوالقاسم کاشانی» و شهید «سید مجتبی نواب صفوی» پدید آمد و سپس همراهی «محمدعلی مصدق» را در پیداشت تا زمانی که به تصویب مجلس رسید، با همکاری این سه نفر پیش رفت ولی زمانی که مصدق به نخستوزیری رسید و اعضای جبهه ملی، دولت را در اختیار گرفتند، جریان مذهبی را مورد بیمهری قرار دادند تا جایی که در طول ۲۸ ماه نخستوزیری خود، یعنی از خرداد ۱۳۳۰ تا بهمن ۱۳۳۱ به مدت ۲۰ ماه، شهید نواب صفوی در زندان بسر میبرد و برخوردهای بدی با فدائیان اسلام صورت میگرفت.
مرحوم آیتالله «سید محمود طالقانی» از فعالان نهضت ملی شدن صنعت نفت میگوید: من وقتی به دکتر مصدق مراجعه کردم و گفتم چرا فدائیان اسلام و نواب صفوی باتوجه به این که شما میدانید گلوله این برادران بود که مسیر تاریخ را عوض کرد اختلاف دارید؟ مصدق گفت: «آنها احکام اسلام را میخواهند و من نمیتوانم احکام اسلام را اجرا کنم. این را بگذارید برای یک روز دیگر، برای کابینه بعد از من.»
از مهمترین اشتباهات مصدق که مسیر کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را هموار کرد میتوان به استعفای ناگهانی در ۲۵ تیر ۱۳۳۱، انتصاب افراد وابسته به بیگانگان به مسولیتهای دولتی، انحلال مجلس هفدهم و از همه مهمتر اعتماد به آمریکا، به جای تکیه بر ملت، اشاره کرد.
مصدق در ۴۵ روز سفر به آمریکا با مسئولان مختلف این کشور دیدار کرد و از آنان کمک طلبید. او در طول نخست وزیریاش بارها با روسای جمهور آمریکا مکاتبه نمود و باعث حفظ سلطه آمریکا شد، منزل خود را در اختیار آمریکاییها قرار داد و طی مکاتباتی با مقامات آمریکا ابراز دوستی، محبت و اطمینان از پشتیبانی آمریکا کرد.
در این شرایط که آمریکا فریبکارانه در حال نفوذ در ایران بود بارها مرحوم آیتالله «کاشانی» و شهید «نواب صفوی» به «مصدق» تذکر دادند که به آمریکا تکیه نکن ولی مصدق اعتنایی نکرد و آمریکا و انگلیس با کودتای نظامی در ایران، سلطه مجدد یافتند.
شاه که در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ از ایران به ایتالیا فرار کرده بود با این کودتا به ایران بازگشت و مصیبتها و حوادث تلخی همچون کشتار دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، تسلط مجدد نفتی غرب بر ایران در سال ۱۳۳۳، دستگیری و شهادت سید مجتبی نواب صفوی و یارانش در طول چهار سال تا سال ۱۳۳۴، تأسیس ساواک در سال ۱۳۳۵ با نقش محوری سرویسهای جاسوسی آمریکا، انگلیس و اسرائیل و اجرای کودتایی که یکی از عوامل شکلگیری آن، اعتماد مصدق به آمریکا بود بر کشور و ملت تحمیل شد.
این واقعه میتواند عبرتآموز باشد آمریکایی که تاریخ کمتر از ۲۵۰ سالهاش پر است از خیانت به فرهنگها و ارزشها و ملتها با تکیه بر سیطرهطلبی و یک جانبهگرایی، تنها در نیمه اول قرن بیستم، حدود صد کودتای نظامی و براندازی حکومتها را رهبری و طراحی کرده، بیش از ۲۴۰ بار به حقوق کشورهای دیگر تجاوز کرده و اشغال نظامی و تهدید به مداخله نظامی داشته، لذا تجربه تاریخی نشان داده که هر کس به آمریکا اعتماد کرد ضرر کرد.
نوام چانسکی، نظریهپرداز معروف آمریکایی میگوید: «الگو و روش استاندارد آمریکا در حمایت از دیکتاتورها این است که پس از گذشت تاریخ مصرف دیکتاتورها و غیرقابل دفاع بودن آنها، سمتوسوی رفتارهای خود را تغیییر داده و به محو کردن و سرپوش گذاردن بر حمایتهای بیدریغ خود از این دیکتاتورها میپردازد.» بنابراین نتیجه میگیریم که آمریکا در راستای منافع راهبردی خود هیچ متحد دائمالعمری نداشته و به راحتی به متحدان خود خیانت میکند و لذا عدم اعتماد به دشمن، تکیه بر گفتمان «ما میتوانیم» و ایستادگی و مقاومت حول محور ولایت، راه غلبه بر توطئهها، عبور از موانع و دارای پشتوانههای عقلی، شرعی و منطقی است.
انتهای پیام/