به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «مهسا مهجور» بازیگر گزیده کاری است که کمتر در فیلم و سریالها دیده شده است و شاید کمتر کسی خاطرش باشد که او زمانی در مسابقه «راز سیب» همراه با فرهاد جم حضور داشت. بازیگری که در عرصه تئاتر به ویژه دهه ۷۰ و ۸۰ فعالیتهای پررنگی داشته است که کسب جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره بینالمللی آثار کلاسیک روس (لوبنیا) برای بازی در نمایش ۲ نفره «جنایت و مکافات» به کارگردانی چیستا یثربی در سال ۱۳۸۵ از جمله آنهاست. «عشق کوفی» تازهترین سریال مهجور است که در آن نقش احیا، خواهر هلال (سعید شریف) را بازی میکند. این سریال تاریخی عاشورایی به کارگردانی حسن آخوندپور پنجشنبه و جمعه از شبکه سه پخش میشود.
شما جزو بازیگران گزیده کار هستید که البته در کارنامهتان سریال تاریخی و مذهبی «فرستاده» هم دیده میشود. چه شد که بار دیگر در یک سریال تاریخی مذهبی بازی کردید؟
من علاوه بر سریال «فرستاده» در سریال «ثارالله» درباره قیام عاشورا نیز بازی کردهام که متاسفانه بعد از ۳-۴ ماه به دلایل و مسائل مربوط به خودش، کار متوقف و دیگر ساخته نشد. جالب است که قسمتی از بازی من در سریال «عشق کوفی» به بخشی از سریال «فرستاده» نیز برمیگردد. اینکه چطور شد پذیرفتم در این سریال حضور داشته باشم؛ سعید سعدی (تهیه کننده) بسیار به من لطف دارد و هر بار که میخواهد کاری بسازد به من پیشنهاد حضور میدهد. این بار نیز حسن لبافی که در فدک فیلم کار میکند و با ایشان زیاد کار کردهام و آشناییمان به سریال «فرستاده» برمیگردد با من برای حضور در سریال «عشق کوفی» تماس گرفت. اما به طور کلی من بیشتر بازیگر تئاتر هستم و در تلویزیون زیاد کار نکردهام.
دلیلش چیست که کمتر در سریالها حضور دارید؟
دلایل گوناگونی وجود دارد که من زیاد در سریالها حضور ندارم. یک دلیل آن عدم توافق بر سر دستمزد است. چون اکثرا این انتظار را دارند که به طور رایگان برای آنها بازی کنیم. ضمن این که بعد از به دنیا آمدن دخترم میخواستم ۳ سال حساس اول زندگیاش را کنار او باشم و تمام وقتام را صرف رسیدگی به دخترم کنم. بعد از آنکه دخترم ۳ ساله شد ماجرای کرونا پیش آمد و خیلی از پروژهها دچار وقفه شدند. در این مدت من در سریال «بچه مهندس ۳» بازی کردم. برای حضور در سریال «عشق کوفی» نیز سر یک تئاتر بودم که با من تماس گرفته شد و وقتی برای صحبت رفتم، بیش از ۸ قسمت فیلمنامه نوشته نشده بود. به من نقش احیا پیشنهاد شد که آن را بسیار دوست داشتم. چون نقشی با فراز و نشیبهای بسیار است و وقتی به من توضیح دادند که قرار است در نهایت چه اتفاقی برای احیا رخ دهد نشستم و برای سرنوشت این کاراکتر گریه کردم. جالب است بدانید برای رسیدن به فرجام احیا، سه سرگذشت متفاوت را برای من روایت کردند تا در نهایت به مدلی رسیدیم که قرار است پخش شود. من برای هر کدام از سرگذشتها به گریه میافتادم.
چقدر توانستید خود را به شخصیت احیا، خواهر هلال که به گفته نویسنده سریال، نقشی حمایتگر از برادر دارد، نزدیک کنید؟
در کنار آنکه احیا شخصیتی دوست داشتنی دارد، چون نقش یک مادر را در سریال بازی کردهام که دختر او یعنی مهسیما کباری نیز همسن دختر خودم است، این درک را به دست آوردم که میتوانم این احساس را به خوبی منتقل کنم. از طرف دیگر از این نقش انتظار میرفت تا یک احساس خواهرانه نیز در درون خود داشته باشد. در ادامه خواهید دید برای احیا چه اتفاقی خواهد افتاد. نقشی است که در آن بالا و پایین بسیاری رخ میدهد و برای همین یک شخصیت متفاوت است. احیا عاشق هلال است و همین عشق باعث میشود همه چیز را کنار بگذارد تا بتواند پشتیبان برادرش باشد. حتی در مقابل فشارهایی که مادر به پسرش وارد میکند احیا به عنوان خواهر سینه سپر میکند.
حالا که ساخت «عشق کوفی» به اتمام رسیده است و چند قسمت آن نیز پخش شده نظرتان درباره سریال چیست؟
این سریال را حتما باید قسمت به قسمت دید و نمیتوان یک قسمت را از دست داد و با دیدن قسمت بعد متوجه شد چه بر سر کاراکترها و روایت قصه آماده است. این موضوع جزو زیباییهای سریال محسوب میشود و نشان از قدرت نویسندگان آن دارد. در هر قسمت با ماجرای تازهای مواجه میشوید و به همین خاطر قصه خسته کننده نیست. برای همین میتواند به خوبی بیننده را غافلگیر کند. از این رو تمام گروه بر این باور بودند مخاطب این سریال را دوست خواهد داشت، چون با موضوعات جذابی مواجه خواهند شد که شاید انتظار آن را نداشته باشند. نکته جالب برای من فرزندانی بود که در هر کدام از خانوادهها زندگی میکردند. از هلال و نائله که شخصیتهای اصلی جوان خانوادههای سریال هستند بگیرید تا شخصیتهای مکمل و جانبی مانند احیا، شمیم، نعیم و … این آدمها کسانی هستند که دستخوش تصمیمات پدر و مادرهایشان میشوند. به عنوان مثال در قسمتهای ابتدایی میبینید که احیا دوست نداشت همسرش نامهرسان باشد. چون اصلا همسر احیا عرب هم نیست. اما به دلیل حمایتهای مادر احیا، تصمیم میگیرد مسئولیت بردن نامه را با تمام خطراتاش بپذیرد.
با توجه به سابقه کاریتان و تجربه همکاری با کارگردانهای گوناگون، کار با حسن آخوندپور که نخستین کارگردانیاش در زمینه سریالهای تاریخی مذهبی است، چگونه بود؟
حسن آخوندپور هر روز میآمد و بعد از روخوانی صحنهها به هر کدام از بازیگرها میگفت خب تو چه دیدهای؟ نظرات بازیگرها برایش بسیار مهم بود به طوری که خیلی وقتها حرفهای ما را میپذیرفت. چون میدانست ما داریم با کاراکترهایمان زندگی میکنیم. خاطرم هست من برای یک صحنه حساس و کلیدی در سریال قرار بود آنطور که ایشان میگفت بازی کنم. برای آن صحنه خاطرهای از خودم را برای کارگردان تعریف کردم تا شاید کمک کننده باشد که از این قرار بود؛ یک روز در خانه خیلی غمگین بودم و دخترم با وجود آنکه خیلی کوچک بود با همان دستهای کوچکش من را محکم در آغوش گرفت و گفت مامان نگران نباش من پیش تو هستم. در نهایت از همین خاطره برای بازی ایده گرفتم و کارگردان پذیرفت. میتوانم بگویم این صحنه یکی از بهترین صحنههای «عشق کوفی» شد که بسیار آن را دوست دارم. در کنار همراهی حسن آخوندپور با بازیگرها و دیگر عوامل کار؛ ویژگی دیگر ایشان زاویه متفاوت و خاص دیدشان از قاب دوربین است. در این سریال من توانستم همان مهسا مهجوری باشم که سبک بازیگری خودش را نشان میدهد. حالا مخاطب میتواند بازی و سبک بازیگری من را دوست داشته باشد یا نداشته باشد. من در «عشق کوفی»، اما توانستم بخش دیگری از توان بازیگریام را با کمک کارگردان با استعداد سریال ارائه دهم و از این بابت بسیار خوشحال هستم.
در سریال «عشق کوفی» همانطور که خودتان هم اشاره کردید با یک با فیلمنامه متفاوت مواجه هستیم. علاوه بر قصه و نحوه روایت، لحن گفتار هم تفاوت دارد که آن را از کارهای تاریخی دیگر متمایز کرده است. فائزه یارمحمدی و یزدان محمدکاظمی به عنوان فیلمنامهنویس چنین تجربهای را ابتدا در سریال «مستوران» داشتند و حالا در سریال «عشق کوفی» نیز این سبک را مورد استفاده قرار دادهاند. فیلمنامه سریال برای شما چطور بود؟
زمانی که به این تیم پیوستم نیمه کاره بودن فیلمنامه اتفاق خوبی برای من بود، چون نویسندهها بعد از دیدن من شخصیت احیا را پیش بردند. فائزه یارمحمدی و یزدان محمدکاظمی هر ۲ نویسندههایی جوان هستند و راه درازی در پیش خواهند داشت. مطالعات بسیار و به روزی نیز دارند. این سبک نویسندگی در آثار تاریخی کار جدیدی است که به نظر من به امتحان کردن آن میارزید. گویشها تعمدی هستند. حتی اگر دقت کرده باشید جایی که سامیه نامه مینویسد نامه به خط کوفی، اما فارسی است. روی همه اینها فکر شده است. این ۲ نویسنده، ایدههای دوست داشتنی بسیاری داشتند. به طور کلی حتی در عالم تئاتر هم من به جوانها بسیار باور دارم و از همکاری با آنها استقبال میکنم. برای آنکه پر از شور و ایده هستند و در کنار این ویژگیها دارای جسارت نیز هستند. برای همین هم خودشان را در بند یک سری بایدها، نبایدها و اصول قرار نمیدهند. ساختار شکنی زیباست و من آن را دوست دارم و خوشحالم که با این ۲ نویسنده ساختارشکن توانستم تجربه همکاری داشته باشم.
از آنجایی که برای پیش تولید سریال مدت زمان زیادی وجود نداشت شما برای رسیدن به شخصیت احیا و هماهنگی با تیم تولید با چه چالشهایی مواجه بودید؟
از آنجایی که از همان جلسه نخست روخوانی داشتیم شخصیتها خیلی زود باهم ارتباط برقرار کردند. به عنوان مثال بخش زیادی از بازی من با لعیا زنگنه است که در این سریال نقش مادرم را بازی میکند. او یک ویژگی خاص داشت که آن را خیلی دوست داشتم. لعیا زنگنه، موقعیت سازی انجام میدهد؛ یعنی تصویر میسازد و در تصویرسازیهایی که میکرد لطف داشت و نظر من را هم جویا میشد تا اگر موافق هستم آن را به شکلی که تصویرسازی کردهاند پیش ببریم. این موضوع در هماهنگ شدنمان بسیار اثرگذار بود. به ویژه با کارگردانی مواجه بودیم که این کارها را میپذیرفت. از این رو برای من چالشها بیشتر از آنکه برای ارتباط گرفتن با شخصیت خود و شخصیتهای مقابل باشد، بیشتر به دلیل فضای کار و گرما و گرد و غباری بود که سال گذشته در همین ماهها با آن مواجه بودیم. شهرک غزالی و خانههای آنجا واقعا خیلی گرم بود. طاقت بسیاری نیاز بود که تمام تیم دست به دست هم داد تا بتوانیم از این چالشها به خوبی عبور کنیم.
این تجربه نیز باعث شده تا در آینده همچنان دوست داشته باشید در کارهای تاریخی مذهبی، نقش آفرینی کنید؟
برای من دوست داشتن گروه از موضوع و قصه فیلمنامه بسیار مهمتر است. اینکه همکارانت آدمهای خوبی باشند، چون اگر خوب نباشند و قرار باشد مثلا ۸ ماه با آنها کار کنم قطعا به دلیل فرسایش در کار بیمار خواهم شد. بعد از آن است که باید قصه را دوست داشته باشم. در هر صورت دوست دارم همه چیز را امتحان کنم. بازیگر کارش همین است که خودش را با نقشهای گوناگون به چالش بکشاند. میدانید که من بازیگر کمکاری هستم. شاید به نسبت دیگران به من پیشنهاد نشود؛ اما من هم پیشنهادات را کمتر میپذیرم. چون باید حال خودم هم خوب باشد تا بعد از کار بتوانم یک مادر و یک همسر خوب و یک فرزند خوب برای خانوادهام باشم. سعید سعدی جزو تهیهکنندههایی است که پشت صحنه خوبی دارد. تجربه چندین کار با ایشان این موضوع را به من ثابت کرده است.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر یک فیلم سینمایی به اسم «کافه» در نوبت اکران دارم. فیلم کوتاه «بارانا» نیز دیگر کار من است که در چند جشنواره مختلف هم رفته است. اما از بهمن ماه سال گذشته که سریال «عشق کوفی» تمام شده هنوز فرصت نکردهام به کار جدید فکر کنم. چون من بعد از هر کار سنگین نیاز به استراحت دارم. در کنار این موضوع احتیاج به بازخورد هم دارم. ترجیح میدهم کمی صبر کنم و بازخورد کار را ببینم بعد سراغ پروژه بعدی بروم.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴