به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس نیم قرن گذشته است! نیم قرن از کسانی که آن روزها در ورامین و پیشوا بودهاند، اگر کسی هنوز زنده باشد، احتمالاً نوجوانهای پانزده شانزده ساله آن روزها باشند. که آنها هم حالا ریش و گیس سفید کردهاند و خاطراتشان از آن اتفاق مثل دیدن تصویری دور از پشت یک پرده، حتما مبهم شده است. اما آن اتفاق آنقدر بزرگ بود که اسمش را گذاشتند مبدأ مبارزات انقلاب اسلامی ایران.
***
قیام پانزده خرداد مردم ورامین و پیشوا در سال ۴۲، امسال ۵۲ ساله شد. با این توصیف وقتی قرار است برای نسل چهارم انقلاب از آن اتفاق حرف بزنیم، رسماً داریم از یک ماجرای تاریخی میگوییم و اولین واکنش احتمالی بسیاری از همین اهالی نسل چهارم وقتی حرف از تاریخ وسط بیاید احتمالاً این خواهد بود: وای... نه... تاریخ!
اما حالا «محمدرضا شرفی» کتاب جمع و جوری نوشته که این ماجرا را در قالب داستان تعریف میکند و آنقدر جذاب هست که میشود با خیال راحت گذاشتش کف دست خواننده.
«موهای تو خانه ماهیهاست» رمانی است که همه ویژگیهای یک رمان خوب را دارد. راوی یک پسربچه نوجوان است و لحن کتاب خیلی خوب با سن و سال و نوع نگاه راوی هماهنگ است. کنار ماجرای اصلی یکی دو تا خرده داستان فرعی هم وجود دارد که این خرده داستانها برای نوجوانها جذاب خواهد بود. حجم کتاب هم کمتر از نود صفحه است که خواندنش را حتی برای نوجوانهای کمحوصله آسان میکند.
نویسنده این کتاب اگرچه متولد سال انقلاب –یعنی ۱۳۵۷- است و خود آن ماجرا را از نزدیک ندیده، اما از آنجا که خودش اهل ورامین است، به خوبی توانسته از آن شهر و قیام مردمش تصویرسازی کند. حضور دخترکی غریب که مکاشفهوار بر پسربچه راوی ظاهر میشود و حرفهایی درباره ماجرایی دور میزند هم باعث رمزآلود شدن داستان شده و بر جذابیتش افزوده.
خلاصه آنکه «موهای تو خانه ماهیهاست» یک پیشنهاد خوب برای هدیه دادن به نوجوانهاست. این پیشنهاد را در روزهایی که سالروز قیام ۱۵ خرداد است از دست ندهید. مخصوصاً که این کتاب توانسته در جشنوارههایی بدرخشد و مثلاً رمان برگزیده پنجمین جشنواره داستان انقلاب در بخش نوجوان در سال ۱۳۹۱ باشد.
بخشی از کتاب را در زیر میخوانیم:
کامیون تندتر می رود و ما را بالا و پایین می اندازد. پشتش، خاک دوباره بلند میشود و بعضیها کلاه هایشان را که ورامین سر کردهاند، دوباره برمیدارند و میگذارند توی جیب شان یا پَر شالشان. دست یکی دو نفر، دستغاله میبینم. یکی بیلش را هم با خود آورده توی کامیون. موها تکان میخورد و روی سر کچل بعضیها هم یک لایه غبار نشسته است. شرهی عرقها، روی گرد و خاک سر یک نفر هاشور زده و خنده دار شده. میخواهم بخندم، اما دلم خالی است. به قول ننهام، با شکم خالی نمیشود خندید. راست میگوید ننهام، خنده مال شکم پرهاست، اصلا مال کسی است که شکم دارد. خنده به آنها میآید که شکم شان با خندهای که میکنند بالا و پایین برود.
یاد ننهام می افتم. چه کار میکند الان؟ دختر غاضریه کجاست؟ من چه طور تا این جا آمدم؟ آن سرِوقت رسیدنِ حسنِ اوس رحیم و تاراندن سگها، این سرِوقت پیداشدن کامیون، هم معجزه است هم خیلی عادی است. حسنِ اوس رحیم آن طرفها بود. خوب، معلوم بود که رسیدنش عجیب غریب نبود. صدای سگها را هم که شنیده. کامیون هم که ربطی به ما نداشته. راه خودش را می رفته. به قول آقای پرتوی، خیلی چیزهای معمولی برای ما معجزه است. یا نه، چی بود؟ آهان، خیلی معجزه ها، به چشم ما اتفاقهای معمولی است. اگر خوب بنشینیم و فکر کنیم، معجزه است.همین دختر غاضریه مگر کم چیزی است؟»
متن این کتاب ارزش مطالعات فرهنگی دارد
محمدرضا گودرزی منتقد کتاب درباره رمان «موهای تو خانه ماهیهاست» می گوید: متن این کتاب ارزش مطالعات فرهنگی دارد. برای اولین بار در اروپا این موضوع مطرح شد چرا که میگویند هر متن ادبی یک نشانه فرهنگی است که از روی آن میتوان به آداب و رسوم، گرایشات فرهنگی و اجتماعی یک منطقه و... از یک کشور در یک دوره تاریخی پی برد. در حقیقت از روی یک کتاب ادبی نسبت به یک کتاب تاریخی، بهتر میتوان آداب و رسوم منطقه را شناخت. درباره متن کتاب باید گفت که توصیف مکان شخصیتها خوب است و نسبت زیبا شناسی بسیار خوبی دارد.
وی ادامه می دهد: شروع داستان کتاب مبهم است عدهای انگار دوست دارند کتاب خود را این گونه شروع کنند. البته بعدا کم کم واضح میشود که داستان از چه قرار است. خوبی متن داستان این است که گفتگوهای متن نوشتاری است. این موضوع از نظر نثر بسیار ارزشمند است. کار بسیار دشواری است که با لحن نثر گفتگوها را بیان کنیم. پایان بندی داستان خوب است که از روی آن میتوان به رنج و اندوه داستان پی برد. در حقیقت شاید پایان کار شکست باشد اما طلیعهای روشن را در پی دارد.
قاسمعلی فراست نیز در بررسی این کتاب می گوید: حسن داستان در تمثیلهای آن است. البته در کنار تمثیلهای خوبی که اشاره شد، تمثیل بسیار هوشمندانهای نیز وجود دارد که در گفتگوهای دو نفر در همین کتاب، میتوان مبارزه با ظلم را در داستان دید. یکی دیگر از موارد خوب داستان، نگاهها و پرداختهای اسطورهای است. به نظرم یکی از مسائلی که باید به آن پرداخت و البته از واقعیتهای دینی است این است که بگوییم پدر و مادر ما چه دینی داشتند و اکنون ما چه دینی از آنها را داریم؟
وی بیان می کند: در مجموع به نظرم کتاب زیباییهای بسیاری داشت، زبان آن دل نشین بود و البته هیچ جای داستان من را خسته نکرد.