به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، قریب به ۴۵ سال از عمر انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی میگذرد. در این سالها جریانات معارض نظام، از مجاهدین خلق (منافقین) تا گروههای سلطنتطلب تلاشهای بسیاری کردند تا به نحوی از انحا جمهوری اسلامی را ساقط کنند. در این بین از اغتشاشات مسلحانه تا کودتای مخملی، برنامههایی بود که با پشتیبانی دولتهای بیگانه در دستور کار جریان معارض نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته بود.
اغتشاشات سال گذشته، فرصتی را فراهم کرد تا بار دیگر به سیر تلاشهای دشمن برای براندازی نظام نظر بیفکنیم و آنان را مورد بررسی قرار دهیم. این کار موجب میشود آسیبشناسی خوبی از روش خود در دفاع از انقلاب داشته باشیم و در همین راستا نقاط ضعفمان را تقویت کنیم. برای نگاه به سیر نقشههای براندازانه در این سالها با انوشهسادات میرمرعشی، پژوهشگر جامعهشناسی و تاریخ گفتوگویی داشتیم که در ادامه حاصل کار را میخوانید.
انوشهسادات میرمرعشی
تغییر فاز جبهه عقیدتی انقلاب از جنگ با مارکسیسم به نبرد با لیبرالیسم
در یک نگاه کلی، التهابات سیاسی و اغتشاشات خیابانی علیه جمهوری اسلامی چه سیری را سپری کرده است؟
من در یک تحلیل کلی معتقدم وقتی «دشمن» و جریان «معارض» پس از شکست در پروژه حمله نظامی و اعمال کودتا در اوایل انقلاب، هدف خود را در ساحت جنگ فرهنگی پیگیری کرد. جنگ فرهنگی از اواسط دهه ۶۰ و در موازات آن جنگ عقیدتی و مبنایی در جامعه شکل گرفت. ما قبل از انقلاب تا اواسط دهه شصت در جبهه فرهنگی و عقیدتی با جریانات مادیگرای مارکسیستی مواجه بودیم. اما پس از به حاشیه رفتن جریانات چپ مارکسیستی در ایران و در جهان، جریان جنگ فرهنگی ما هم با یک سکون و سکوتی همراه شد. تا اینکه بعداً در دهه هفتاد هجمه فرهنگی و عرصه جنگ عقیدتی رنگ جدیدی به خود پیدا کرد و این بار ما با «لیبرالیسم سیاسی و فرهنگی» روبهرو شدیم.
فعال شدن حلقه کیان و صورتبندیِ سکولاریسم دینی و سیاسی
ورود ویدیو، اشاعه فیلم و صنعت سینمای آمریکایی، برنامههای شوی اروپایی و... نمونهای از جلوههای فرهنگی و عمومی این مواجهه با سبک زندگی لیبرال است. اما در کنار این موضوع عمومی، جنبه تخصصی هم فعال شد و از طریق حلقه کیان و افرادی که از لحاظ فرهنگی به کلی استحاله شده بودند، جریان انقلاب اسلامی و الهیات آن، با یک دشمن عقیدتی مواجه میشد که از سوی دانشآموختگان غرب و آمریکا، درحال پیادهسازی مبانی سکولار بودند. البته ترویج و تبلیغ تفکر لیبرال مختص حلقه کیان نبود و افراد دیگر هم در این راستا فعالیت میکردند، به طور مثال عزتالله فولادوند یکی از مروجان اصلی لیبرالیسم در کشور ما به شمار میآید که در کمال تعحب، در جمهوری اسلامی، به این شخص بابت آثارش جایزده دادند و دوسال کتب او به عنوان کتاب سال، در دوره اصلاحات شناخته شد. هدف اصلی جنگ عقیدتی جوانان نسل جدید و بالاخص قشر دانشجو بودند. باید گفت آنان در رسیدن به اهداف خود تا حدی موفق شدند و توانستند قشر قابل توجهی را به زعم خود در تقابل با نظام و براندازی جمهوری اسلامی آماده کنند که نمونه بارز آن را میتوان در اتفاقات تیر سال ۱۳۷۸ پیگیری کرد.
درگیریهای کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸
پادزهری به نام طرح ولایت و حلقه صالحین
در برابر این تهاجم فرهنگی، جبهه انقلاب چه راهبردی را پیش گرفت؟
لازم میدانم این نکته را اضافه کنم که باید در اینجا از قوه عاقله نظام سخن به میان بیاید. از اوایل دهه ۷۰ نظام با یکسری شکافها و خلأهای فکری روبهرو شد و در پی اصلاح و ترمیم آن برآمد. انتشار مقالات و کتبی در نقد مطالب عبدالکریم سروش، گسترش تیراژ آثار با محوریت پاسخ به شبهات، اقبال گسترده نسل جوان از زندگینامه شهدا و... از جمله کارهایی است که باید به عنوان فعالیت مثبت نظام در برابر آن هجوم فرهنگی و عقیدتی به حساب بیاید. طرح ولایت هم که اولین بار سال ۱۳۷۵ شروع شد، یکی دیگر از مقابلههای جدی جبهه انقلاب اسلامی در برابر حملههای سکولارها به انقلاب اسلامی و ولایتفقیه بود. مضاف بر این روزنامههای انقلابی هم دست به کار شدند و با پاسخ دادن به شبهات مطبوعات لیبرال و اصلاحات یکهتازی را از آنان در عرصه خبر گرفتند. برگزاری حلقههای صالحین و دورههای مطالعاتی هم یکی دیگر از ثمرات این جنگ فرهنگی بود که تا حد زیادی جامعه را در برابر هجمه فرهنگی مصون کرد.
ساخت سریال امام علی (ع) و احیای روحیه عدالتخواهی هم یکی دیگر از فعالیتهای قابل توجهی بود که بار دیگر مردم را به سمت معارف علوی و بالاخص نهجالبلاغه سوق داد. حتی در این راستا رهبری هم در یکی از نماز جمعههای دهه ۷۰ تأکید کردند که مردم و جوانان به خصوص در مطالعه نهجالبلاغه همت داشته باشند. انتشار آثار مرحوم علامه مصباح یزدی را هم لازم است در این مقام از بهترین واکنشها در برابر جریان اصلاحات و لیبرال دانست که در آن سالها بسیار مقبول جوانان و عموم مردم بود.
آغاز جنگ شناختی و فتنه سبز
این روند تا سال ۸۴ و ورود آقای احمدینژاد به عرصه ریاستجمهوری ادامه داشت. این عصر را باید بازگشت مردم به سمت شعارهای اولیه انقلاب اسلامی دانست، در این برهه بار دیگر موضوع عدالت، خودکفایی، جهان اسلام، وحدت و... مطرح شد و برای همین زمین تقابل از ساحت عقیده و فرهنگ به جنگ شناختی منتقل شد و ما در این بازه زمانی یعنی از سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۸ شاهد شبهات و شایعات گسترده سیاسی بودیم. دیگر جریان معارض نظام از جنگ عقیدتی و فرهنگی استفاده نکرد، بلکه موضوع او ایجاد شبهات گسترده سیاسی بود. اوج این جنگ شناختی را باید در فتنه ۸۸ دانست و اتفاقاتی که پیرامون آن رخ داد.
شعارهایی نظیر «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» یا مطرح کردن «تقلب» و روضه دموکراسی غربی خواندن، همگی نشأت گرفته از همان جنگ شناختی این دوره بود که از سوی جریانات لیبرال و سکولار داخلی و خارجی پیگیری میشد. آن زمان فضای مجازی به این گستردگی نبود و بیشتر خوراکدهی تبلیغاتی و رسانهای در وبلاگها یا از طریق پیامکها صورت میگرفت. در جنگ سیاسی ـ شناختی سال ۸۸، بارزترین شعار که اهداف جریان مقابل را برایمان روشن ساخت «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است» بود. در چنین فضایی بار دیگر قوه عاقله نظام از طریق روشنگری وارد در صحنه شد و گرد و غبار فتنه را به وسیله بیان حقایق و روشنگریهای فرهنگی و سیاسی از سطح جامعه زدود.
ژست دغدغهمندی و ادعای دفاع از منافع کشور از سوی اصلاحاتیها!
پس از شکست در سال ۸۸ نقشه بعدی دشمن برای پیشبرد اهدافش چه بود؟
وقتی دشمن دید از طریق جنگ شناختی در ساحت سیاست و کودتای به اصطلاح مخملی امکان غلبه بر نظام را ندارد و براندازی از این طریق بیحاصل خواهد بود، سعی کرد روش دیگری را امتحان کند و در فاز جدید جنگ شناختی، مطرح کردن ناکارآمدی نظام کلید خورد حورد. در این وضعیت حرف و سخن از این بود که نظام به دلیل پافشاری بر اصول انقلابی کشور را در تنگنا قرار داده است و تحریمهای غرب به خاطر تأکید نظام بر شعارها و آرمانهای اوایل انقلاب است. شعارهای انتخاباتی سال ۹۲ و ۹۶ بارزترین شکل این جنگ شناختی بودند که با القای این انگاره که با انقلابیگری جامعه مدنی و اقتصاد را نمیشود اداره کرد، خود را به عرصه سیاست و ریاست کشاندند. ما شاهد این هستیم که پس از پیروزی جریانات اصلاحات در انتخاباتهای گوناگون پس از فتنه ۸۸، رفتهرفته مسأله زنان و حقوق آنان مطرح میشود و کمپینهایی مثل «چهارشنبهها سفید» و «آزادیهای یَواشکی» آغاز میشوند.
روضه فقر و ضعف اقتصادی خواندن برای یارگیری اغتشاشات
در راستای این زد و خوردهای سیاسی، پروژه جدید دیگری هم اغاز شد و آن تحریک فقرا و بخشی از حاشیهنشینهای شهرهای بزرگ بود. آنان از ضعفهای اقتصادی بهره بردند تا سر قضیه بنزین و برخی تورمهای اقتصادی آشوبهای سال ۹۸ را خلق کنند که البته با هشیاری مردم و عدم همراهی با اغتشاشات این پروژه هم شکست خورد. جالب است پس از برخی گشایشهای اقتصادی و توجه به قشر مستضعف دیگر این افراد حرفی از دغدغه اقتصاد نزدند و سراغ قشر فرودست برای همراهیِ براندازی نرفتند.
اغتشاشات ۱۴۰۱ نازلترین و سطحیترین مواجهه با نظام جمهوری اسلامی بود
در مرحله جدید تقابل با نظام، دشمن به نازلترین قشرها یعنی اراذل اوباش و فواحش متوسل شد تا از این طریق بتواند رادیکالیسمی خلق کند و نظام را با بنبست مواجه سازد. در اغتشاشات ۱۴۰۱ ما با سطحیترین و نازلترین امور روبهرو شدیم. آمال و آرزوی این افراد در اغتشاشات عبارت بود از آزادسازی مشروب، حذف حجاب، پوشیدن شلوارک، راهاندازی کلوپهای رقص و... تا از این طریق هیجان بخشی را برانگیزند که نه تحلیل درستی از جامعه دارند و نه قدرت و معرفت دانش سیاسی. این بدان معنا نیست که افراد حاضر در این اغتشاشات لزوماً افراد بیسوادی هستند، کما اینکه یکی از قاتلان شهید سیدروحالله عجمیان یک پزشک بود، یا حتی بخشی از دانشجویان هم در بعضی دانشگاهها وارد در این صحنه نزاع شدند، بلکه صحبت از عدم فهم معنای آزادی و عدالت در اندیشه این افراد است که آنان را برای این خواستههای سطحی و دم دستی به میدان جنگ شهری کشاند.
نکته مهم در این بین آن است که قشر دانشجو چه مقدارشان در این اغتشاشات حاضر بودند و به نسبت جمعیت کل دانشگاهها این نفرات چند درصد را شامل میشوند. در آمار به دست آمده مثلا در بزرگترین تجمع دانشگاه شریف تعداد ۳ هزار نفری در این تجمع بودند، در صورتی که جمعیت کل این دانشگاه ۳۰ هزار نفر است! همچنین قشر کثیری از دانشجویان حاضر در اغتشاشات مربوط به دستهای بودند که تازه وارد دانشگاه شدند و جو و شور جوانی که البته درآمیختگی با فضای رسانهزده ما داشت آنان را وارد در این میدان کرد.
باید مسأله زنان مورد توجه قوه عاقله نظام قرار گیرد
در برابر این موج جدید اغتشاشات چه باید کرد؟
قوه عاقله نظام در این باره مقداری پاسخگو بود، اما این پاسخگویی باید ادامهدار باشد. ما الآن باید روی موضوع زنان کار کنیم، چرا که شعار اغتشاشات «زن، زندگی، آزادی» بود و با مدخلیت زنان وارد جامعه ما شد. همچنین راهکار مناسب برای جلوگیری از رواج فحشا، سخن گفتن از معنویت است. اگر در سمت و سویی فحشا و هرزگی میدانداری میکند، در آن طرف معنویت است که باید بیاید و با آن مقابله کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴