«سقای آّب و ادب» شنیدنی شد

کتاب صوتی «سقای آب و ادب» با صدای نویسنده کتاب سید مهدی شجاعی و با آهنگسازی حبیب خزائی فر قابل شنیدن شد.
کد خبر: ۶۱۴۶۷۹
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۶ - 05September 2023

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، کتاب صوتی «سقای آب و ادب» با صدای نویسنده کتاب سید مهدی شجاعی و با آهنگسازی حبیب خزائی فر به مدت زمان ۶ ساعت و ۵۵ دقیقه در نشر نیستان با میکس و مسترینگ حامد فعال تولید و هم اکنون از درگاه طاقچه قابل شنیدن است.

سقای آب و ادب، اثری است متفاوت از سید مهدی شجاعی؛ رمان و روایتی از زندگی حضرت عباس (ع)، که بعد از سال‌ها، اندک اندک جامه خلق پوشیده و هم اکنون علاوه بر کتاب صوتی و نسخه الکترونیک چاپ بیست و ششم این کتاب نیز در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

رمان به یقین متفاوت است با آثاری از همین قلم، هم از حیث فرم و هم از حیث نوع نگاه محتوایی.
اثر شامل ده فصل است: عباسِ علی. عباسِ ام‌البنین. عباسِ عباس. عباسِ سکینه. عباسِ مواسات. عباسِ زینب. عباسِ ادب. عباسِ حسین. عباسِ فرشتگان. عباسِ فاطمه.

در هر فصل رفت و برگشت روایی متعدد و متنوعی دیده می‌شود و در حرکتی سیال، راویان جای به هم می‌دهند و شکست‌ها به سرعت خوانش می‌افزاید و زوایایی جدید از مفهوم را روشن می‌کند. اما آن‌چه این کتاب را از حیث محتوا با دیگر آثار شجاعی متمایز می‌کند، بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان به چشم می‌آید. در سایر فصول نویسنده دقیق و کامل بر اساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس (ع) می‌پردازد؛ اما در فصل نهم، شجاعی شیوه‌ای جدید را پیش می‌گیرد، روایتی متفاوت با مضامینی که بیشتر استحسان اوست، مفاهیمی جدید و نگاهی نو به شخصیت حضرت عباس بن علی (ع).

این فصل چنین آغاز می‌شود:
پیش از آن‌که راوی این داستان، قدم به فصل پایان بگذارد، ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض می‌شماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت ابوالفضائل برداریم؛ و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت ابوالفضائل برداریم. چرا که رخسار، جلوه‌ای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان؛ و فاصله میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان. دلیل یا فلسفه حضورمان در این میدان را در سطور آتی در خواهید یافت، و، امّا چرا این فصل را برای حضور انتخاب کردیم و در این مقطع از روایت داستان، وارد میدان شدیم؟! پیش از این نیامدیم، چون امید یا انتظار یا توقع داشتیم که سایه و شبحی از رخسار حضرتش را در لابه‌لای خطوط داستان ببینیم، ولی وقتی دیدیم که روایت رو به اتمام است بیرؤیت رخسار حضرت، و داستان در آستانه فصل پایان، ترسیدیم که مبادا نقطه ختم بر پایان داستان بنشیند و حرف‌های اصلی و اصلی‌ترین حرف‌ها همچنان ناگفته بماند…

انتهای پیام/ 121

نظر شما
پربیننده ها