گروه سایر رسانههای دفاعپرس - داود مهدوی زادگان؛ هر زمان که به سالروز درگذشت مرحوم سید جلال آل احمد (۱۸ شهریور ۴۸) میرسم و یادی از کتاب تاثیرگذار «غرب زدگی» او میکنم، این پرسش در ذهنم خلجان میکند که چرا حکومت پهلوی که مدعی فرهنگ دوستی بود این کتاب را سانسور کرد و ناشرش را ورشکسته کرد و اسباب شرمندگی سید جلال را پیش آورد (آل احمد سید جلال، ۱۳۷۶، غربزدگی: ۱۷).
آل احمد گزارش اولیه غربزدگی را به سفارش «شورای هدف فرهنگ ایران» وابسته به وزارت فرهنگ نوشته بود. او در این کتاب مثل جماعت امروز روشنفکری که از لحظهای که دهان باز میکنند و قلم به دست میگیرند تا وقتی که لب فرو میبندند و قلم زمین میگذارند و حاکمیت را به باد انتقاد و اعتراض میکشند، نبود. در هیچ کجای از کتاب غرب زدگی بطور آشکار مشاهده نمیشود که نویسنده حتی غیر مستقیم قلم نقدش را متوجه حاکمیت کرده باشد. نه اینکه موافق حاکمیت باشد بلکه عجالتاً نقدش در این کتاب متوجه حکومت خودکامه پهلوی نبود. پس چرا حکومت با وصف این، چاپ غربزدگی را توقیف کرد.
کینه جماعت روشنفکری و دنیای غربی از آل احمد قابل درک است. او در غربزدگی هر دو را خوب تاب داده است. خصوصاً در کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکری» که هر چه بخش خدمت روشنفکری کتاب را میخوانم به غیر خدمت به استعمار چیز دیگری دستگیرم نمیشود.
گمان میکنم نقد یکجای آل احمد بر روشنفکری ایران و استعمار غربی در کتاب غربزدگی در همان جمله معروفش گرد آمده است:
«در زمانی که روشنفکران غربزده ما ملکم خان مسیحی بود طالب اف سوسیال دمکرات قفقازی! و به هر صورت، از آن روز بود که نقش غرب زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند؛ و من نعش آن بزرگوار (شیخ شهید فضلالله نوری ره) بر سر دار همچون پرچمی میدانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام این مملکت افراشته شد.» (همان: ۷۸).
آل احمد از بیماری اجتماعی غرب زدگی و از خود بیگانگی و قرتی بازیهای دوران جوانی و دنباله روی از غرب و از کمپانیهای نفتی و تضادهای اجتماعی و خلاصه از روزگار شوم غربزدگی سخن میگفت، ولی این حرفها چرا باید خواب قبله عالم را آشفته کند و کتاب را در چاپخانه توقیف کند. مگر این حرفها براندازانه بود که حاکمیت تاب نیاورد و سانسورش کرد.
پاسخ مساله روسن است. حکومت خودکامه پهلوی به درستی نقد آل احمد را به خود گرفته بود. چون این حکومت وابسته به غرب بود و خود را مدیون غرب میدانست تا مدیون ملت. انگلیسیها در برآمدن رضاخان نقش داشتند و نه ملت. الگوی عمل آنان دولت غربی بود و برای تاریخ و تمدن ایرانی و اسلامی ارزشی قائل نبودند. پهلوی پرچم دار رسمی غرب زدگی بود. به خاطر این بود که حاکمیت با غرب زدگی آل احمد هم ذات پنداری کرد و نقد او را سیاسی تلقی کرد و به خود گرفت.
البته دلیل دیگر سانسور دولتی کتاب آل احمد جنبه ابزاری فرهنگ غرب زدگی است. چنین فرهنگی جامعه را به حکومت استبدادی بیشتر وابسته میکرد و استیلای حاکمیت تشدید میشد. غربزدگی جامعه را از تیزاب منتقد دولت بودن دور میکند و نمیگذارد مردم در صحنه سیاست حضور تاثیر گذاری داشته باشند. این است که غربزدگی آل احمد مهمترین ابزار سلطه فرهنگی دولت خودکامه را تهدید کرده بود و آن را به چالش کشانده بود.
بنابر این، آل احمد برای نقد سیاسی حاکمیت خودکامه نیاز جدی به خطاب مستقیم نداشت. او با طرح مساله غربزدگی استبداد را به لرزه انداخت. چون به اصطلاح، ضمیر خیلی خوب مرجع خود را میشناخت. بر خلاف نقد امروز روشنفکری که هر قدر هم نقدش مستقیمتر میشود، مرجع ضمیرش به حاکمیت بر نمیگردد.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴