از سیره‌های نیکوی پیامبر (ص)؛ احترام در معاشرت با خلق

در سیره‌های رسول اکرم (ص) آمده است: چنان معاشرت مى‌‏فرمودند که هر کس را گمان آن بود که گرامی‌‏ترین خلق است نزد ایشان، و با هر که می‌‏نشستند تا او اراده برخاستن نمی‌کرد برنمى‌‏خاستند، و هر که از ایشان حاجتى می‌طلبید اگر مقدور بود روا مى‏‌کردند والا به سخن نیکى و وعده خوبی او را راضى مى‌‏کردند.
کد خبر: ۶۱۶۷۷
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۰ - 09December 2015

از سیره‌های نیکوی پیامبر (ص)؛ احترام در معاشرت با خلق

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، زندگی حضرت محمد (ص) از صدر اسلام مورد توجه و اهتمام مسلمانان قرار داشته است؛ با اینهمه، روایات بیشمار موجود در بیشتر جزئیات همداستان نیستند و به ویژه آگاهیهای ما در باب زندگی آن بزرگوار، پیش از بعثت، به تفصیل شرح سیرة ایشان پس از بعثت نیست.

آنچه از مطالعه و بررسی زندگی وی در طول 63 سال در ذهن نقش میبندد، بازتابی از تصویر ظهور پیامبری الهی و سرگذشت شخصیتی است که با پشت سر نهادن دشواریهای بسیار، بیهیچ خستگی و ناامیدی به اصلاح جامعه، دست زد و توانست جزیره العرب را متحد کند و آماده گستردن اسلام در بیرون از مرزهای عربستان شود و از آن مهم تر دیانتی را بنیاد نهاد که اینک یکی از مهمترین ادیان جهان به شمار میرود.

نمونههایی از سیره پیامبر اکرم (ص)

چون راه مىرفت قدمها را به روش متکبران بر زمین نمىکشید بلکه از زمین مىکند و مىگذاشت، و سر را به زیر مىافکند به روش کسى که از بلندى به نشیب آید، و گردن را به روش متجبران نمىکشید، و گامها را بلند مىگذاشت اما به تأنى و وقار مىرفت.

و اگر میخاستند با کسى سخن گویند، به روش سلاطین به گوشه چشم نظر نمىکردند بلکه با تمام بدن مىگشتند و سخن مىگفتند، و در اکثر احوال دیده ایشان به زیر بود، و نظرشان بسوى زمین بیشتر بود تا نظر بسوى آسمان.

هر که را مىدیدند مبادرت به سلام مىنمودند، دایم مشغول فکر کردن بودند، و هرگز از فکر و کار فارغ نبودند، بدون احتیاج سخن نمىفرمودند، آشکار و واضح مىفرمودند و کلمات جامعى مىگفتند که لفظش اندک و معنیش بسیار بود.

غلظت در خلق کریمشان نبود، و کسى را حقیر نمىشمردند، اندک نعمتى را عظیم مىدانستند، و هیچ نعمتى را مذمت نمىفرمودند اما خوردنى و آشامیدنى را مدح هم نمىنمودند، از براى فوت امور دنیا به غضب نمىآمدند، اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و افضل خلق نزد ایشان کسى بود که خیرخواهى او براى مسلمانان بیشتر باشد، و بزرگترین مردم نزد ایشان کسى بود که احسان و یارى او به مردم بیشتر باشد.

چنان معاشرت مىفرمودند که هر کس را گمان آن بود که گرامیترین خلق است نزد ایشان، و با هر که مینشستند تا او اراده برخاستن نمیکرد برنمىخاستند، و هر که از ایشان حاجتى میطلبید اگر مقدور بود روا مىکردند والا به سخن نیکى و وعده خوبی او را راضى مىکردند، مجلس شریفشان مجلس بردبارى و حیا و راستى و امانت بود، صداها در آن بلند نمىشد. بدى کسى در آن گفته نمىشد و بدى از آن مجلس مذکور نمىشد، و اگر از کسى خطائى صادر مىشد نقل نمىکردند و همه با یکدیگر در مقام عدالت و انصاف و احسان بودند و یکدیگر را به تقوى و پرهیزکارى وصیت مىکردند و با یکدیگر در مقام تواضع بودند، پیران را احترام مىکردند و بر خردسالان رحم مىکردند، مراعات غریبان را مىکردند و حاجتمند را کمک میکردند.

در احادیث معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به روش بندگان طعام مى خورد بى خوان، و به روش بندگان مى نشست یعنى دو زانو، و بر زمین مىخوابید بىفراش، و مىدانست که او بنده است. در حدیث دیگر فرمود که: بهترین نان خورشها نزد آن حضرت سرکه بود.

شیخ کلینى روایت کرده که: حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم بعد از هجرت، ده سال در مدینه ماند و حج به جا نیاورد تا آن که در سال دهم خداوند عالمیان این آیه را فرستاد که: «و اذّن فى النّاس بالحجّ یأتوک رجالا و على کلّ ضامر یأتین من کلّ فجّ عمیق، لیشهدوا منافع لهم: و در میان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پیاده و سوار بر هر شتر لاغرى که از هر راه دورى مى آیند به سوى تو روى آورند».

مدت سه سال حضرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مردمان را پنهانى دعوت مىفرمود بعد از آن دعوت خود را علنی فرمودند و به دنبال فشار و آزار و اذیت فراوان از سوی کفار برایشان و یاورانشان آغاز شد.

نظر شما
پربیننده ها