به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، یاد مرگ و سخن گفتن از آن شاید به ظاهر تلخ باشد و در نهایت بگوییم چرا از "مرگ" حرف می زنیم اما همه ما به خوبی می دانیم که این، شتری است که پشت در هر خانه ای می خوابد، بنابراین در احادیث و روایات بزرگان ما سفارش شده که از مرگ فراوان یاد کنید که آثار بسیار زیادی در زندگی ما انسان ها دارد.
با مراجعه به گنجینه عظیم سخنان گهربار ائمه (علیهم السلام) و رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) پی می بریم که آن بزرگواران چقدر در این باره سفارش فرموده اند. پیامبر (صلی الله و علیه وآله) می فرمایند: " مرگ را فراوان یاد کنید؛ زیرا هیچ بنده ای آن را بسیار یاد نکرد، مگر این که خداوند دلش را زنده گردانید و مردن را بر او آسان ساخت.(کنزالعمّال: 42105 منتخب میزان الحکمة: 518)
امام صادق(علیه السلام) نیز فرمودند: "یاد مرگ، خواهش های نفس را می میراند و رویش گاه های غفلت را ریشه کن می کند و دل را با وعده های خدا نیرو می بخشد و طبع را نازک می سازد و پرچم های هوس را درهم می شکند و آتش حرص را خاموش می سازد و دنیا را در نظر کوچک می کند. (بحار الأنوار: 6 / 133 / 32 منتخب میزان الحکمة: 518)
با بیان این دو حدیث به اهمیت ذکر یاد و نام مرگ پی می بریم اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا این مرگ برای همه یکسان است؟ آیا مومن و کافر مثل هم می میرند؟
در ادامه به بیان آیات و روایات در این باب می پردازیم:
1- "الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ». (نحل، 32)
«همان کسانى که فرشتگان جانشان را در حالى که پاکند مى ستانند [و به آنان ]مى گویند : درود بر شما باد به [پاداش ]آنچه انجام مى دادید، به بهشت در آیید».
2- " الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ" (نحل، 28)
"همانان که فرشتگان جانشان را مى گیرند در حالى که بر خود ستمکار بوده اند."
امام صادق علیه السلام در پاسخ به همین پرسش فرمود : "براى مؤمن مانند خوشترین بویى است که استشمام مى کند و از بوى خوش آن خوابش مى برد و رنج و درد بکلّى از او برطرف مى شود و براى کافر همچون گزش مارها و نیش عقربهاست و [بلکه]دردناکتر!" عرض شد: عدّه اى مى گویند که مرگ دردناکتر از ارّه شدن و قیچى گشتن و خرد شدن با سنگها و به چرخش در آوردن ستونه آهنى آسیا بر تخم چشم است! حضرت فرمود : براى بعضى از کافران و گنهکاران همین گونه است. (عیون أخبار الرِّضا : ١/٢٧٤/٩)
براى مؤمن مانند خوشترین بویى است که استشمام مى کند و از بوى خوش آن خوابش مى برد و رنج و درد بکلّى از او برطرف مى شود و براى کافر همچون گزش مارها و نیش عقربهاست و [بلکه]دردناکتر!" عرض شد: عدّه اى مى گویند که مرگ دردناکتر از ارّه شدن و قیچى گشتن و خرد شدن با سنگها و به چرخش در آوردن ستونه آهنى آسیا بر تخم چشم است! حضرت فرمود : براى بعضى از کافران و گنهکاران همین گونه است
امام على علیه السلام نیز این دوگانه را به فرشتگان و دستیاران ملک الموت نسبت داده اند: "...هرکه اهل طاعت و فرمانبرى باشد، ستاندن جانش را فرشتگان رحمت به عهده مى گیرند و هر که اهل معصیت و نافرمانى باشد، قبض روحش را فرشتگان عذاب به گردن مى گیرند. ملک الموت دستیارانى از فرشتگان رحمت و عذاب دارد که فرمان او را اجرا مى کنند و کار آنها [در واقع] کار او مى باشد و هر چه آنها انجام مى دهند، به ملک الموت نسبت داده مى شود. بنا بر این، عمل آنها عمل ملک الموت است و عمل ملک الموت عمل خداست؛ زیرا که خداوند جان ها را به دست هرکه خود بخواهد، مى ستاند." (بحار الأنوار : ٦/١٤٠/١- میزان الحکمه، ج11، ص 103)
از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله روایت است: "هنگام جان دادن مؤمن، ملک الموت در برابر او، مانند بنده ی ذلیل در برابر ارباب است. او با یارانش مى ایستد و به وى نزدیک نمى شود، تا اینکه سلامش گوید و نوید بهشت به او دهد." (من لا یحضره الفقیه : ١/١٣٥/٣٦٥) و نیز فرمود: "اگر [کسى] با دوستان ما دشمن باشد و با دشمنان ما دوست و القاب مخالفان ما را بر خود نهد، پس آن گاه که ملک الموت براى ستاندن جانش بیاید، خداوند عزّ و جلّ اربابان آن نابکار را که به جاى خداوند آنان را به خدایى گرفته بود، در حالى که به انواع عذاب مبتلایند در برابر او مجسّم گرداند، به طورى که همین که آنها را ببیند هلاک شود. و از گرماى عذاب آنها، که تاب تحمّلش را ندارد، پیوسته به او رسد. پس ملک الموت به او گوید : اى نابکارِ کافر! دوستان خدا را به دشمنان او وا گذاشتى! امروز آنان کمترین کارى نمى توانند برایت انجام دهند و هیچ راه گریزى ندارى. پس، چنان عذابى به او رسد که اگر کمترین آن در میان ساکنان دنیا تقسیم شود، همگى آنان را نابود مى سازد." (بحار الأنوار : ٦/١٧٥/١)
امام کاظم علیه السلام وقتى نزد مردى رفت که در سکرات مرگ فرو رفته بود فرمود : مرگ صافى¬اى است که مؤمنان را از گناهانشان صاف مى کند و آخرین دردى است که به عنوان کفّاره آخرین گناهى که در وجودشان مى باشد به آنها مى رسد و کافران را نیز از حسناتشان صاف مى¬سازد و آخرین خوشى یا آسایشى است که به عنوان آخرین پاداش حسنه¬اى که دارند، به ایشان می رسد.
یک نتیجه و یک سؤال پیرامون جان کندن
پس چگونه جان دادن یا به تعبیر سخت ترش چگونه جان کندن، از برآیند زندگی آدم ها معلوم می شود. ما که تنها اجزایی از زندگی افراد را می بینیم و بنابراین قضاوتی ناواقعی از آن ها داریم، شاید در پایان زندگی و هنگام مرگشان، شگفت زده شویم. کسانی را که سست ایمان و بی قید می شمردیم، ممکن است شاهد جان دادن آسانشان باشیم و کسی را که فکر می-کردیم مؤمن و حساب پاک است، ببینیم به سختی و عذاب جان می کَند.
چرا چنین است؟
یک علتش به همین گمانه زنی های ما برمی گردد. در حساب و کتاب الهی، مهم این است که حسنات و سیئات کارنامه ی یک انسان، در هنگام مرگ چه توازنی دارند. آیا یک مؤمن توانسته تا لحظه ی مرگ ایمان خود را حفظ کند یا نه؛ و آیا یک گناهکار تا آن لحظه موفق به توبه شده است یا نه.
علت دیگر نیز می تواند نوع معامله ی خدا با بنده اش در هنگام مرگ باشد. شاید سخت جان دادن یک مؤمن، لطف خدا به او باشد تا خرده حساب های اندکش پاک شود و در سرای دیگر، در آسودگی باشد. کافران نیز ممکن است آسوده جان دهند تا اگر عمل خوبی هم داشته اند، پاداشش را در لحظه¬ی آخر بگیرند.
در روایتی که مؤید این نکته است چنین می خوانیم:
امام کاظم علیه السلام وقتى نزد مردى رفت که در سکرات مرگ فرو رفته بود فرمود : مرگ صافى اى است که مؤمنان را از گناهانشان صاف مى کند و آخرین دردى است که به عنوان کفّاره آخرین گناهى که در وجودشان مى باشد به آنها مى رسد و کافران را نیز از حسناتشان صاف مى سازد و آخرین خوشى یا آسایشى است که به عنوان آخرین پاداش حسنه اى که دارند، به ایشان مى رسد." (معانی الأخبار : ٢٨٩/٦ ٓ میزان الحکمه، ج11، ص 95)
کلام آخر:
کلام را با روایتی از امام رضا علیه السلام که ایشان نیز از رسول خدا صلی الله و علیه وآله نقل می کنند به پایان می بریم: حضرت رضا از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بسیار در یاد مرگ باشید و از مرگی که لذتها را از بین می برد بترسید.
انشالله که همه ی ما با عمل به این توصیه های سعادت بخش و ذکر یاد مرگ برای خودمان زندگی و مرگی مورد رضایت خدای متعال داشته باشیم.