یادداشت/ سمیه اقدامی

حماسه‌سازی حسین فهمیده‌ها در مسیر احیاى دین

وقتی نیاز به جبهه رفتن و خون دادن بود، این بار دانش‌آموزانی با سنین کم لباس رزم پوشیدند و پاى در چکمه مبارزه کردند تا سینه دشمن را نشانه روند که البته نه به‌خاطر کینه و خشم بلکه براى احیاى دین و صدور انقلاب اسلامی ایران؛ دانش‌آموزانی که با اراده‌های آهنین خود، کیف و کتابشان ایمان بود و تنها آرزوی دیرینه‌شان شهادت.
کد خبر: ۶۱۹۲۰۰
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۰۳:۲۵ - 30September 2023

حماسه‌سازی حسین فهمیده‌های امام روح‌الله در مسیر احیاى دینبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «‌سمیه اقدامی» مسئول زنان دفاع مقدس استان گیلان؛ این بار باید نوک پیکان قلم را روی نیمکت‌های مدرسه قرار دهم و از جاودانه‌هایی بنویسم که هنوز از پشت نیمکت‌ها بیرون نیامده با بزرگ‌منشی دنیای نوجوانی‌شان غوغایی به پا کردند که تاریخ به احترامشان ایستاده است.

آری باید از شهدای دانش‌آموز بنویسم؛ دانش‌آموزانی که با اراده‌های آهنین خود، کیف و کتابشان ایمان بود و تنها آرزوی دیرینه‌شان شهادت.

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و در این راه در سال‌های 56 و 57 در تظاهرات، تجمعات، راهپیمایی‌ها و در جمع کثیر مردم دانش‌آموزان دبیرستانی‌ و مقاطع راهنمایی بودند که برای پیروزی این انقلاب نقش‌آفرینی کردند و خون‌های پاکشان بر زمین جاری شد تا نهال انقلاب به بار بنشیند و کشتار وسیعی از قشر دانش‌آموزان در ۱۳ آبان ۵۷ نشان داد که گهواره نشین‌های خمینی کبیر در تعیین و تثبیت این انقلاب چه تبیین‌های عمیقی دارند و در دستیابی به اهداف والای این نظام کوشیدند.

در شبها و روزهای پر حادثه انقلاب که منافقین و خود فروختگان به ایران اسلامی خواب را از چشم مردمان این سرزمین گرفته بودند دانش‌آموزان نوجوان با حضور در محله‌ها، مساجد، پایگاه‌ها و حفظ و حراست از کوی و برزن خود شبانه روز تلاش کردند تا اهریمنان فکر تعرض به خاک این کشور نکنند.

پس با تشکیل بسیج، عاشقانه در مکتب عشق ثبت‌‌نام کردند و امیدهایش را در پاسداری از دین و انقلاب اسلامی دنبال کردند همان آرمان‌هایی که در دهه پنجاه بر سر آن خون داده بودند و می‌رفتند تا یاری‌گر دستان مهربان خورشید جماران باشند.

اما در ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ که تنها ۱۹ ماه از تولد انقلاب اسلامی سپری شده بود، دشمنان قسم خورده به انقلاب اسلامی بر مرزهای ایران حمله‌ور شدند.

و در این راه کسی می‌توانست از سیم خاردار‌های دشمن عبور کند که در سیم خاردار‌های نفس خود گیر نکرده باشد.

حال که به جبهه رفتن و خون دادن نیاز بود، این بار نیز دانش‌آموزانی با سنین کم لباس رزم پوشیدند و پاى در چکمه مبارزه کردند تا سینه دشمن را نشانه روند که البته نه به خاطر کینه و خشم بلکه براى احیاى دین و صدور انقلاب اسلامی ایران.

نوجوانان آن ایام جنگ تحمیلی را با واقعه عاشورا مقایسه می‌کردند و می‌گفتند این روزها تفاوت کمی با آن زمان دارد، آن زمان رهبر کربلا امام حسین (ع) بود و حالا هم ناظب بر حق امام زمان (عج)، حضرت امام خمینی (ره) هدایت کشورمان را بر عهده دارد آنها با آن سن کم، بصیرت زیادی داشتند.

در کارهای خیر و خداپسندانه و اقامه نماز اول وقت، حضور در مسجد و کمک به پدر و مادر در کارهای کشاورزی و احترام به آنها لحظه‌ای تردید به خود راه نمی‌دادند و تلاششان این بود که بتوانند دل‌های دیگران را با روح مهربان خود پیوند زنند.

در آن ایام فهمیده‌های امام روح الله زیاد بودند اما فهمیده دوازده ساله‌ای را انقلاب به خود دید که با وجود آمدن حوادث کردستان خود را به کردستان رساند، ولی به دلیل کمی سن، برادران کمیته او را باز گرداندند اما او در همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، تصمیم می‌گیرد که به جبهه برود و با متجاوزان بعثی بجنگد.

بله حسین فهمیده در هجوم بعثی‌ها به خرمشهر تانک‌های بعثی را می‌بیند که به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره آن‌ها هستند، حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانک‌ها حرکت می‌کند. تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود.

با این وجود خود را به تانک پیشرو می‌رساند و آن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می‌شود، افراد دشمن گمان می‌کنند که حمله‌ای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفته است، همگی روحیه خود را می‌بازند و با سرعت تانک‌ها را رها کرده و فرار می‌کنند.

آن روز رادیو جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامه‌های خود اعلام می‌کند که نوجوانی ۱۳ ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام روح الله در پیامی جملات معروف خود را پیرامون او می‌فرمایند: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت وآن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»

به خاطر جثه کوچکشان هم اسلحه از قدشان بلندتر بود و هم کلاه برای سرشان بزرگ؛ اما تصمیم شان را گرفته بودند با وجود اینکه میانگین سنشان کمتر از ۱۳ سال بود.

یکی از این شهدای والامقام دانش‌آموز در جمله اثرگذاری که از او به یادگار مانده می‌گوید: «همه خیال می‌کنند جنگ، سر من یک کلاه گشاد گذاشته، اما این منم که سر زندگی را گول مالیدم!!»

و این با بصیرتان امام روح الله در وصایای خود به دوستان دانش آموز هم سفارش می‌کنند:

«و اما ای دانش‌آموزان و نور چشمان امام امت شماها به فرموده امام عزیزتان آینده ساز اسلام و این مملکت اسلامی هستید، شما باید آن چنان درس بخوانید و به مراتب بالاتر برسید که چشم آینده مملکت اسلامی به شما دوخته شده است و شما با درس خواندن خودتان ضربه محکمی به شرق و غرب جنایتکار می زنید و همراه با تزکیه نفس باشید.»

و سفارش فرزندان نوجوان انقلاب به امت شهیدپرور این است که اگر جنگ ادامه یافت، از رفتن بچه‌هایشان به جبهه‌ها جلوگیری نکنند و مانع آن‌ها نشوند و بگذارند تا آن‌ها هدفشان را دنبال کنند.

همیشه دعاگوی امام باشید و مبادا او را -چون مردم کوفه- تنها بگذارید؛ همین طور دعاگوی سلامتی تمام یاران باوفایش باشید؛ کمک به رزمندگان را از هر لحاظ فراموش نکنید؛ سنگرها را خالی نگذارید؛ مسجد، مدرسه، نماز جمعه و جبهه‌ها را فراموش نکنید؛ مبادا با ضد انقلاب نشست و برخاست کنید و هر کس هم ضد انقلاب حرف زد، توی دهانش بزنید و خاموشش کنید.

و سفارش‌شان به پدر و مادرشان هم این است که پدر و مادرعزیز، از شما تقاضایی داریم؛ اگر شهید بشویم گریه نکنید. اگر گریه بکنید به شهدای کربلا و شهدای کربلای ایران گریه کنید تا چشم منافقان کور بشود و بفهمند که ما برای چه می‌جنگیم و بعد از شهادت‌مان اسلحه‌مان را زمین نگذارید.

جبهه‌ها فرزندان نوجوان این انقلاب را اخلاق مدار و دیندار قرار داد به نحوی که رزمنده ۱۳ ساله ای همچون «مهرداد عزیزاللهی» با آن سن کم زمانی که خبرنگار از او درباره جنگ و پیروزی در سنگرها سوال می کند می‌گوید: به جبهه آمدم شاید کمکی در راه خدا بکنم و گناهانم پاک بشود و ادامه می‌دهد:

«در این مدت البته ما هیچ کاری [در جبهه ها] نکردیم. هر کاری که می‌شد خدا می‌کرد. ما فقط وسیله بودیم، همین حالا که ما داشتیم با موتور از خط می‌آمدیم یک خمپاره تقریباً ۵ متری ما خورد. قشنگ ۵ متری موجش ما را تکان داد و یک ترکش هم نخوردیم ما فقط وسیله بودیم در این جبهه‌ها، هیچ کاره‌ایم. ضعیفیم در مقابل این قدرت‌ها. فقط خداست که ما را یاری می‌کند.»

و وقتی امام این مصاحبه او را در تلویزیون می‌بیند پیغام می‌دهد که می‌خواهد این نوجوان را ببینید و امام بر بازویش بوسه می‌زند که همین نوجوان عارف مهرداد عزیز الهی به مقام شهادت می‌رسد.

وقتی انسان زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهدا را می‌خواند و می‌شنود واقعا از خود متاثر می­‌شود و در دل سنگرها برای مردم پیام دارند و آن هم این است که: ای کسانیکه پشت جبهه‌ها را تقویت می‌کنید، امام را فراموش نکنید. به رهنمودهای او گوش کنید. قلب امام را نرنجانید که خداوند سبحان شما را نخواهد بخشید.

که همه اینها تماماً نشأت گرفته از انقلاب اسلامی و درایت و اقدامات جهانی اسلامی امام خمینی (ره) است.

تمامی شهدای عزیز دانش آموز ایران اسلامی با اعتقاد و ایمانی کامل نسبت به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و اسلام ناب محمدی (ص) تا آخرین قطره خون پای اعتقاداتشان ماندند و درس گرفتن از شهدا وظیفه امروز ملت و تمامی مسئولان کشورمان است.

شهدای دانش آموز چه پسر و چه دختر با آن سن کم اما درایت بالا مسیر را نشان متن دادند و به ما فهماندند در راه اعتلای انقلاب اسلامی نباید خسته شویم و عقب نشینی کنیم.

در یکسال گذشته در کشور عزیزمان آخرین ترفند دشمن جنگ ترکیبی بود که روی ملت ما آزمایش کرد؛ در گذشته دشمن مقطعی می‌جنگید و یک بار تحریم می‌کرد، یک بار ترور می‌کرد و یک بار تحریم اقتصادی می‌کرد.

اما دشمن در سال گذشته به این جمع‌بندی رسیده که همه فرمول‌هایی را که علیه مردم ما در طول سالها به وجود آورده است را یک باره روی ملت ما آزمایش کند و از این رو به شدت ما را زیر بمباران عملیات روانی خود قرار داد و با استفاده از فرصت تعطیلات کرونا، روی دانش‌آموزان نیز تاثیر گذاشت.

شهدای عزیز دانش آموزمان در هشت سال دفاع مقدس با بصیرت و بینش و خون شان نگذاشتند توطئه‌ های استعمارگران و دشمنان داخلی و خارجی به موفقیت برسد؛ شهیدانی همچون بهنام محمدی و محمد حسین فهمیده‌ها و در ایام حاضر لندی و سرایداریان او مثال علی‌وردی و عجمیان‌ها با تربیت و ایمان راسخ شان راه را برای نوجوانان ما باز کردند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار