گروه حماسه و جهاد دفاعپرس ـ سیده فاطمه سادات کیایی؛ هفته دفاع مقدس به نیمه رسیده و تا چند روز دیگر چهل و سومین سال گرامیداشت این هفته پایان مییابد. امسال نیز برنامههایی از سوی سازمانها و دستگاهها اجرا شد که ارزیابی آن باید در مجال دیگری بررسی و نکته سنجی شود. شهر تهران اما با آغاز این هفته رنگ و بوی دفاع مقدس آنهم با پسزمینه فیلمهای پر خاطره دفاع مقدس را گرفت و بیلبوردها در اتوبانها و خیابانهای اصلی شهر با بخشی از دیالوگهای ماندگار فیلمهای دفاع مقدسی آذین شدند، تا علاوه بر یادآوری این هفته و رشادت شیرمردان آن دوران، گریزی به فیلمهای ساخته شده در این عرصه باشد.
این کار خوب سازمان زیباسازی شهرداری تهران نشان داد که با کمی خلاقیت و ابتکار میتوان طرح نویی در گرامیداشت چنین ایامی درانداخت تا شاید از کلیشههای دکورهایی که سالهاست با چفیه و سربند و کلاه خود یادآور این رویداد ملی و بزرگ است، فاصله بگیریم. توجه به موضوع هنر در بیان مفاهیم ارزشی خود هنریست که کمتر در این سالها به خصوص در موضوع دفاع مقدس دیدیم که آنهم باز میگردد به هنرمندان خوش ذوقی که کارهایی برآمده از دل و دغدغهشان را به روی بوم هنر آوردند و کمتر در سازمانها و دستگاهها شاهد استفاده از هنر در بیان موضوعات بودیم.
دیالوگهای ماندگاری که چشمها را به سمت خود میکشاند همراه با تصاویر برخی شهدا و بازیگرانی که به جای شخصیتهای برجسته دفاع مقدس نقش بازی کردهاند هر کدام حامل یک پیام مهم است، مثل این دیالوگ سریال «شوق پرواز» از شهید بابایی که گفته «من نمیتونم بیام حج، جنگ حج منه» یا آنجایی که عباس آژانس شیشهای میگوید «ما سر زمین بودیم با تراکتور، جنگ که شد رفتیم جنگ وقتی هم که تموم شد برگشتم سر همون زمین، اما بدون تراکتور».
اقدام درستی که میتواند در مناسبتهای اینچنینی بازنمایی ساده و و تاثیرگذاری از وقایق ملی را داشته باشد و از آنجا که از زبان خنر وام گرفته شده علاوه بر ترغیب مخاطبین برای بازبینی فیلمها، گریزی به روزهای پر حماسه و مردان دلیر آن ایام بزند. آنچه که امروز کمتر به چشم میخورد توجه به مسئله دفاع مقدس در قالب فضاسازیهای محیطی است که به نام گذاری خیابانها و معابر به نام شهدا بسنده شده است.
انتهای پیام/ 141