چند روایت از عملیات «مسلم بن عقیل»

رزمندگان گردان شهید صدوقی هم پس از درگیری با دشمن، تپه ۳۲۰ قرمز را تصرف کردند و ۴ نفر از نیرو‌های دشمن به اسارت آن‌ها درآمدند که یکی از آن‌ها به زبان انگلیسی صحبت می‌کرد.
کد خبر: ۶۲۰۸۸۴
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۹:۲۰ - 04October 2023

چند روایت از عملیات «مسلم بن عقیل»به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پس از توقف عملیات رمضان در دشت‌های شرق بصره در برابر نیروی زرهی دشمن، انتخاب منطقه‌ای کوهستانی و محدودتر برای اجرای عملیات، لازمه حفظ ابتکار عمل نیرو‌های جمهوری اسلامی دانسته شد تا نقاط قوت خودی و ضعف دشمن در زمین‌های ناهموار، زمینه‌ساز تقویت تدریجی توانایی‌ها قرار گیرد.

علاوه بر این امر مهم، آزادسازی مناطق کوهستانی جبهه میانی از اشغال دشمن و تأمین مرز‌ها در این منطقه نیز مطرح بود؛ ازاین‌رو عقب راندن دشمن از غرب شهر سومار و آزادسازی ارتفاعات مرزی آن، همچنین در صورت امکان پیشروی به‌سوی شهر مندلی عراق هدف عملیات مسلم بن عقیل قرار گرفت که با طراحی و فرماندهی مشترک ارتش و سپاه از تاریخ ۹/۷/ تا ۱۳۶۱/۷/۱۳ انجام شد.

در این عملیات با پیشروی نیرو‌های خودی که در مرحله اول با سرعتی شگفت‌آور و بعد به‌تدریج صورت گرفت و با مقاومت طولانی آنان در مقابل پاتک‌های عراق، منطقه آزادشده تثبیت شد.

بدین ترتیب بیش از ۱۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران آزاد و حدود ۳۰ کیلومترمربع از خاک عراق تصرف گردید و نیرو‌های خودی ضمن تأمین دشت سومار، بر تنگه‌های مرزی تسلط یافتند و شهر مندلی نیز در دید و تیررس آنان واقع شد. درنتیجه امکان پیشروی در عمق خاک دشمن فراهم گردید.

حماسه لشکر ۳۱ عاشورا در عملیات

بعد از غروب آفتاب و خواندن نماز و صرف شام، در اولین ساعات تاریکی از ساعت ۱۹ تاریخ ۹ مهر ۱۳۶۱ دو گردان شهید مدنی و شهید صدوقی لشکر ۳۱ عاشورا، از دو محور سمت راست و چپ از طریق جاده حفاری به سمت پاسگاه خرابه (کوت قلعه) در مجاورت رودخانه فصلی چمدام رفتند و با تقسیم معابر به‌طرف سلمان کشته، تپه ۳۲۰ قرمز و تنگه سان واپاحرکت کردند.

دو گردان خط‌شکن در ساعت ۲۲ تاریخ ۹ مهر ۱۳۶۱ مشغول باز کردن معابر و عبور نیرو‌ها از کمین دشمن بودند. رزمندگان خط‌شکن با توکل به خداوند رحمان و توسل به ائمه معصومین (ع) آماده رویارویی با نیرو‌های متجاوز شدند.

نصرت الهی و امداد غیبی در آن فضای وهم آلود نازل شد و در زمانی بسیار کوتاه ابر‌های سیاهی بر آسمان و بالای سر رزمندگان دلاور تیپ ۳۱ عاشورا پدیدار شد. باراش باران صدای حرکت رزمندگان روی سنگ‌ریزه‌ها و شن‌ها را خنثی و در دل‌های آن‌ها آرامش و سکینه ایجاد کرد.

پیش‌بینی مهدی باکری

مهدی باکری قبل از شروع عملیات در یکی از جلسات بررسی منطقه و طرح‌ریزی برای عملیات، در جواب سؤال فرماندهان در مورد تأثیر مهتابی بودن شب و شنی بودن زمین بر لو رفتن عملیات، گفت: ان شاء الله خداوند ماه را با ابر‌ها تنظیم خواهد کرد.

ازخودگذشتگی برای لو نرفتن عملیات

عملیات با رمز «یا ابالفضل العباس» در ساعت ۲۲:۳۰ تاریخ ۹ مهر ۱۳۶۱ بنا به اعلام فرمانده تیپ ۳۱ عاشورا آغاز شد. نیرو‌های تخریب، میدان‌های مین را پاک‌سازی کردند و معبر‌ها را گشودند. به‌طور اتفاقی یک مین منفجر شد و در حال شعله‌ور شدن بود که یکی از نیرو‌های گردان شهید مدنی خود را روی آن انداخت و با نثار جان خود آن را خاموش کرد.

رزمندگان گردان شهید صدوقی هم پس از درگیری با دشمن، تپه ۳۲۰ قرمز را تصرف کردند و ۴ نفر از نیرو‌های دشمن به اسارت آن‌ها درآمدند که یکی از آن‌ها به زبان انگلیسی صحبت می‌کرد.

ولی در محور راست در ارتفاع سلمان کشته، دشمن مقاومت می‌کرد و تا نزدیکی‌های صبح این تپه سوق‌الجیشی را نگه داشت؛ سرانجام فشار و پایمردی نیرو‌های اسلام، عراقی‌های مستقر در سلمان کشته را مجبور به عقب‌نشینی کرد و تپه و پاسگاه به تصرف گردان‌های شهید مدنی و سلمان درآمد.

رزمندگان گردان‌های شهید مدنی و سلمان تا ظهر روز ۹ مهر ۱۳۶۱ روی ارتفاع مهم سلمان کشته حضور داشتند؛ درحالی‌که با آتش سنگین دشمن روبرو شده بودند.

سید احمد موسوی فرمانده گردان شهید مدنی از مهدی باکری خواست با اجرای آتش توپخانه تیپ و قرارگاه، تمام توان خود را برای نگه‌داری این ارتفاع مهم به کار گیرد، اما به دلیل نرسیدن ادوات و ماشین‌آلات مهندسی، تدارکات، آمبولانس و تخلیه نشدن مجروحان و شهدا و نبود جان‌پناه و مواضع مناسب، برای جلوگیری از تلفات بیش‌ازحد، باقیمانده نیرو‌ها که بسیار کم بودند؛ حدود ساعت ۱۶:۳۰ بعدازظهر تاریخ ۹ مهر ۱۳۶۱ عقب‌نشینی کردند و دشمن دوباره این ارتفاع را پس گرفت.

مقاومت در برابر پاتک شدید دشمن

دشمن فشار را به سمت کله‌قندی و تنگه «سان واپا» بیشتر کرد، ولی گروهان سوم و باقیمانده نیرو‌های دو گروهان گردان شهید صدوقی به فرماندهی علی‌اکبر رهبری جانشین گردان، از پیشروی دشمن به سمت تپه‌های قرمز و کله‌قندی جلوگیری کردند و با تدبیر فرماندهان چند روز مقابل پاتک‌های سنگین دشمن مقاومت کردند. سپس محور را به گردان امام سجاد (ع) تحویل دادند و این گردان برای مقابله با پاتک دشمن در تنگه سان واپا و کله‌قندی به کار گرفته شد.

دراین‌بین بنا به دستور صدام، نیرو‌های تازه‌نفس به منطقه گسیل شدند و درصدد برآمدند تمام مناطق آزادشده را پس بگیرند. در ۱۲ مهر ۱۳۶۱ قدری از روز گذشت و تابش آفتاب به نفع آن‌ها تغییر یافت که پاتک سنگینی را با یگان‌های مکانیزه برای عبور از تنگه سان واپا و اشغال مواضع ازدست‌رفته آغاز کردند.

در این شرایط، رزمندگان گردان امام سجاد (ع) علی‌رغم پراکندگی نیرو‌ها و تقدیم شهدا و زخمی‌های زیاد در چند روز گذشته، با استعانت از خداوند متعال و به‌کارگیری اراده آهنین و با صبر و حوصله در مقابل پاتک دشمن مقاومت کردند.

غافلگیری بعثی‌ها

برای صرفه‌جویی و استفاده مفید از مهمات، بنا به توصیه فرمانده گردان به تک‌تک رزمندگان گفته شد مبادا بدون هماهنگی آتش بکنند و به دنبال فرصت باشند تا اینکه نیرو‌های دشمن به‌جایی برسند که به‌راحتی با آتش سلاح کوچک بتوان آن‌ها را از پای درآورد.

ازبس‌که دشمن آتش بیش‌ازحد ریخته بود و در مقابل هم آتشی در بین نبود، کماندو‌های عراقی فکر می‌کردند براثر آتش شدیدشان هیچ موجود زنده‌ای در خط نمانده است؛ لذا رقص‌کنان که جایزه صدامی به‌طورقطع نصیب آن‌ها خواهد شد، در کنار تانک‌ها و پی. ام. پی‌ها به جلو می‌آمدند و نمی‌دانستند که رزمندگان جان‌برکف گردان امام سجاد (ع) فعلاً خاموش‌اند و وقتی‌که موقعش فرا رسد؛ آتش خواهند کرد تا هیچ تیری به هدر نرود.

وقتی‌که اولین نفر دشمن از تپه بالاآمده و می‌خواست وارد سنگر کمین شود، با اولین تیر شلیک‌شده مواجه و با اصابت به پیشانی‌اش به زمین می‌افتد. در این وقت بود که بنا به هماهنگی قبلی ندای الله‌اکبر از سوی فرمانده گردان از بی‌سیم‌ها به گوش رسیده و رزمندگان گردان مستقر در خط، همگی یک‌مرتبه فریاد‌های الله‌اکبر و خمینی رهبر را درحالی‌که برخاسته بودند؛ سر داده و آتش گشودند که براثر آن کماندو‌های عراقی نزدیک شده، تارومار شدند.

براثر این حرکت هماهنگ شده و با جرات و شجاعت رزمندگان، نیرو‌های باقی‌مانده بعثی به لحاظ غیرمنتظره بودن این وضعیت شوکه شده و با وحشت و اضطراب ایجادشده، به دنبال جان‌پناه بودند.

شبیخون به دشمن

کار به درازا کشید و نزدیک غروب شد. فرمانده گردان برای ضربه کاری به حمله‌کنندگان تدبیر نموده و ۲۰ نفر داوطلب را انتخاب و مأموریت می‌دهد که با استفاده از سیاهی شب و فرصت به‌دست‌آمده، به‌عنوان شکارچی با رعایت موارد احتیاط جلو رفته و تانک‌ها و پی. ام. پی‌های باقی‌مانده را هدف قرار دهند که به حول و قوه الهی این کار انجام شد و هشت دستگاه دیگر هم با همت و اراده شکارچیان منهدم می‌شود.

صبح که فرا رسید، باقی‌مانده نیرو‌های دشمن، دو کیلومتر عقب‌نشینی کرده بودند. بعدازآن اتفاق، در معبرتنگه سان واپا توسط مهندسی تیپ، خاکریز ایجاد شد و نسبت به استحکام بخشی مواضع، اقداماتی آغاز شد.

نیرو‌های رژیم بعثی، آن‌هم وفادارترینشان، وقتی‌که از این محور مأیوس شده و کاری از پیش نبرده بودند، برای توجیه شکست خود در مقابل تأکید صدام، بلافاصله بندوبساطشان را از این محور جمع کرده و با به‌جا گذاشتن تلفات و خسارات زیاد، روز بعد برای پاتک، روانه محور تیپ حضرت رسول (ص) از سمت ارتفاع ۴۰۲ شدند که الحمدالله با وجود آتش‌های بیش‌ازحد، در آن محور هم شکست‌خورده و عقب نشستند.

۱- جمعی از نویسندگان، اطلس جنگ ایران و عراق، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۹، صفحه ۵۸،

۲- عابدی قشلاقی، مصطفی، شناسنامه لشکر ۳۱ عاشورا در دفاع مقدس، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول ۱۴۰۰، صفحات ۱۴۱، ۱۴۲، ۱۴۳، ۱۴۴

منبع: ایسنا

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار