گروه بینالملل دفاعپرس: بعد ار عملیات طوفانالاقصی، حماس در موقعیتی قرار گرفته است که حزبالله لبنان پس از پیروزی تاریخی در نبرد ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ به آن نائل شد و خود را بهعنوان یک قدرت نوپدید در معادلات منطقهای معرفی کرد.
در حال حاضر حماس با افزایش برد شلیک موشک و بسیج جبهههای دیگر، از جمله در کرانه باختری، عملاً خود را بازیگر اصلی صحنه تحولات فلسطین نشان میدهد و جایگاه تشکیلات خودگردان فلسطین بهشدت کاهش مییابد. در طول دورههای قبلی درگیری میان مقاومت غزه و رژیم صهیونیستی (در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ و عملیات شمشیر قدس در سال ۲۰۲۱)، حماس ثابت کرد که میتواند ماهیت مذاکره را به نفع فلسطینیان تغییر دهد و این واقعیت را جا بیاندازد که پس از هدر رفتن بخش زیادی از سرزمینهای باقی مانده در کرانه باختری در مذاکرات سازش، تنها گزینه ملت فلسطین برای گرفتن حق رهایی و بازگشت، گزینه مقاومت مسلحانه است و این رویکرد با استقبال اکثریت مردم فلسطین قرار گرفته است که به نوبه خود موجب اضمحلال و بیاعتبار شدن ساختارهای سیاسی تحمیل شده بر فلسطینیان در توافق اسلو بویژه تشکیلات خودگردان و مقامات آن شده است.
تشکیلات خودگردان از اساس به پیشبرد منافع صهیونیستها کمک کرده و این واقعیت از سوی تحلیلگران صهیونیست همانند «یگال لوی»، روزنامهنگار اسرائیلی اقرار شده است. وی معتقد است که پیمان اسلو توسط ارتش برای تضمین کنترل بر کرانه باختری و نوار غزه ایجاد شد. در واقع رژیم صهیونیستی از پذیرش توافق اسلو در درجه اول به مسائل امنیتی (حفظ شهرکهای غیرقانونی و کنترل سرزمینهای اشغالی) توجه داشت و نه آرزوهای سیاسی فلسطینیان برای تشکیل کشور مستقل.
با قدرت گرفتن حماس روند عادیسازی روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی نیز، بهعنوان پروژه کلان آمریکا برای تغییر واقعیت نظم منطقه به سود غرب، آسیب بزرگی میبیند. پس از آنکه طی ماههای گذشته گامهای در ظاهر پرشتابی برای پیوستن عربستان سعودی به روند عادیسازی برداشته شد، ریاض در نتیجه تشدید درگیریها در کرانه باختری ابتدا احتیاط را پیشه کرد و اکنون با شکست اخیر رژیم صهیونیستی در وضعیت تردید قرار گرفته است.
اهمیت عادیسازی روابط برای آمریکا با مسائل کلانتر رقابت هژمونیک با چین نیز گره خورده است. در واقع عادیسازی شرط اجرای پروژه بزرگ ساخت کریدور حمل و نقلی است که هند را از طریق عربستان سعودی و اسرائیل به اروپا متصل میکند، پروژهای که با پروژه چینی «یک کمربند و یک جاده» رقابت میکند. با شکست رژیم صهیونیستی در جنگ و بروز مخاطرات امنیتی، پروژه کریدور شمالی به قول آمریکا در هالهای از ابهام قرار گرفت و هندیها که در سال ۲۰۲۲، با سرمایهگذاری ۱.۳ میلیارد دلاری در بندر حیفا روی پروژه آمریکا شرط بندی کرده بودند اکنون خود را از پیش بازنده رقابت با چین میبینند.
در طرف مقابل جنگ طوفانالاقصی به ایران نقش منطقهای بیشتری نسبت به سایر بازیگران منطقهای همانند مصر، ترکیه و امارات داد. ایران اکنون مستعدترین بازیگر منطقهای برای نقشآفرینی در رقابت بین قدرتهای آسیایی در حال رشد و قدرتهای رو به زوال غربی قرار دارد. ایران ثابت کرده است که با همسویی با قدرتهای شرق و مخالفتش با ایالات متحده آمریکا، به بازیگر اصلی منطقه تبدیل شده است.
ماهیت واکنش غرب به جنگ جاری موید آن است که آمریکا در مرحله بسیار دشواری قرار دارد و در سیاستهای رسانهای، نظامی، حقوق بشری و حقوقی خود، نبرد طوفان الاقصی را جنگی علیه نظام سلطه تک قطبی میداند؛ بنابراین شکست رژیم صهیونیستی در نتیجه توانایی محور مقاومت عاملی تسریعبخش در نابودی هژمونی غرب و تسریع در روند پایان نظام تک قطبی خواهد بود. برای اثبات این مدعا کافی است که به کاهش توجه آمریکا به جنگ در اوکراین، تایوان و درگیری با چین و هجوم شدید مقامات آمریکایی برای محافظت از موجودیت رژیم صهیونیستی و دفاع تمامقد از جنایات شدید آن توجه کنیم.
انتهای پیام/ 411