گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - میثم محمدپور لامع؛ امروزه رسانهها با ذائقه سنجی و جستجوی سلیقه و نیاز مخاطب تلاش میکنند محتوایی تولید کنند که کاملا منطبق با خواسته، آمال و تصورات مطلوب افراد جامعه باشد.
بزرگترین و معتبرترین کمپانیهای تولیدات محتوای رسانهای با ساخت و تولید فیلم و سریال با همین روش فروش خود را بالا برده و در ردیف غولهای رسانهای دنیا قرار میگیرند. حتی دیده شده در برخی محصولاتشان بیشتر از درونمایه و محتوای داستانی که باید اصل قرار گیرد به جلوههای ویژه، سکانسهای هیجانانگیز و محیرالعقول پرداخته شده و با وجود فیلمنامه ضعیف و گاها سخیف مورد توجه مخاطب قرار میگیرند. بدتر از آن اینکه سبک زندگی را تغییر میدهد؛ تجمل گرایی، احساس نیاز بی مورد و بی رویه به خرید کالا و خود کم بینی محصول آن است.
عموما این کمپانیها با جذب مخاطب به هر طریقی ولو غیراخلاقی و غیرحرفهای فروش خوبی نیز دارند. الگو سازی بوسیله مصرف مداوم مواد افیونی، مشروبات الکلی و سیگار توسط ستاره داستان، تصاویر احساسی، استفاده ابزاری از انسان، کشتار و خشونت بیحد و حصر افکار و اعتقادات مخاطب را هدف میگیرد و آن را به ورطه نابودی میکشد.
مشاهدات نشان میدهد در ایران نیز تولیدات رسانهای در شبکههای مجازی و سینمای خانگی کم کم به همین سو در حال حرکت است. گویا این اقدام از پلتفورمهای خصوصی آغاز شده و در حال نهادینه شدن در صنعت سینمایی ماست. دوگانگی ممیزی تولیدات چندرسانهای در تلویزیون ملی و نمایش خانگی به وضوح مشهود است و این نیاز به یک بازنگری جدی دارد.
تفاوت فاحشی بین تولیدات رسانه ملی و برنامههای شبکههای پخش خانگی وجود دارد. رسانه ملی بهعنوان یک نهاد دولتی، محتوای خود را تحت کنترل و نظارت دقیق تولید میکند. اما شبکههای خانگی که بخش خصوصی هستند، آزادی عمل بیشتری در تولید محتوا دارند.
علت اصلی این تفاوت، نگاه سیاسی و ایدئولوژیک متفاوت این دو نوع رسانه است. رسانه ملی همواره در راستای حمایت از سیاستهای نظام و ترویج ارزشهای انقلاب اسلامی حرکت میکند؛ اما شبکههای خصوصی بیشتر بهدنبال کسب درآمد از طریق جذب مخاطب بدون توجه به ارزشها هستند.
با این حال، طی سالهای اخیر مدیران و مسئولان رسانه ملی با رویکردی انعطافپذیرتر نسبت به تولیدات شبکههای خانگی عمل کردهاند. دلایل اصلی این تغییر رویکرد عبارتند از:
۱- افزایش رقابت شبکههای خانگی با یکدیگر برای جذب مخاطب بیشتر
۲- گسترش فضای مجازی و دسترسی آسان مردم به محتواهای خارجی
۳- ناکارآمدی سیاستهای سختگیرانه و محدودکننده در جلب رضایت مخاطبان
۴- ضرورت همگام شدن با تحولات و تغییر سلائق مخاطبان، بهویژه نسل جوان
بنابراین مسئولان رسانه ملی مجبور شدهاند با سیاستهای بازتر و مماشاتآمیزتری محتوای شبکههای خانگی را مدیریت کنند. البته همچنان کنترل و نظارت شدیدی بر این شبکهها اعمال میشود، اما به نظر میرسد روزبهروز فضا برای فعالیت آنها آزادتر شود.
علیرغم این تغییر رویکرد، همچنان تفاوتهای اساسی بین رسانه ملی و شبکههای خانگی وجود دارد. شبکههای خانگی نمیتوانند به برخی مباحث حساس سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بپردازند. همچنان مضامین و محتوای ضدارزشی ممنوع است.
اما در مقابل، شبکههای خانگی توانستهاند با بهرهگیری از ظرفیتهای هنری، طنز و سرگرمی، مخاطبان خاص خود را جذب کنند. سریالها و برنامههای سرگرمکننده این شبکهها محبوبیت زیادی به دست آورده است.
البته نباید فراموش کرد که همچنان سانسور و خودسانسوری در تولیدات رسانهای اعمال میشود؛ بنابراین تفاوتهای موجود صرفاً در درجه آزادی عمل است و کماکان مرزها و محدودیتهایی برای رسانهها وجود دارد.
در مجموع، روند کلی به سمت آزادسازی نسبی فضای رسانهای پیش میرود، اما همچنان کنترل دولتی بر این حوزه حفظ شده است. تعادل بین جلب رضایت مخاطب و حفظ موازین ارزشی نظام، کماکان چالش اصلی مسئولان رسانهای کشور است
یکی دیگر از تفاوتهای عمده بین رسانه ملی و شبکههای خانگی، نوع نگاه به مخاطب است. رسانه ملی بعضا مخاطب را منفعل در نظر گرفته و کمتر به خواستهها و نیازهای واقعی او توجه کرده است. اما شبکههای خانگی برای بقا و رقابت، ناچار به توجه به سلیقه مخاطب شدهاند.
البته پیشبینی میشود با گسترش رسانههای نوین مانند شبکههای اجتماعی، حتی رسانه ملی نیز مجبور شود تا حدودی به مخاطبمحوری روی بیاورد. زیرا در غیر این صورت، مخاطبان به سمت رسانههایی خواهند رفت که نیازهای آنها را بهتر پاسخگو باشد.
در مجموع، تحولات آینده رسانهای در گرو توجه بیشتر به مخاطب، رقابت سالم رسانهای، بهرهمندی از ظرفیتهای فناوریهای نوین، و البته حفظ تعادل با ارزشهای اخلاقی و اعتقادی جامعه خواهد بود. امید است با همکاری همه ذینفعان، شاهد پیشرفت و تعالی هر چه بیشتر فضای رسانهای کشور باشیم.
باید توجه داشت که رسانه بهعنوان یک نهاد فرهنگی، مسئولیت بسیار سنگینی در قبال جامعه دارد.
رسانهها باید در چارچوب ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی حرکت کنند و از هرگونه ترویج الگوهای نادرست و غیراخلاقی اجتناب ورزند. البته این مسئله صرفاً مختص به شبکههای خانگی نیست و شامل همه رسانهها میشود.
با این حال، شبکههای خانگی با توجه به وابستگی به بخش خصوصی، گاهی در معرض خطر ترویج برخی الگوهای نادرست به قصد جلب مخاطب و درآمدزایی بیشتر قرار میگیرند. نظارت دقیق مراجع ذیربط برای جلوگیری از این مسائل ضروری است.
در مجموع، توصیه میشود رسانهها حساسیت و مسئولیت اجتماعی خود را در اولویت قرار دهند و از هرگونه محتوای آسیبرسان به ارزشها و هنجارهای جامعه پرهیز کنند. همچنین نهادهای نظارتی نیز باید با رصد دقیق محتوا، از بروز و انتشار چنین مطالبی جلوگیری کنند.
علاوه بر موارد ذکر شده، یکی دیگر از نکات مهم در خصوص محتوای رسانهای، توجه به ظرفیتهای مثبت رسانه برای آموزش و تربیت است. رسانه میتواند نقش بسزایی در ارتقای سطح آگاهیهای عمومی، اشاعه فرهنگ مطالعه و یادگیری، ترویج الگوهای مثبت رفتاری و تقویت هویت ملی و ارزشهای اخلاقی داشته باشد.
پس ضروری است در کنار پرهیز از محتوای نامناسب، به این جنبههای سازنده نیز توجه شود. سرمایهگذاری بر روی برنامههای آموزشی، فرهنگی و تربیتی و بهکارگیری ظرفیت رسانه برای اعتلای فرهنگ عمومی جامعه، میتواند گام موثری در این جهت باشد.
البته این مهم نیازمند برنامهریزی دقیق و هماهنگی بین تمام ذینفعان حوزه رسانه و فرهنگ است. امید است با همکاری و تعامل سازنده، شاهد تحقق هرچه بیشتر این اهداف مهم در فضای رسانهای کشور باشیم.
تفاوتهای بین تولیدات رسانه ملی و شبکه خانگی، دلایل مختلفی دارد. برخی از این دلایل عبارتند از:
تفاوت در مخاطبان: مخاطبان رسانه ملی، عموم مردم هستند. در مقابل، مخاطبان شبکه خانگی، معمولاً افراد جوان و تحصیلکرده هستند. این تفاوت در مخاطبان، باعث میشود که تولیدکنندگان، محتوای متفاوتی برای هر یک از این گروهها تولید کنند.
تفاوت در ساختار: رسانه ملی، یک سازمان دولتی است. در مقابل، شبکه خانگی، یک سازمان خصوصی است. این تفاوت در ساختار، باعث میشود که تولیدکنندگان شبکه خانگی، آزادی عمل بیشتری داشته باشند.
تفاوت در نحوه تولید: تولیدات رسانه ملی، معمولاً به صورت سفارشی تولید میشوند. در مقابل، تولیدات شبکه خانگی، معمولاً بهصورت مستقل تولید میشوند. این تفاوت در نحوه تولید، باعث میشود که تولیدکنندگان شبکه خانگی، خلاقیت بیشتری داشته باشند.
همچنین در خصوص علل تغییر نگرش مسئولان ممیزی نسبت به محتوای رسانهای و شبکههای خانگی، به نظر میرسد چند عامل دخیل باشد:
تغییر در سلائق و خواستههای مخاطبان، به ویژه نسل جدید که انتظارات بیشتری از رسانه دارند
گسترش رقابت میان رسانهها و شبکههای مختلف برای جلب مخاطب
توسعه فناوریهای نوین ارتباطی و دسترسی آسان به محتواهای متنوع
ضرورت انطباق با تحولات و تغییرات اجتماعی و فرهنگی
لزوم ایجاد تعادل میان کنترل محتوا و جلب رضایت مخاطبان
پیشگیری از گرایش مخاطبان به محتواهای خارج از کنترل رسانهای
کاهش اثربخشی رویکردهای بسیار سختگیرانه و محدودکننده
در مجموع، ترکیبی از عوامل بیرونی و درونی موجب شده است تا مسئولان ناچار به تجدید نظر و انعطافپذیری بیشتری در حوزه ممیزی محتوا شوند. البته این روند همچنان نیازمند نظارت دقیق برای جلوگیری از انحرافات احتمالی است.
انتهای پیام/