رزمنده ۱۵ ساله در گردان خط‌شکن

«پرویز حیدری» یکی از رزمندگان نوجوان دفاع مقدس است. او با سن و سال کمی که داشت در عملیات «والفجر هشت»، آن هم در گردان خط‌شکن لشکر عاشورا حضور پیدا کرد.
کد خبر: ۶۲۷۷۹۵
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۴۰۲ - ۲۱:۰۰ - 03November 2023

رزمنده ۱۵ ساله در گردان خط‌شکنبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، دانش‌آموزان دهه ۶۰ خوب به یاد دارند، روز‌های جنگ تحمیلی را. روز‌هایی که در صف صبحگاهی مدرسه، سوره نصر خوانده می‌شد برای موفقیت رزمندگان اسلام و قلک‌هایی که با بخشی از پول‌های توجیبی‌شان پر می‌کردند و تحویل مدرسه می‌دادند تا بتوانند کاری برای انقلاب اسلامی کرده باشند.

در این بین دانش‌آموزان ۱۴ ـ ۱۳ ساله‌ای بودند که با التماس به پدر و مادرشان رضایت می‌گرفتند تا عازم جبهه شوند. حتی جمعی از این دانش‌آموزان با کتاب‌های درسی‌شان به جبهه می‌رفتند و در فرصتی که پیدا می‌کردند، درس می‌خواندند.

«پرویز حیدری» یکی از رزمندگان نوجوان دفاع مقدس است که پدرش کشاورزی می‌کرد. او به سختی توانسته بود پدر و مادرش را راضی کند تا به جبهه برود. امروز این رزمنده ۱۵ ساله و خط شکن از لشکر عاشورا، مدیر یک مدرسه است. پرویز با سن و سال کمی که داشت در عملیات «والفجر هشت»، آن هم در گردان خط‌شکن حضور پیدا کرد.

او درباره حضورش در جبهه می‌گوید: «ابتدا به پادگان شهید باکری (منتظران شهادت) رفتیم. سن و سال کمی داشتم و قد و قامتم کوتاه بود. مسئولان لشکر، نیرو‌های کمتر از ۱۷ سال را به شهرهایشان برمی‌گرداندند، اما با توجه به اینکه من برای دومین بار بود که به جبهه اعزام می‌شدم، با من کاری نداشتند و از این اتفاق خوشحال بودم و به قول معروف کِیف می‌کردم. حدود یک هفته از حضورمان در پادگان گذشت که به ما گفتند در میدان صبحگاه مستقر شوید. در آنجا مستقر شدیم و سردار امین شریعتی برای چینش نیرو‌ها آمد. او بسیجی‌ها را در گردان‌های حبیب‌ابن مظاهر و علی اصغر (ع) تقسیم کرد. من به گردان علی اصغر (ع) رفتم.»

عملیات والفجر هشت، عملیات گسترده و سنگینی بود، اما این رزمنده نوجوان و بدون ترس آماده عملیات می‌شد. حتی وقتی فرمانده‌اش به او می‌گوید که به خانه برگردد، گوش نمی‌دهد و تا پایان عملیات والفجر هشت در جبهه می‌ماند.

حیدری درباره مسئولیتش در این عملیات می‌گوید: «بعثی‌ها در کشتی چینی مسی غرق شده در اروندرود مستقر بودند و از آنجا به ساحل ما تسلط داشتند و ما باید آن کشتی را پاکسازی می‌کردیم. در واقع محل اصلی مأموریت‌مان کشتی چینی در اروندرود بود. [این کشتی تا ۵ سال پیش در اروندرود بود که الان آن را از این منطقه برده‌اند] برای رفتن به طرف کشتی، چهارلول عراقی‌ها خیلی اذیتمان می‌کرد و باید آن را منهدم می‌کردیم تا بتوانیم با دردسر کمتری به عملیات ادامه دهیم. معاون گروهانمان سردار شهید «محمدباقر فتح‌اللهی» [که با سمت فرمانده گروهان غواصی در عملیات کربلای ۴ شهید شد] آرپی‌جی را از دست آرپی‌جی‌زن گرفت و به طرف این چهارلول نشانه رفت. در یک لحظه دود و آتش منطقه را فرا گرفت و چهارلول منهدم شد. به همراه همرزمان وارد کشتی چینی شدیم. بدون معطلی نارنجک‌ها را در سنگر‌های بعثی‌ها می‌انداختیم. الله‌اکبرگویان با پاکسازی سنگر‌های دشمن به پیش‌رویمان ادامه دادیم. بارش باران و سوز سرما از یک طرف و صدای تیراندازی و الدخیل‌گویان نیرو‌های بعثی از طرف دیگر کلافه‌مان کرده بود. آن شب تا صبح نخوابیدیم و در سنگر‌ها جابجا می‌شدیم. صبح حدود ۲۵ نفر از عراقی‌ها تسلیم شدند و ما آن‌ها را به پشت جبهه تحویل دادیم. در آن شب هر لحظه‌ای خبر‌های ناگواری از شهادت دوستانمان را دریافت می‌کردیم که خیلی دردناک بود.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها