به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، حسن طهرانی مقدم در ۶ آبان ۱۳۳۸ در محله سرچشمه تهران متولد شد. وی پس از طی تحصیلات مقدماتی، موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته مهندسی صنایع شد.
شهید طهرانیمقدم که در آغازین روزهای تشکیل سپاه پاسداران، به عضویت آن درآمده بود، در دوران جنگ عراق و ایران، جزو نخستین فرماندهان توپخانه سپاه و بنیانگذاران این واحد بود. وی با گذراندن دوره موشکی در سوریه، این واحد ارزشمند را در زمان جنگ مدیریت میکرد.
شهید حسن طهرانی مقدم در سال ۱۳۶۴ به سمت فرمانده موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد و همچنان تحقیقات خود را درباره ساخت موشک و راکت ادامه داد. راکت نازعات، موشک شهاب ۳، قیام، قدر، عاشورا و خلیجفارس، جزو تولیدات موشکی ایران در دوران مدیریت اوست.
طهرانی مقدم در سال ۱۳۸۵، مسئولیت سازمان جهاد خودکفایی سپاه را بر عهده گرفت و تا روز شهادتش در حادثه انفجار مهمات یکی از پادگانهای تحت امر در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۹۰، در جهت تولید و گسترش تسلیحات موشکی کشور فعالیت داشت. شهید حسن طهرانی مقدم، لقب پدر موشکی ایران را دارد.
در ادامه این گزارش، روایت سردار یعقوب زهدی، فرمانده توپخانه سپاه در دوران دفاع مقدس، اشاره شده که وی در کتاب تاریخ شفاهی خود مطرح کرده است. حائز ذکر است کتاب تاریخ شفاهی سردار زهدی توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در دست انتشار است و بهزودی روانه بازار نشر خواهد شد.
روایت سردار یعقوب زهدی؛ فرمانده توپخانه سپاه در دوران دفاع مقدس
اولین ملاقات با طهرانی مقدم
هنوز ایشان را ندیده بودم. من و آقای شفیعزاده چندساعتی در آن مدرسه (پوپک) بودیم که آقای شفیعزاده گفت: الآن آقای حسن طهرانی مقدم میآید، ایشان فرمانده توپخانه است.
هنوز در نقطه صفر بودیم و اصلاً هیچ کاری برای تشکیل واحد توپخانه نشده بود. یکدفعه در مدرسه باز شد، یک استیشن وارد شد و چهار نفر از داخل آن پیاده شدند.
نگاه میکردم که ببینم کدامیک از آنها آقای طهرانی مقدم است. آقای شفیعزاده ایشان را به من نشان داد. جثه ریز و لاغری داشت. من در آنجا با آقای باقری آشنا شدم و سلام و علیک کردیم.
آن چندنفری که همراه ایشان بودند را هم بعداً شناختم؛ یکی از آنها شهید مهدی پیرانیان و دیگری هم حسین زاهدی بود. اسم نفر چهارم یادم نیست.
حسن طهرانی مقدم، شوخ و بشاش
ما به آقای طهرانی مقدم، حسن مقدم میگفتیم، اصلاً به حسن مقدم معروف بود. خیلی بشاش و شوخ بود و از همان اول من را خیلی گرم تحویل گرفت.
آقای طهرانی مقدم هنرش همین بود که در اولین برخورد، طرف مقابل فکر میکرد که چند سال با ایشان رفیق است. بهقولمعروف زود فامیل میشد.
بعد آقای شفیعزاده من را به آقای طهرانی مقدم معرفی کرد و گفت فلانی است و برای توپخانه آمده، ایشان سابقه کار در توپخانه دارد.
همانجا نشستیم و کار من در توپخانه شروع شد؛ یعنی آغاز کار ما در توپخانه از مدرسه پوپک و ملاقات با آقای طهرانی مقدم در پادادشهر بود.
انتصاب طهرانی مقدم به فرماندهی مرکز توپخانه سپاه پاسداران
ایشان بعد از عملیات فتحالمبین و در آغاز عملیات بیتالمقدس، فرمانده واحد توپخانه شد. آن موقع آقای طهرانی مقدم یک حکم از فرمانده سپاه برای تشکیل مرکز توپخانه گرفته بود.
ایشان دو بار برای توپخانه حکم گرفت: یکبار در عملیات فتحالمبین برای هماهنگی آتش توپخانه حکم گرفته بود که آتشهای خمپاره سپاه را با توپخانه ارتش هماهنگ کند؛ چون آن موقع ما توپخانه نداشتیم و ایشان باید توپخانه ارتش را برای پشتیبانی از یگانهای خط مقدم سپاه هماهنگ میکرد. بعداً که سپاه توپهای غنیمتی زیادی به دست آورد، تصمیم گرفت که واحد توپخانه را راهاندازی کند.
بار دوم، در عملیات بیتالمقدس، حکم فرمانده مرکز توپخانه سپاه را آقای محسن رضایی به آقای طهرانی مقدم داد؛ یعنی آن موقعی که ما در مدرسه پوپک بودیم و آقای طهرانی مقدم به آنجا آمد. تقریباً اولین ساعتهایی بود که ایشان داشت کار راهاندازی مرکز توپخانه را شروع میکرد.
در این مقطع هم برای عملیات رمضان آماده میشدیم، هم مرکز توپخانه و واحدهای ستادیاش را تشکیل میدادیم. همچنین میخواستیم به وضعیت توپهای غنیمتی سروسامانی بدهیم. بخشی از توپها دست یگانها بود، ما باید برای راهاندازی توپخانه، آنها را کمک و پشتیبانی میکردیم. نقش شهید طهرانی مقدم در هماهنگی و فرماندهی این امور بارز و راهبردی بود.
منبع:
تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت: یعقوب زهدی (انتشار بهزودی)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
انتهای پیام/ 112