به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، ارتش رژیم اسرائیل در طول یک ماه اخیر، تاکنون با وجود کشتن حدود یازده هزار شهروند فلسطینی در نوار غزه، نتوانسته دستاورد نظامی مهمی را ثبت کند. در این زمینه، نخست وزیر افراطی اسرائیل با یک معضل بزرگ روبروست: از یک سو، او به یک دستاورد نظامی مهم نیاز دارد تا شکست ابتدایی خود در نوار غزه را جبران کند. این در حالی است که حزب لیکود پس از به دست گیری قدرت در اسرائیل از نظریه حکومت یکدست راستگرایان اسرائیلی دفاع میکرد و معتقد بود با این سیاست میتواند امنیت شهرکهای یهودی نشین را در فلسطین اشغالی تامین کند، اما این نظریه در ۷ اکتبر گذشته فرو ریخت.
از سوی دیگر راست افراطی اسرائیل زیر فشار آمریکاست تا برای فرار از فشار افکار عمومی جهانیان به دلیل وسعت جنایات جنگی، به سرعت برنامه و اهدافش را در نوار غزه به نتیجه رسانده و از آن خارج شود. زیرا پنتاگون معتقد است این احتمال بر برنامه ارتش اسرائیل سایه انداخته که ممکن است اصلا به اهدافش در نوار غزه نرسد. آمریکا اکنون پس از پاسخهای مقاومت اسلامی در منطقه و به خصوص لبنان، از گسترش جنگی که ابعاد یک جنگ منطقهای را در دل خود پرورش دهد، به شدت هراس دارد.
به منظور بررسی بیشتر و دقیقتر اوضاع این روزها در نوار غزه مصاحبهای با برونو بیکلینی، استاد دانشگاه برزیل ترتیب دادهایم که در ذیل مشروح آن از نظرتان میگذرد.
تحلیل شما تا به امروز در مورد وضعیت جنگ در غزه چیست؟
برونو بیکلینی: اگر از آغاز عملیات طوفان الاقصی که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، چیزی غیرقابل پیش بینی وجود داشته باشد، آن مقیاسی است که این جنگ آزادیبخش میتواند به آن برسد. در حال حاضر دشمن صهیونیستی با تانکهای پیشرفته مرکاوا در شمال غزه خطر میکند و میبیند که بخشی از این تانکها با آر پی جیهای نیروهای مقاومت منهدم میشوند. با توجه به این منطق رزمی در یک درگیری نامتقارن، تسلط بر قلمرو تنها با حضور خودروهای زرهی حاصل میشود. بنابراین، اگر اینها ایمن نباشد، برتری هوایی - و نسل کشی علیه مردم فلسطین - ممکن است در حوزه این نوار ساحلی در فلسطین اشغالی محقق نشود.
دیگر هیچ تردیدی وجود ندارد و خود بنیامین نتانیاهو هم به آن اعتراف کرد. او و متحدانش نمیخواهند آتش بس کنند. نخست وزیر رژیم صهیونیستی که از سال ۱۹۴۸ فلسطین را اشغال کرده است، میخواهد نکبت جدیدی را به راه بیاندازد و حداقل نیمی از جمعیت غزه را به طرف صحرای سینا بیرون کند. ما این را از وزیر امور خارجه آمریکا، آنتونی بلینکن میدانیم، زمانی که او به ژنرال سیسی پیشنهاد بخشودگی بدهی خارجی مصر به آمریکا را در صورت قبول پیشنهاد ناشایست داد. آنها میخواهند شهر جدید با فقط ۱۰۰۰۰۰ فلسطینی در یک اردوگاه جدید پناهندگان در قرن بیست و یکم راه اندازی شود. هزینه کل قتل عام و ساخت این اردوگاه کار اجباری ۵۰ میلیارد دلار خواهد بود. بدیهی است که در هزینهها ارزش پولی وجود داشت که از طریق آن افراد فاسدی که لیاقت پوشیدن لباس جمال عبدالناصر را ندارند (شاید بخواهند) برای فروش روح و خون برادران و خواهران عرب خود هزینه میکنند.
ما میتوانیم تصور کنیم که یک شهر فلسطینی محاصره شده در سینا و تحت نظارت پروتکل نیروهای آموزش دیده ناتو به سادگی یک سیاه چال در فضای باز است؛ و بدیهی است که با توجه به سرسختی و مقاومت مردمی که از ناپدید شدن و ترک وطن خود سرباز میزنند، چنین مکانی شرایط را برای فداییان جدید در مقیاس صنعتی فراهم میکند. در عین حال، شرایط برای «ثبات سیاسی داخلی» در مصر به حدی کاهش خواهد یافت که کشور عملاً غیرقابل کنترل خواهد بود. برای درک پویایی احتمالی در صورت وقوع این جنایت علیه بشریت، لازم نیست در غرب آسیا متخصص باشید؛ و این فقط آغاز یک کابوس برای اسرائیل است.
یکی دیگر از ابعاد غیرقابل پیش بینی بودن جنگ آزادیبخش مقیاس آن است. حتی رسانههای غربی تشخیص میدهند که حزب الله دارای ظرفیت نظامی صد برابر بیشتر از حماس و شاید کل نیروهای مقاومت فلسطین در غزه و کرانه باختری است. اگر ذخایر استراتژیک عراق و یمن را اضافه کنیم، رشد تصاعدی به دنبال خواهد داشت. به عبارت دیگر مجموع نیروهای متحد محور مقاومت ۱۰۰۰۰ برابر بیشتر از مجموع نیروهای حماس به تنهایی است. این تعداد با توجه به توان نظامی ایران از جمله شرایط دستیابی به صلیبیها و صهیونیستها در سراسر منطقه صد برابر میشود.
بدیهی است که چنین پتانسیل نظامی پیامدهای خود را دارد. به هر حال، هدف فوری بیرون راندن نیروهای صلیبی و برچیدن پایگاههای دائمی آنها در سوریه و عراق است. از سوی دیگر، حزب الله باید دفاع ارضی لبنان را هماهنگ کند و در عین حال دشمن را در سرزمینهای اشغالی آزار دهد. جمهوری عربی سوریه همچنان با تکفیریها مقابله میکند و بخشی از خاک آن توسط نیروهای ناتو اشغال شده است. بنابراین، میتوان اذعان داشت که برای اطمینان از یک مزیت استراتژیک، محور مقاومت نیاز به بکارگیری همه نیروهای خود در مقیاسی دارد که تا به حال دیده نشده است.
آمریکا و رژیم صهیونیستی چه سناریویی را برای این جنگ در روزهای آینده در نظر گرفته اند؟
برونو بیکلینی: به نظر میرسد امپراتوری میخواهد این وضعیت را تحمیل کند. علاوه بر داشتن پایگاههای نظامی در سراسر منطقه، عملاً یک سپر دریایی و هوایی برای محافظت از نسل کشان در تل آویو ایجاد کرد. با جابجایی ناو هواپیمابر جرالد فورد، ظرفیت بمباران مشترک را در صورتی که عملیات به سراسر لبنان گسترش یابد، تضمین میکند. وضعیت مشابهی در خود نیروی دریایی رخ میدهد. با پنج ناو جنگی و توانایی توپخانه آنها، آنها میتوانند با سلاحهای ترکیبی برای هدف قرار دادن مناطق مستقل یا مقاوم در سوریه عمل کنند. گسترش مناقشه در شرایط جنگ مستقیم امروز هدف استراتژیک آمریکا است، شاید بخواهد خطر کند که بتواند ساختارهای دائمی ایران را از بین ببرد و دوباره عراق را ویران کند.
ما ممکن است با استفاده از نسخه جدیدی از دکترین ولفوویتز روبرو باشیم که یک قرن ادامه جنگ در غرب آسیا را پیش بینی میکرد، آن هم به عنوان نوعی از مداخله نظامی که اقتصاد جنگی آمریکا را ارتقا میبخشد. در عین حال، شاید این جنگ ضمانتی باشد برای حسابهای نفتی آمریکا و متحدانش و میتواند با تأثیر بر شاخص اروپایی (برنت) و دستکاری شاخص خود، WTI، بازارها را شرطی کند. با پیشرفت بازار نفت و مشتقات اوراسیا، انجام مبادلات و تکمیل زنجیرههای ارزش افزوده بالا بدون استفاده از دلار، میتواند یکی از دلایل پیشبرد این جنگ امپریالیستی باشد.
برونو بیکلینی دکترا و کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه دولتی ریو دو ژانیرو دارد، او یک دوره کارآموزی دو ساله پس از دکترا را در اقتصاد سیاسی نیز در دانشکده اقتصاد همین دانشگاه گذرانده است. وی محقق، روزنامه نگار فارغ التحصیل UFRJ، استاد روابط بین الملل، علوم سیاسی و روزنامه نگاری در موسسه علوم سیاسی برزیل است. وی همچنین ستون نویس در میدل ایست مانیتور است. او به عنوان یک تحلیلگر و مفسر سیاسی ملی و بین المللی تجربه زیادی در این زمینه دارد. بیکلینی برای وبسایتهای خبری در کشورهای مختلف، علاوه بر خبر به تولید فیلمهای تحلیل سیاسی و ستونهای صوتی، به زبانهای پرتغالی، اسپانیایی و انگلیسی میپردازد.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتهای پیام/ ۱۳۴