یادداشت/ هادی محمدی

حفره‌های مین‌گذاری شده قطعنامه 2254 برای سوریه

اولویت در قطعنامه «2254» برای حل بحران سوریه، مبارزه با تروریسم و توقف جنگ نیست، بلکه ورود به روند سیاسی، انتقال قدرت، تشکیل حکومت انتقالی، انتخابات زودرس، تغییر قانون اساسی و مشروعیت دادن به نیمی از گروه‌های تروریست، اولویت دارد و پس از آن به آتش‌بس اقدام خواهد شد.
کد خبر: ۶۳۱۸۵
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۳ - 21December 2015

حفره‌های مین‌گذاری شده قطعنامه 2254 برای سوریه

به گروه بینالملل دفاع پرس، روسها همانگونه که رفتارهای ترکیه را نادیده گرفته و از پشت خنجر خوردند، در قبال وهابیت سیاسی و تهدید تروریسم تکفیری و رنگارنگ در سوریه هم، آنچنان که شایسته است درک عمیقی ندارند و در قبال بازی فریبکارانه و آمریکایی که در سوریه به بنبست سیاسی ـ نظامی رسیده بود، باز هم خامی کردند و قطعنامههای 2254 و 2249 را با همین نگاه پذیرفتند.

روسها فکر میکردند که اگر راهحل بحرانهای امنیتی ـ سیاسی را در چارچوب سازمان ملل و شورای امنیت قرار دهند، رفتارهای فراقانونی و مداخلهگرانه و قیمومتگونه آمریکا نسبت به ملتها و دولتهای دیگر را قابل مدیریت خواهند کرد.

ولی باید به این سؤالها پاسخ دهند که: بحران سوریه ناشی از تروریسم است یا خلل و مشکلات ساختاری و ماهیت حکومت در سوریه، تروریسم را تولید کرده است؟ آیا تردیدی وجود دارد که مجموعهای از کشورهای منطقهای و با مدیریت آمریکایی، غربی، صهیونیستی، بحران فعلی در سوریه را تولید کردهاند و آشکار و پنهان از این تروریستهای تکفیری حمایت میکنند؟ آیا تردیدی وجود دارد که تروریسم ابزار مداخلهگری و پیشبرد سیاستهای ارتجاع منطقه و آمریکا و غرب است؟

در قطعنامه 2254، با روشی وارونه به راهحلها پرداخته شده است و روسها با کسب این امتیاز نسبی که «در مورد بشار اسد باید مردم سوریه تصمیم بگیرند»، امتیازات اساسی و راهبردی به آمریکا و طرفهای طرفدار تروریسم در سوریه داده است.

در این قطعنامه مبارزه با تروریسم که امنیت منطقه و حتی غرب را تهدید میکند، محور اساسی نیست و به عنوان تزئین قطعنامه 2254، مورد اشاره قرار گرفته و در نقشه راه سیاسی مربوط به سوریه و در گوشهای از آن چیده شده است. در قطعنامه 2249 هم که اختصاصاً به موضوع مبارزه با تروریسم تکفیری اختصاص یافته به جز تصریح بر داعش و تنها یک مورد که نام جبهه النصره در بخشهای اول آمده، در بقیه متن و به ویژه بخش تصمیمات مبارزه با تروریسم، فقط از نام القاعده و هر فرد و گروه وابسته به آن به کرات ثبت شده است که بسیار هوشمندانه است.

این هوشمندی از این جهت است که القاعده شام و لبنان به عنوان شاخه رسمی القاعده که با ایمن الظواهری بیعت کرده، با یک چرخش ماهیتی و توسط دیپلماسی پنهان قطر و یا عربستان به یک جریان معتدل و میانهرو و مسلح تبدیل شود و غسل تعمید آن هم انجام بگیرد و به صف پیاده نظام آمریکا در پروژه اختصاصی سوریه وارد شود!!.

با این حال در قطعنامه 2254 و 2249 مکانیزمهای لازم برای این مبارزه و قطع حمایتهای شناختهشده و جاری از این گروهها و توسط کشورهای حامی مورد بحث قرار نمیگیرد و معلوم نیست که با تروریسم کور تکفیری چرا مبارزه همهجانبه صورت نمیگیرد و تکلیف ائتلاف آمریکایی که با نام مبارزه با داعش شکل گرفته و یا اقدام راهبردی روسیه در حمله به گروههای تروریستی در این قطعنامه روشن نیست و اساساً مبارزه با تروریسم هیچ اصالتی ندارد و تمرکز اصلی بر روی انتقال قدرت و مراحل زمانی و موضوعی تغییرات در سوریه است.

متن 41 صفحهای قطعنامه 2249 با مهارت بالایی به لحاظ حقوقی و پیچیدگیهای رفتاری نام داعش و دولت اسلامی را به طور کامل معرفی کرده، ولی در مورد القاعده به مصداقهای جبهه النصره و یا دیگر گروههایی که با القاعده بیعت کردهاند مانند احرار الشام و یا جیشالاسلام و زیرشاخههای جیش الفتح نمیپردازد ولی دست به یک اقدام بسیار خطرناک میزند که هم برای روسها و هم برای دستگاههای مسئول در ایران باید مورد توجه قرار گیرد.

شاید حداقل نیمی از قطعنامه 2249 که تولید یک زیرساخت حقوقی و مکانیزمهای یک کمیته بررسی موردی اشخاص و گروههایی که به عنوان مصداق تروریسم معرفی میشود و وظیفه بررسی آن را به عهده دارد و تعیین خواهد کرد که چه شخص و جریانی را باید ذیل عنوان تروریسم قرار دهد و چه افراد و گروههایی را باید از مصداق آن خارج کند پرداخته است؛ یعنی یک مکانیزم خود به خوبی با این زیرساخت حقوقی در قطعنامه 2249 شکل گرفته که نیاز به قطعنامه جدید ندارد و مکانیزم دریافت اطلاعات و بررسی در این کمیته، مصداقهای جدید تروریسم و یا وابستگی به القاعده و داعش را مشخص میکند. نکته مهم این است که غربیها و ارتجاع منطقه مصمم هستند که به جز داعش و النصره، بقیه تروریستها را در شمار جریان میانهرو و معارض مسلح قرار دهند و تطهیر نمایند.

نکته مهمتر اینکه از نگاه صهیونیستی ـ آمریکایی و آلسعود و برخی شرکای آنها در منطقه، حزبالله و مقاومت منطقهای و خصوصاً «سپاه» را باید به عنوان مصداق تروریسم قرار دهند و این تلاش را در حاشیه نشست شورای امنیت برای قطعنامه 2249 نیز در مورد سپاه انجام دادند که ظاهراً با واکنش دکتر ظریف روبهرو شده است، در حالی که گروههای اصلی تروریستی در سوریه مانند داعش، النصره، احرار الشام، جیش الفتح و جیش الاسلام دارای دهها زیرمجموعه همپیمان و بیعت کرده با داعش و یا النصره و القاعده هستند و همگی در یک ویژگی که با تعاریف مؤسسات بینالمللی و منشور ملل تطابق دارد، مشترک هستند و با خشونت و افراطیگری غیرقانونی، اهداف سیاسی براندازانه را دنبال میکنند و دست به جنایات گوناگون ضدبشری میزنند.

برای غرب، صهیونیستها و ارتجاع منطقه که این گروهها را برای اهداف سیاسی روشنی به کار گرفتهاند بسیار منطقی است که تعدادی از این گروهها را قربانی کنند ولی جریانهای اصلی که وابستگی جدیتری به این کشورهای حامی دارند را حفظ کنند!!.

در این قطعنامه اولویت در مبارزه با تروریسم و توقف جنگ ویرانگر نیست، بلکه مطابق قطعنامه 2254، ورود به روندهای سیاسی و انتقال قدرت و تشکیل حکومت انتقالی و انتخابات زودرس و تغییر قانون اساسی و مشروعیت دادن به نیمی از گروههای تروریست، اولویت دارد و پس از آن به آتشبس اقدام خواهد شد.

در این قطعنامه، اکثر خواستههای راهبردی کشورهای حامی تروریسم، قطعی شده و شرایط روشنی دارد و بدان تصریح شده است. در بندهای مختلف، محتوای مذاکرات وین و ژنو به عنوان مرجعیتهای اصولی مورد تأکید است و تلاش آلسعود برای تطهیر و مشروعیت دادن به بخش مهمی از تروریستها و دستچین کردن آنها و حذف جریانهای اصیل و معارض سیاسی، به شکل دقیق و حرفهای مورد تأیید قرار گرفته است تا در سیر اقدامات احتمالی و ترمیمی با یک «روتوش» و تغییر کوچک، به عنوان تیم مذاکرهکننده با حکومت سوریه قرار گیرند، حال آنکه ریاض حجاب به عنوان مهره محوری ریاض و دوحه که قرار است سرپرستی تیم مذاکرهکننده را به عهده بگیرد، از طریق پولهای چند میلیون دلاری اهدایی دوحه، خریداری شده و یک چهره دستنشانده و مزدور تلقی میشود تا اینکه یک عنصر معارض سیاسی و شرافتمند و وطنپرست شناخته شود.

آنچه در این قطعنامه روشن است اینکه وظیفه ذاتی شورای امنیت در قبال تروریسم و ایجاد صلح و امنیت منطقهای و جهانی و خواستههای حامیان دولت و ملت سوریه در خصوص توقف حمایتهای همهجانبه ترکیه، قطر و عربستان و مداخله غرب و قیمومیتسازی در سوریه و واگذار کردن راهحل سیاسی به مذاکرات سوری ـ سوری و سرنوشت بشار اسد، مسکوت مانده است!!!.

یعنی حامیان تروریسم جایزه گرفتهاند و آن را در متن قطعنامه 2254 نقد کردهاند و یک ظرفیت بزرگ برای قراردادن سپاه و جریانهای مقاومت ضدصهیونیستی و ضداستکباری به عنوان سازمان تروریستی نیز در قطعنامه 2249 تولید شده است، ولی خواستههای جبهه مقابل با تروریسم در سوریه و منطقه، نسیه است و نیازمند زمان و مراحل و رایزنیهای جدید خواهد بود.

اگرچه ممکن است روسیه امتیازات خود را در حوزههای دیگری نقد کرده و از آمریکا گرفته باشد و یا با وعده نسیه آمریکا، مهر تأیید بر قطعنامههای 2254 و 2249 گذاشته ولی به هر حال باید نگاه روسیه در این قطعنامه و مذاکرات نیویورک را معیوب و آسیبساز ارزیابی کرد.

اگرچه این دو قطعنامه دارای مفاد مینگذاری شده است و فرصتهایی را نیز به سوریه خواهد داد، ولی از این جهت که هیچ اصالتی به مبارزه با تروریسم نمیدهد و آن را در اولویت نمیداند و کشورهای حامی تروریسم داعش و النصره هم جا خالی دادهاند و مسئولیت حمایت و ارتباط خود را با این دو گروه نمیپذیرند، همه چیز به امتیازهای مطلوب طرفهای حامی تروریسم، یعنی آغاز شدن روندهای سیاسی و انتقال قدرت موکول است و هیچ امیدی به کارآمدی دو قطعنامه برای پایان بحران در سوریه مورد تأکید قرار دهد، وجود ندارد.

همانگونه که مذاکرات یمن در سوئیس، زیر آتش حملات نظامی و تجاوز سعودی و با هدف عقب راندن مردم و مشروعیت داخلی یمنیها در جریان است و این احتمال که دوره شدیدتری از حملات نظامی در یمن در راه است، وجود دارد، در نیویورک نیز، حمایت از تروریسم و اقدام تروریستی یک ننگ و جرم بینالمللی تلقی نمیشود، بلکه اهداف سیاسی و منافع غربی در اولویت و فوریت میباشد و شورای امنیت و سازمان ملل و دبیرکل و نمایندگان وی هم در خدمت همین پروژه هستند!!
 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار