بخش اول/ به مناسبت روز نیروی دریایی؛

ترفند سپاه برای تقویت نیروی دریایی خود در دل تحریم‌ها/ کابوس آمریکایی‌ها در خلیج فارس چگونه تولید شد؟

اولین عملیات مقابله‌به‌مثل را بچه‌ها با آر. پی. جی روی قایق‌های سبک انجام دادند. در عملیات‌های بعدی، از مینی کاتیوشا با مهمات آتش‌زا استفاده شد. در آن عملیات، هدف تخریب نبود؛ بلکه اخطار بود. این اولین تجربه نیروی دریایی با سلاح‌های در اختیار بود. نیروی دریایی سپاه غیر از آن چیزی نداشت.
کد خبر: ۶۳۳۹۷۰
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۴ - 28November 2023

ترفند سپاه برای تقویت نیروی دریایی خود در دل تحریم‌ها/ کابوس آمریکایی‌ها در خلیج فارس چگونه تولید شد؟به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اگرچه آنچه که در جنگ ایران و عراق در طول هشت سال بیش از همه خودنمایی می‌کرد؛ نبرد زمینی دو طرف طی عملیات‌های مختلف بود، اما در مقاطعی از جنگ و به‌ویژه در سال‌های پایانی، رویارویی دریایی بین طرفین که بعضاً با دخالت قدرت‌های بزرگ به نفع عراق همراه بود، اهمیت زیادی پیدا می‌کرد.

بر این اساس و بر حسب ضرورت، نیروی دریایی سپاه در سال ۱۳۶۴ در کنار نیروی دریایی ارتش شکل گرفت تا بتواند با قدرت دریایی صدام که از سوی ایالات‌ متحده و سایر قدرت‌های غربی پشتیبانی می‌شد، مقابله کند.

سردار «حسین علایی» اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جلد اول کتاب تاریخ شفاهی خود به بیان اقدامات سپاه در نخستین روز‌های تشکیل این نیرو و استراتژی‌ها و برنامه‌های آن برای مقابله با نیروی دریایی صدام و متحدانش ـ با وجود همه کمبود‌ها و کاستی‌ها ـ پرداخته که به مناسبت روز بزرگداشت نیروی دریایی در دو شماره منتشر می‌شود:

تلاش برای ایجاد بازدارندگی نظامی دریایی با جنگ نامتقارن

وقتی‌که نیروی دریایی سپاه تشکیل شد، بررسی کردیم و دیدیم که برای مقابله با حملات هوایی در خلیج‌ فارس، قادر نیستیم که سلاح‌های مناسب، سازمان بزرگ و تجهیزات دریایی زیادی فراهم کنیم. به این نتیجه رسیدیم به دنبال امکاناتی برویم که تهیه کردن آن‌ها امکان‌پذیر باشد تا حداقل بتوانیم با بخشی از عملیات‌های بعثی‌ها بر ضد کشتی‌ها در خلیج‌ فارس مقابله کنیم یا قادر باشیم در مقابل ارتش بعثی عراق، یک جنگ نامتقارن را سازمان بدهیم و قدرت رزمی نیروی دریایی سپاه را به مرز بازدارندگی در برابر تهاجمات آنها برسانیم؛ یعنی کاری کنیم که بعثی‌ها به این نتیجه برسند که نباید به‌طور مرتب و با خیال راحت به تأسیسات نفتی ایران در خلیج‌ فارس و به نفت‌کش‌های ایرانی حمله کنند.

استفاده از ظرفیت جزایر ۱۷گانه به‌عنوان پایگاه‌های ثابت

بررسی کردیم و دیدیم که روی چند چیز می‌توانیم سرمایه‌گذاری کنیم؛ اول، روی بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی جزایر. همان‌طور که قبلاً هم اشاره کردم، ما ۱۷ جزیره در خلیج‌ فارس داریم. هرکدام از این جزایر می‌توانستند، حکم یک ناو ثابت یا یک پایگاه نظامی را برای کشور داشته باشند. اگر می‌توانستیم در آن‌ها مستقر شویم، عملاً خودمان را در نقاط گوناگون خلیج‌ فارس به محیط عملیاتی نزدیک کرده بودیم.

با این درک، یکی از برنامه‌های ما در نیروی دریایی این شد که نیرو‌های عملیاتی را در قسمتی از جزایر مستقر کنیم تا در دل و عمق خلیج‌ فارس حضور داشته باشند.

تلاش مناطق چهارگانه دریایی سپاه برای افزایش قدرت

در نیروی دریایی تازه تأسیس سپاه، رده‌های گوناگون، محدودیتی برای توسعه سازمان و افزایش تسلیحات و تجهیزات مورد نیاز خود نداشتند. با اتخاذ چنین سیاستی، به‌نوعی مناطق دریایی با همدیگر رقابت مثبت هم داشتند.

ما سعی می‌کردیم بهره‌گیری از آیه «فاستبقوا الخیرات» را در مدیریت خود به کار بگیریم. دست مناطق دریایی در اتخاذ ابتکار‌های جدید و افزایش قدرتشان باز بود. ما هم با جلسات مشترکی که با آن‌ها می‌گذاشتیم، زمینه را برای انتقال تجربیات آن‌ها به یکدیگر و افزایش رقابت برای بهتر شدن فراهم کردیم.

با این اقدامات، یک نوع تلاش برای توسعه توان بین چهار منطقه دریایی سپاه به وجود آمده بود و هر منطقه سعی می‌کرد تا قدرت و توان خود را بالا ببرد. همچنین هر منطقه‌ای اگر می‌خواست در هر جزیره‌ای که برای عملیات به آن نیاز دارد پایگاه بزند، اقدام می‌کرد. نیاز نبود که از فرماندهی مجوز بگیرد؛ ولی اقدامات خود را به‌طور مرتب گزارش می‌کرد.

در فرایند پیگیری توسعه نیروی دریایی فهمیدیم که واحد مهندسی وزارت سپاه، بودجه‌ای برای احداث ساختمان‌های مختلف در اختیار دارد و منتظر دریافت برنامه است. ما یکی از جا‌هایی بودیم که پیشنهاد احداث بنادر و موج‌شکن‌های گوناگون را برای نیروی دریایی سپاه مطرح کردیم. وقتی این پروژه‌ها را پیشنهاد می‌کردیم، خیلی از آن‌ها استقبال می‌شد.

استفاده از قایق‌های تندرو

موضوع دیگر این بود که علاوه بر استقرار نیرو‌های رزمی در جزایر، برای حفظ امنیت خطوط کشتی‌رانی باید در دریا هم حضور عملیاتی می‌داشتیم. برای این کار به ناو یا کشتی جنگی نیاز بود؛ اما خرید کشتی‌های جنگی، بسیار گران‌قیمت بود و کشور قادر به تأمین آن‌ها نبود. ضمن این‌که کشتی‌های جنگی در برابر ناو‌های جنگی آمریکا در خلیج‌ فارس خیلی آسیب‌پذیر بودند و بعثی‌ها هم می‌توانستند آن‌ها را با موشک «اگزوست» بزنند.

در نهایت، به این نتیجه رسیدیم که تجهیزاتی فراهم کنیم تا در صورت هدف قرار گرفته شدن، خسارت زیادی به ما وارد نشود. شناور‌های ارزان‌قیمت به تعداد زیاد برای این کار مناسب بود. نکته مهم دیگر این بود که می‌بایست از تاکتیک‌هایی استفاده می‌کردیم که امکان زدن قایق‌ها را برای دشمن غیرممکن می‌کرد. با بررسی‌هایی که انجام دادیم بهترین وسیله را قایق‌های سبک و تندرو یافتیم که هم به دلیل کوچک بودن و هم تعداد زیادشان، امکان حمله به آن‌ها برای دشمن سخت باشد و اگرچند تا از آن‌ها هم هدف اصابت قرار گرفت، امکان جایگزین کردن آن‌ها وجود داشته باشد.

ضمن اینکه این قایق‌ها سرعت زیادی داشتند که می‌توانستند خوب مانور بدهند و قابلیت نصب بعضی از سلاح‌های کارآمد باقدرت تخریب نسبتاً خوب را داشتند. عمده توان رزمی نیروی دریایی سپاه متکی بر قایق‌های تندرو بود. رادار‌ها به‌سختی می‌توانستند این قایق‌های کوچک و سریع را رصد کنند ولی آن‌ها به‌راحتی ناو‌های بزرگ را با رادار‌های خود می‌دیدند.

البته بالگرد‌های نظامی، سریع‌تر می‌توانستند به آن‌ها نزدیک شوند و تهدید ایجاد کنند. تعداد قایق‌های تندرویی که ما استفاده می‌کردیم، نسبت به تعداد قایق‌ها و کشتی‌هایی که در خلیج‌ فارس بودند، زیاد نبود ولی قدرت ضربت خوبی ایجاد کرده بودند.

تعیین استراتژی دفاعی دریایی پس از آزمون‌ و خطا‌های مختلف

اولین عملیات مقابله‌به‌مثل را بچه‌ها با آر.پی.جی روی قایق‌های سبک انجام دادند. در عملیات‌های بعدی، از «مینی کاتیوشا» با مهمات آتش‌زا استفاده شد. در آن عملیات، هدف تخریب نبود بلکه اخطار بود. این اولین تجربه نیروی دریایی با سلاح‌های در اختیار بود. نیروی دریایی سپاه غیر از آن چیزی نداشت.

گذاشتن سلاح‌های سنگین روی قایق‌های سبک کار درستی نبود، چون وزن سلاح‌ها زیاد بود و قایق‌های موجود نمی‌توانستند وزن زیاد را تحمل کنند. بنابراین، به سلاح‌های سبک نیاز بود که امکان حمل آن‌ها با قایق‌های سبک وجود داشته باشد.

راهکار‌های متعددی آزمایش شد؛ مثلاً در اوایل، سعی کردیم که تانک را روی سطحه‌ها، که یک نوع برج بودند، بگذاریم و با آن‌ها به سمت هدف شلیک کنیم، کاری که در عملیات کربلای ۳ انجام شد، ولی اثری نداشت؛ چون وزن تانک بسیار سنگین بود و برد گلوله هم سه کیلومتر بیشتر نبود و دقت هم نداشت.

در مرحله دیگر، نیرو‌ها یک قبضه توپ روی شناور گذاشتند، ولی توپ هم دقت نداشت. ضمن آن‌که منحنی‌زن بود و اگر هم به هدف اصابت می‌کرد، اثر چندانی نداشت؛ چون هر سلاحی مأموریت خاص خودش را دارد. با این آزمون‌ و خطاها، روز‌های اول به این نتیجه رسیدیم آنچه می‌تواند به‌صورت اثربخش کار کند، نفرات حرفه‌ای هستند. آن‌ها سوار بر شناور می‌رفتند و با سلاح‌هایی نظیر آر.پی.جی ۷ یا موشک‌هایی که می‌توانستند با خود حمل کنند، در عملیات مقابله‌به‌مثل، به بدنه یا موتورخانه کشتی یا پل فرماندهی می‌زدند و در حرکت کشتی‌های دشمن اختلال ایجاد می‌کردند. طبیعی بود وقتی‌که ناخدا و خدمه کشتی احساس ناامنی می‌کردند، کشتی را متوقف می‌کردند.

ایجاد توان موشکی نیروی دریایی سپاه

کار مهم دیگری که ما برای افزایش توان نیروی دریایی سپاه پاسداران برنامه‌ریزی کردیم، به‌کارگیری و فعال کردن موشک‌های ساحل به دریا بود. در سفری که آقای هاشمی رفسنجانی در اوایل تابستان سال ۱۳۶۴ به کشور چین داشت، قرارداد خرید این نوع موشک‌ها را منعقد کرد.

این موشک‌ها در سال ۱۳۶۵ وارد کشور شد و خیلی زود در نیروی دریایی سپاه عملیاتی شد. در ابتدا، همه تلاش ما بر این بود که این موشک‌ها بر ضد نیروی دریایی صدام به کار رود و خارج از حوزه درگیری با ارتش بعث عراق در جای دیگری به کار گرفته نشود.

برای ساماندهی و به‌کارگیری این موشک‌ها، چند نفر را به سرپرستی مهندس «علی صائمی» به چین اعزام کردیم. چینی‌ها افرادی با تحصیلات دیپلم را برای یادگیری خواسته بودند؛ ولی ما چند نفر با تحصیلات کارشناسی؛ به‌ویژه مهندسی اعزام کردیم تا آن‌ها بتوانند بیشتر از یک کارگر معمولی با مسائل علمی و فنی موشکی هم آشنا شوند.

ما از قبل، نیرو‌های باانگیزه‌ای را آموزش داده و سازمان مناسبی ایجاد کرده بودیم. کار آموزش نیرو‌ها در چین سخت بود؛ چون معلمان چینی، زبان انگلیسی بلد نبودند. در هر کلاس، دو مترجم وجود داشت: یکی از چینی به انگلیسی ترجمه می‌کرد و بعد یک نفر دیگر از انگلیسی به فارسی تا اگر بعضی از حاضران به انگلیسی مسلط نبودند، از یادگیری بازنمانند.

نیرو‌های اعزامی به چین همه متون درسی را با خود به ایران آوردند. با این نفرات، دو تیپ موشکی تشکیل دادیم. یکی از این تیپ‌های موشکی را در کنار اروندرود، در دهانه خلیج‌ فارس مستقر کردیم.

بهینه‌سازی سیستم موشکی خریداری‌شده از چینی‌ها

سامانه موشک‌های کرم ابریشم، کامیون‌های زیاد و قدیمی از نوع آنالوگ داشت که برای هدایت و پرتاب موشک، خیلی کند و لَخت بودند و تجهیزات گسترده‌تری داشتند. مثل سیستم‌های غربی که مدرن و پیشرفته و جمع‌ و جور هستند، نبودند.

ما از روز اولی که این موشک‌ها را دریافت کردیم، شروع کردیم روی بهینه‌سازی سامانه آن‌ها کار کردیم. با ارتباطاتی که با بعضی از اروپایی‌ها از نظر فنی برقرار کرده بودیم، مطالعه می‌کردیم که ببینیم آیا می‌شود در آن‌ها تغییراتی بدهیم و سامانه‌شان را با فناوری‌های غربی مدرن کنیم.

خوشبختانه در حین کار، تجهیزات این موشک‌ها را سبک، بهینه و پیشرفته کردیم، ولی در ابتدا، می‌بایست با همان سامانه قدیمی کار می‌کردیم. استفاده از این موشک‌ها چند مشکل داشت که عملیات را آسیب‌پذیر می‌کرد؛ یکی اینکه بعثی‌ها می‌توانستند بیایند پایگاه موشکی را بمباران کنند؛ چون حجم تجهیزات آن گسترده بود. وقتی‌که می‌خواستیم آن را به‌جایی منتقل و در یک جا مستقر کنیم، امکان داشت بعثی‌ها متوجه شوند و با هواپیما بیایند و آن مجموعه را بمباران کنند و از بین ببرند.

نکته دیگر اینکه وقتی قرار بود با این موشک‌ها عملیاتی انجام شود، می‌بایست به آن‌ها سوخت مایع می‌زدند؛ یعنی موشک، خالی از سوخت به محل عملیات می‌آمد و در مکان مناسب قرار می‌گرفت و زمانی که آماده شلیک می‌شد، کار سوخت‌گیری آن انجام می‌شد.

این‌طور نبود که مثل موشک هاوگ که هر لحظه خواستید، بتوانید آن را پرتاب کنید موشک آماده پرتاب باشد. در مورد این موشک از قبل می‌بایست معلوم باشد که چه زمانی می‌خواهد پرتاب شود تا به آن سوخت‌رسانی شود و آماده شلیک شود. خود این سوخت‌گیری هم، فرایند کُند و خطرناکی داشت.

ما واقعاً نگران این بودیم که آیا بچه‌هایی که رفتند و آموزش دیدند و تمرین کردند، می‌توانند موشک‌ها را پرتاب کنند و اگر پرتاب کردند، به هدف اصابت خواهد کرد؟

منبع:

مهدی حاجی خداوردی خان، حسین احمدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت حسین علایی (جلد اول)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صفحات ۵۹۴، ۵۹۵، ۵۹۶، ۵۹۷، ۵۹۹، ۶۰۰، ۶۰۱، ۶۰۲، ۶۰۳

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها