به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، رضاقلی امیری یکی از آزادگان جنگ تحمیلی تعریف میکند: «شب جمعهای در اردوگاه موصل ۲ پشت پنجره آسایشگاه نگهبان گذاشتیم و دعای کمیل را شروع کردیم. خواندن دعا و روضه در اردوگاه غدغن بود.
دعا که تمام شد، یکی از بچهها به محمد گفت: یه روضهام برامون بخون یه کم سبک شیم.»
محمد روضه حضرت قاسم علیه السلام را شروع کرد در اثنای روضه گفت: «فکر نکنید حضرت قاسم علیه السلام به همین راحتی شهید شد. او خیلی نترس و شجاع بود. وقتی وارد میدان شد، جنگ نمایانی کرد و یکی از سربازان عمر سعد رو مثل خیار از وسط نصف کرد.»
یکی از بچهها که نزدیک محمد نشسته بود با صدای بلند پرسید: «مثل خیار؟»
محمد کمی خودش را جمع وجور کرد و گفت: «پس مثل چی؟»
روضه قطع شد و بچهها یک دل سیر خندیدند.»
منبع: کتاب «موقعیت ننه» به قلم رمضانعلی کاوسی
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴