به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، پس از گذشت قریب به دو ماه از عملیات «طوفان الاقصی» و آغاز حملات گسترده و سراسری صهیونیستها به نوار غزه، تحولات مذکور هنوز هم محور اصلی پوشش خبری و تحلیلی جریانهای سیاسی و رسانهای منطقهای و بین المللی را تشکیل میدهند.
در این راستا، بار دیگر و پس از اتمام آتش بس موقت ۴ روزه اخیر در قالب جنگ غزه که برای دورههای کوتاهمدت دیگر نیز تمدید شده بود، درگیری و جنگ میان جنبش مقاومت اسلامی فلسطین و رژیم صهیونیستی (به دلیل اصرار صهیونیستها جهت تداوم جنگ و خونریزی)، از سر گرفته شده است.
در این میان، جدای از تحلیل و تفسیرهای مختلفی که در مورد جنگ غزه و جنایات نامشروع و غیرانسانی رژیم اشغالگر قدس علیه مردم فلسطین گفته و ارائه میشود، صهیونیستها در توجیه اقدامات خود علیه مردم غزه، به طور خاص دو سفسطه پوچ (به معنای طرح استدلالهایی که در واقع به باطل، لباسِ حق میپوشانند) را مورد استفاده قرار میدهند که البته جریانهای رسانهای وابسته به آنها و جهان غرب نیز مانور گستردهای را با محوریت این دو مورد در پیش گرفته اند.
اول اینکه در موضع گیریهای تهاجمی مقامهای ارشد صهیونیست علیه مقاومت اسلامی فلسطین و مردم غزه و البته رویههای جریانهای رسانهای متحد آن ها، ذهنیت تاریخی این طیفها صرفا از هفتم اکتبر و زمان اجرای عملیات طوفان الاقصی آغاز میشود. در واقع، صهیونیستها و تریبونهای متحد آنها هر چه میگویند و با استناد به آن سعی در مشروعیت بخشی به اقدامات غیرانسانی خود دارند، معطوف به عملیات طوفان الاقصی است.
این در حالی است که عملیات طوفان الاقصی، انفجار و نتیجه طبیعی و مشروعِ بیش از هفت دهه ظلم و تجاوز و غارتگری صهیونیستها علیه مردم فلسطین بوده است. پیش از عملیات مذکور، بر اساس گزارشهای رسمی نهادهای فلسطینی و حقوق بشری، هزاران فلسطینی بیگناه در زندانهای رژیم اشغالگر قدس، بدون اینکه هرگونه محاکمه و روند قضایی برای آنها در نظر گرفته شود، در زندان به سر برده و همچنان نیز میبرند. رژیم صهیونیستی با قاعده خودساخته «بازداشت اداری»، حبس کردن خودسرانه و بدون حکم و محاکمه قضایی فلسطینیها را به یک قانون تبدیل کرده است و در این رابطه به هیچ نهاد حقوق بشری نیز پاسخگو نیست.
جدای از این موضوع، در سالهای گذشته شاهد اوج گیری تعرضات صهیونیستها به مسجد الاقصی و همچنین فلسطینیها ساکن در کرانه باختری بوده ایم. کما اینکه در مواردی نظیر تجاوزات صهیونیستها به محله شیخ جراح قدس، شاهد آن بوده ایم که صهیونیستهای تندرو با احکام محاکم قضایی خود سعی در مصادره خانههای فلسطینیها و گسترده کردن دامنه تسلط و اشغالگری خود بر اراضی فلسطینی داشته اند. بگذریم که نوار غزه نیز قریب به دو دهه است که در محاصره همه جانبه صهیونیستها است و این رژیم روند ورود مواد غذایی و دارویی و دیگر اقلام حیاتی به این منطقه را به نحوی تنظیم میکند که مردم آن همواره نیازمند باشند و با چالشهای جدی رو به رو گردند.
مسالهای که سبب شده تا نوار غزه عملا به بزرگترین زندان روبازِ جهان تبدیل شود. البته که این موارد تنها نمونههای محدودی از ظلم و ستمی هستند که صهیونیستها علیه مردم فلسطین روا میدارند و پرونده رژیم اشغالگر قدس در این رابطه، قطورتر از این حرف هاست. حال در این شرایط، رژیم صهیونیستی به صورت عامدانه، مبدا تاریخی خود نزد افکار عمومی بین المللی را عملیات طوفان الاقصی قرار میدهد و تعریف میکند.
این در حالی است که این عملیات، نوعی اعتراض به بیش از هفت دهه اشغالگری صهیونیستها در سرزمین آبا و اجدادی فلسطینیها به حساب میآید و اصول حقوق بین الملل نیز مبارزه با اشغالگر را برای ملت فلسطین کاملا به رسمیت میشناسند و البته که اشغالگر و متجاوز را محکوم میکنند.
دوم اینکه حتی اگر جهانیان بخواهند از چشم انداز صهیونیستها نیز به معادله عملیات طوفان الاقصی و جنگ غزه بنگرند، باز هم صهیونیستها با بن بستهای جدی در رویکرد و دیدگاههای خود رو به رو میشوند. به عنوان مثال، فرض کنید جهانیان استدلالهای غلط و بی پایه و پوچِ رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه حماس در ماجرای طوفان الاقصی مقصر بوده و امثالهم را بپذیرند، در این نقطه این سوال مطرح میشود که آیا این موضوع مجوزی را برای نسل کشیِ مردم بیگناه و غیرنظامی نوار غزه صادر میکند؟
چه نسبتی میان این دو وجود دارد؟ جالب است که در بسیاری از جنگهای تاریخ معاصر، رهبران سیاسی برای فرار از اینکه به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شوند، هرگونه اتهام و سند علیه خود مبنی بر اینکه مرتکب نسلکشی و اقدام علیه غیرنظامیان شده اند را رد میکنند. این در حالی است که در مورد جنگ غزه، مقامهای ارشد صهیونیست به صراحت از رویکرد خود مبنی بر سلاخی و قتل و عام غیرنظامیان فلسطینی در نوار غزه صحبت میکنند و عملا میگویند که در نوار غزه انسانِ بیگناه وجود ندارد و یک کودک با رزمنده مقاومت برای آنها فرقی ندارد. آیا خودِ جهان غرب با مبانی خود، میتواند یکچنین استدلالی را بپذیرد؟
از این منظر، حتی اگر جهان از چشم انداز اسرائیلی نیز به جنگ غزه بنگرد، باز هم صهیونیستها محکوم هستند. البته بعید است رژیمی که با استناد به هولوکاست انتقام گیری از فلسطینیها و غصب سرزمین و کشتار آنها را توجیه میکند، نسبتی با استدلالها و ادراک منطقی داشته باشد.
منبع: سایت الف
انتهای پیام/ ۱۳۴