این دیگر کیست؟ من که نشناختمش!

مادر شهید فتح‌الله شهرینی تعرف می‌کند: «پسرم کت و شلوار نو خریده بود. اما بیرون رفت و وقتی برگشت همان لباس کهنه و پر وصله همیشگی تنش بود. وقتی فهمیدم لباسش را هدیه داده است از خودم پرسیدم: «این دیگر کیست؟ من که نشناختمش!»
کد خبر: ۶۳۷۴۵۲
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۲ - ۱۰:۳۱ - 13December 2023

این دیگر کیست؟ من که نشناختمش!به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، مادر شهید فتح‌الله شهرینی از رزمندگان دفاع مقدس تعریف می‌کند:

«از در که آمد، تعجب کردم. توقع داشتم با همان کت و شلوار نویی که خریده برگردد؛ اما دوباره همان لباس‌های همیشگی‌اش را به تن داشت. کهنه و پروصله.

جا خوردم. از خودم پرسیدم: «یعنی چه؟»

بهش گفتم: «ننه! کت و شلوارت کجاست؟»

لبخند زد؛ گفت: «ننه سرت سلامت باشد.»

گفتم: «فتح‌الله!»

گفت: «به خدا ننه، باز...»

گفتم: «باز! پس چی؟»

گفت: «دوستم عروسی داشت.»

گفتم: «بخشیدی؟»

گفت: «نه!»

مکثی کرد و سرش را پایین انداخت. گفتم: «نه؟»

گفت: «نه که نه ... می‌دونی ننه ... راستش هدیه دادم.»

گفتم: «کت و شلوار را؟»

گفت: «ننه مال دنیا مال دنیاست؛ به خدا ننه.»

فقط نگاهش کردم. با خودم گفتم: «این دیگه کیه! من که نشناختمش.»

منبع: کتاب «آن سوی دیوار دل» به قلم مریم زاغیان

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار