به گزارش خبرنگار دفاعپرس از خرم آباد، امروز (جمعه) همزمان با ایام سوگواری حضرت فاطمه مردم ولایتمدار و شهیدپرور ویسیان به استقبال لالههای فاطمی آمدند و ساعاتی در یک فضای معنوی در جوار شهدا لحظات به یاد مانی را به تصویر کشیدند.
همه آمده بودند زن و مرد، پیر و جوان، کارمند و کشاورز، همه و همه به استقبال مهمانان عزیزی آمده بودند که حرفها برای گفتن داشتند. بوی گلاب و عود و اسپند فضا را پر کرده بود. مادرانی با عکس فرزند شهید خود در دست، به دنبال تابوتهای شهدا قدمها را تند کرده بودند بلکه دستشان به تابوت همرزم پسر شهیدشان متبرک شود.
این خاکیان افلاکی چند صباحی مهمان این دیار هستند تا روزهای استقامت و پایداری دفاع مقدس را برای آنها که آن زمان بوده اند، یاد آوری و برای دهه هشتادیها و دهه نودیها بگویند.
سروهای سر بلند آمده اند که راز ساختمانهای زخمی «دوکوهه» که نشانههایی از جنگی نابرابر را بر قامت خود به یادگار دارند را بگویند.
آمده اند که بگویند اگر نتوانستیم در موازات این جادهها حرکت کنیم، چشم دنیایی را ببندیم و با دیده دل بنگریم رملها و شنهای روان «فکه» را، بزرگی «فتح المبین» و شکوه «بیت المقدس» را، غربت «شرهانی» را، عطر عجیب «طلائیه» را، تنهایی کانال «کمیل» را، خاطرات عملیات «کربلاهای 4 و 5» در سوز سرمای زمستان 65 و عملیات «بیت المقدس 7» در گرمترین گرمای خرداد 67 را باید با پای دل به استقبالشان برویم و دمی با آنها بنشینیم و گوش جان بسپاریم به درد و دلشان، بغض اروند را با خود به یادگار دارند.
لالههای فاطمی آمدهاند که قصه مقاومت جانانه 10 روزه مدافعان «دهلاویه» در همان روزهای آغازین تجاوز دشمن بعثی به شهرهای مرزی را بگویند و یا روایت لحظات پُر التهاب اوج عملیاتها را که دستان رزمندگان، برای تیمم خاک را لمس میکردند و زبانها ذکرمیگفتند و بدنها در جنب و جوش بودند را یاد آوری کنند. آمده اند قصه خاکی که نخلهایش ایستاده مردند را بگویند.
آمده اند که شاید ما نیز برای لحظاتی حس عجیب «نهر خیّن» را مهمان خانهی دلمانمان کنیم و در ذهنمان اشکهای عملیات «حاج عمران» را، باران رحمت «طلاییه» را، رازهای نگفتهی قمقمههای پر از آب کنار پیکر پاک شهدا را مرور کنند.
آمده اند که فراموش نکنیم که در وصیت نامه هایشان می نوشتند: «خواهرم سیاهی چادر تو حافظ سرخی خون ما است»
انتهای پیام/