یادداشت/ حنیف غفاری

راهبرد آمریکایی خلق گره‌های کور

با نیم‌نگاهی به بحران‌های جاری در جهان، درمی‌یابیم غرب آسیا، شرق آسیا، آسیای مرکزی و آمریکای لاتین و حتی آفریقا تبدیل به کانون‌های اصلی فتنه‌انگیزی‌های جدید واشنگتن شده و بحران‌های دست‌ساز و مستمر، هر یک به نحوی آشکار در این مناطق ظهور و بروز یافته است.
کد خبر: ۶۴۰۷۰۹
تاریخ انتشار: ۰۵ دی ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۵ - 26December 2023

راهبرد آمریکایی خلق گره‌های کورگروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس - حنیف غفاری؛ راهبرد خلق گره‌های کور راهبردی در نظام بین‌الملل، تبدیل به یک دستورالعمل کلان در حوزه سیاست خارجی امریکا شده است. در این معادله، اساساً تفاوتی میان دموکرات‌ها و جمهوریخواهان وجود ندارد. با نیم‌نگاهی به بحران‌های جاری در جهان، درمی‌یابیم که غرب آسیا، شرق آسیا، آسیای مرکزی و امریکای لاتین و حتی آفریقا تبدیل به کانون‌های اصلی فتنه‌انگیزی‌های جدید واشینگتن شده و بحران‌های دست‌ساز و مستمر، هر یک به نحوی آشکار در این مناطق ظهور و بروز یافته است.

طی هفته‌های اخیر، نماینده امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در اقدامی وقیحانه، از صدور قطعنامه‌ای که متضمن برقراری آتش‌بس در نوار غزه باشد جلوگیری کرد و از حق ظالمانه وتوی خود در راستای ایجاد نوعی حاشیه امنیت برای استمرار نسل‌کشی و جنایات صهیونیست‌ها استفاده کرد. در کنار تنش‌زایی آشکار واشینگتن در غرب آسیا، شاهد ارسال کمک‌های نظامی و مالی تحریک‌کننده امریکا به تایوان هستیم. خلق تنش‌های مزمن در محیط پیرامونی پکن، با هدف جلوگیری از تحقق هژمونی اقتصادی چین صورت می‌گیرد. تکلیف جنگ اوکراین و شدت مداخله‌گرایی امریکا در تقابل مطلق با مسکو نیز مشخص است!

سؤال اصلی اینجاست که آیا استراتژی خلق گره‌های کور راهبردی، در نهایت به سود امریکا تمام خواهد شد یا خیر؟! پاسخ این سؤال قطعاً مثبت نیست. کار به جایی رسیده است که بسیاری از استراتژیست‌های مطرح امریکایی نسبت به ناتوانی واشینگتن در تسلط بر معادلات جهانی ابراز تردید و نگرانی کرده و قویاً معتقدند این اقدامات تحریک‌آمیز منتج به توقف و حتی عقبگرد راهبردی این کشور در نظام بین‌الملل خواهد شد.

نکته مهم دیگر، مربوط به سیاستمداران و بازیگرانی است که استراتژی خلق گره‌های کور در نظام بین‌الملل را در کاخ سفید، پنتاگون و سنتکام مدیریت می‌کنند. در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ میلادی، جو بایدن بار‌ها سیاست خارجی ترامپ را به چالش کشید و وعده داد این سیاست شکست خورده را با حضور خود و دموکرات‌ها در قدرت متوقف سازد. اما خروجی و ثمره حضور سه‌ساله وی در رأس معادلات سیاسی اجرایی امریکا چیزی جز تشدید تنش‌های جهانی و متعاقباً، آسیب‌پذیری واشینگتن در قبال بحران‌های خودساخته نبوده است. بایدن پس از خروج مفتضحانه ناتو از افغانستان، تلاش کرد جنگ اوکراین را تبدیل به نقطه قوت راهبردی کشورش سازد، اما امروز حتی توان حمایت از دولت زلنسکی و ارتش اوکراین را از دست داده است. در جنگ غزه نیز امریکا مدیریت جنگ را در کنار کابینه کودک‌کش نتانیاهو بر عهده گرفت، اما فرجام این جنگ نیز انهدام پازل‌های راهبردی واشینگتن-تل‌آویو در منطقه و جهان بوده است.

بحران‌سازی در جهان، یکی از بایسته‌های زیست مسموم امریکا، متحدان و مهره‌های آن در جهان امروز محسوب می‌شود. از این رو نمی‌توان تصور کرد که این بحران‌سازی به واسطه تغییرات ظاهری و حزبی در کاخ سفید متوقف شود. در چنین شرایطی مهار توطئه‌های امریکا و آمادگی در مواجهه با بحران‌سازی‌های مزمن آن، باید تبدیل به فرمولی جامع و مشترک از سوی کشور‌های آگاه در جهان شود. اتحاد همه‌جانبه‌ای که غرب از آن هراسان بوده و خواهد بود.

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

نظر شما
پربیننده ها