گروه سایر رسانههای دفاعپرس - سعید توتونکار؛ پدربزرگ در حالی که نوه خود را در آغوش گرفته بود به زیارت امامزاده سلطان علی بن محمد باقر علیهما السلام میرفت. این تصویری از گزارش کوتاه در مورد سفر مقام معظم رهبری همراه با خانواده به مشهد اردهال در سال ۹۵ است. گزارشی که میتوانست مفصلتر از این باشد. کلیپ کوتاه سه دقیقه و چند ثانیهای که تنها حدود نیمی از آن به تصاویری از زیارت رهبری و دیدار با مردم محلی اختصاص داده شده بود.
انقلاب اسلامی ایران یکی از مردمیترین تحولات تاریخ به شمار میآید. انقلابی که رهبران آن از دل مردم عادی و از میان آنان برآمدند و به همراهی و کمک مردم مسیر پیروزی را به طراحی و اجرا کرده، به مقصد رساندند. نزدیک به ۵ دهه از آن روزها میگذرد و عجیب نیست که جوانان خاطره خاصی از آن روزها نداشته باشند. تصویری در ذهن بخش قابل توجهی از مردم نسبت به تجربه زیسته آن روزها وجود ندارد. همه چیز خلاصه میشود به آنچه رسانهها بر اساس سیاستهای خود به مخاطب دیکته میکنند.
به خوبی یادم هست که پس از رحلت امام خمینی عزیز، بخشی از تصاویر آرشیوی زندگی عادی امام در رسانهها با مردم به اشتراک گذاشته شد. امامی که در دل و جان مردم ایران مانند قلب میتپید و بسیاری از مردم او را مانند پدری مهربان چنان باور داشتند که گویی با آنان زیسته است. اما شیرینی دیدن زندگی عادی رهبران برای مردم مسئلهای فراتر از اینهاست. مثل مردم بودن برای مسئولان حکومتهای دینی یک ترفند سیاسی نیست، بخشی از حقیقت زیست مؤمنانه است. متن قرآن کریم شاهد این مدعاست. خداوند متعال بارها تصریح فرموده که پیامبران از مردم و در میان مردم برگزیده و مبعوث شدهاند و مثل مردم زندگی میکنند تا هدف عالی و نهایی حرکت عمومی جامعه به سمت سلامت و سعادت امکان تحقق داشته باشد. این شیوه در رفتار عبادی جمعی مؤمنین نیز دائما تمرین میشود تا همه افراد جامعه منطق زندگی اجتماعی مؤمنانه را بیاموزند و با آن انس بگیرند.
به طور مثال در نماز جماعت، امام وظایف مشترکی با سایر نمازگزاران دارد با این تفاوت که مسئولیت و مأموریت بیشتری بر عهده او گذاشته شده است و باید در انجام تکالیف و وظایف پیشتاز و پیشرو و پرتلاشتر از دیگران باشد. در واقع دین شیوه سختگیرانهتری نسبت به عموم مردم را در مورد رهبران پیاده میکند.
آنان باید به گونهای زندگی کنند که به درک درستی از مشکلات و نیازها و مخاطرات طبقات محروم جامعه برسند. اساسا قدرت حکومت در نظام اسلامی برای پشتیبانی و توانبخشی طبقاتی از جامعه است که به واسطه رفتارها و ساختارهای خودسرانه و مستبدانه گذشته یا رایج به رشد و شکوفایی لازم برای زندگی خودبسنده و خودکفا متناسب با کرامت انسانی نرسیدهاند.
زندگی معمولی حضرت آیتالله خامنهای در تمام مدت عمر خویش، چه پیش و چه پس از انقلاب و چه پیش از رهبری و چه پس از آن همواره زبانزد دوست و دشمن است. ایشان همواره سعی داشتهاند تا نزدیکان و اطرافیان و وابستگان خود را به نحوی با زیست عادی و عمومی جامعه همراه سازند و تمام مسئولان و دستاندرکاران نظام را به این مسیر دعوت کنند.
گویا این مسئله به امری بدیهی بدل شده و اصحاب رسانه و مسئولان امر لازم نمیبینند به آن بپردازند. جامعه نیازمند آن است که در سختیهای روزگار رهبر خود را در کنار خویش ببیند. تنها کاری که باید انجام دهیم بازتاب بیشتر زندگی معمولی و روزمره رهبری در رسانههاست. این میتواند بسیاری از شایعات و شبهات را که بر اثر خلأ اطلاعرسانی مناسب و به موقع به وجود میآید خنثی کند.
شیوه ارتباط مسئولان با مردم در سالهای اول انقلاب بسیار صمیمانه و از نزدیک بود؛ اما متأسفانه دشمن با ابزار ترور باعث شد تا ملاحظات امنیتی و حفاظتی هر روز بیشتر و پیچیدهتر از گذشته رعایت شود. این فاصلهگذاریهای ناگزیر به تدریج آسیبهایی را به روابط عادی بین حاکمیت و مردم وارد کرده است که به نظر میرسد بخشهایی از آن را با ابزار رسانه جبران نمود.
این حق و خواست و نیاز مردم است که بیش از گذشته با رهبر خویش آشنا شوند. تا کنون برخی ملاحظات و مصلحتسنجیها مانع از آن شده که این مطالبه به درستی جامه عمل بپوشد. حال سؤال اینجاست که آیا پس از این فرصت کافی به رسانهها داده خواهد شد تا به این امر مهم بپردازند و واقعیت زندگی معمولی رهبری را با مردم در میان بگذارند؟! یا باید به همان لحظات کوتاه گاه و بیگاه قناعت کنیم؟! پاسخ این سؤال در دست مسئولان امر است.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۱۳۴