گروه استانهای دفاعپرس: هرگاه که نام دو عملیات مهم «کربلای ۵» و «کربلای ۴» میآید؛ دو واکنش یا مواجهه تاریخی درباره این عملیاتها در تاریخ دفاع مقدس رقم میخورد: یکی احساسی و عاطفی و دیگری عقلانی. در بعد احساسات و عواطف؛ برای رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس یاد یاران شهیدشان تداعی میشود و در بین آحاد جامعه نیز خاطره بازگشت ۱۷۵ شهید غواص، زنده میشود که توسط مزدوران رژیم بعثی عراق با دستانی بسته به شهادت رسیده بودند.
مجموع احساسات پاک همراه با برخی از شبهات پیرامون دو عملیات کربلای ۵ و ۴، باعث میشود که نگاه به ساحت این دو عملیات کمی عقلانیتر برای جامعه امروز، بخصوص قشر جوان، بیان شود.
متأسفانه برخی از رسانههای داخلی در کنار رسانههای بیگانه با استفاده از عامل احساسات، همراه با بیان ناقصی از روند این دو عملیات؛ فرماندهان رده بالا و میانی دفاع مقدس را متهم به بیتدبیری در عملیات میکنند و بهگونهای این عملیاتها روایت میشود که انگار فرماندهان، رزمندگان را در عملیاتهای کربلای ۵ و ۴ به شهادت رساندهاند و نه ارتش رژیم بعث که به خاک پاک جمهوری اسلامی ایران حمله کرده است!
به همین جهت برای آگاهی بیشتر از ابعاد ناپیدای جنگ تحمیلی در دو عملیات «کربلای۵» و «کربلای۴» و همچنین نقش خراسان در این دو عملیات با «سید حسن هاشمی» پیشکسوت و راوی جنگ که در حوزه دفاع مقدس پژوهشهای علمی داشته، گفتوگو داشتهایم، که آن را در ادامه میخوانید.
دفاعپرس: عملیات «کربلای ۵» در چه تاریخی شروع شد؟
عملیات «کربلای ۵» در ۱۹ دی ۱۳۶۵ آغاز شد و در ۱۳ اسفند همان سال خط این عملیات، تثبیت شد. این بدان معنا است که نزدیک به ۴۸ شبانه روز عملیات داشتیم. «کربلای ۵» دومین عملیاتی است که گستردگی زمان دارد چراکه تا پیش از این در عملیات «والفجر ۸» نزدیک به سه ماه، طول کشید تا خط تثبیت شود. در این بازه زمانی ۴۸ شبانهروز؛ نیروهای رزمنده هم با دنیا در حال جنگیدن بودند و هم با زمین؛ چراکه موانعی که در شرق بصره توسط نیروهای دشمن اجرا شده بود اصلاً قابل تصرف نبود. سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» در این باره چنین میگوید: «ارزشمندترین منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکمترین مواضع و موانع را داشت، به طوری که عبور از آنها غیرممکن مینمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیر ممکن میساخت؛ لیکن ضرورت غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیمگیری پس از عملیات «کربلای ۴» سبب گردید که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ «کربلای ۵» آماده شوند.»
دفاعپرس: این جمله سیدالشهدای مقاومت؛ را چگونه باید تبیین و تفسیر کرد؟
در بیان برخی از خاطرات مربوط به دوران دفاع مقدس، امدادهای الهی که خداوند به رزمندگان در آن دوران داشته؛ کمتر شرح داده شده است. به بیان دیگر؛ خدای پیامبرانی همچون حضرت ابراهیم علیهالسلام و حضرت موسی علیهالسلام که در مقاطع مختلف، مثل تبدیل شدن آتش به گلستان و یا عبور از نیل، پیامبرانش را یاری کرد؛ همان خدا، پروردگار خمینی هم بود و رزمندگانش را در جبهههای نبرد حق علیه باطل یاری کرد. در بسیاری از عملیاتها پیروزیها و گشایشیهایی که داشتیم از این جنس بودند. شرح جمله سردار شهید سلیمانی بدین معنا است که ما بایستی بر اساس تکلیف خود عمل کنیم، عملیات را بر اساس تدابیر لازم شروع کنیم، قدرت را از آن خداوند بدانیم. آنگاه خواهیم دید که نصرت الهی با ما خواهد بود.
دفاعپرس: طی سالهای گذشته؛ با استناد به دو اتفاق برخی از رسانهها، در داخل و خارج از ایران، عملکرد فرماندهان جنگ را زیر سئوال بردند. یکی پیدا شدن شهدای غواص با دستان بسته؛ که متعلق به دو عملیات کربلای ۵ و ۴ بودند و دیگری فریب بودن عملیات کربلای ۴ است. شما این موضوعات را چگونه تحلیل میکنید؟
وقتی که پیکر غواصان شهید عملیات «کربلای ۴» با دستان بسته تفحص میشوند؛ این اتفاق نشان از عمق خباثت دشمن دارد چراکه بر اساس قوانین بینالمللی در هر جنگی که نیرویی که به اسارت طرف مقابل در میآید بایستی به عقب منتقل شود نه اینکه در همان جایی که اسیر شده کشته شود؛ حال آن که دشمن بعثی با رزمندگان ایرانی چنین کرده است. در چنین شرایطی ما باید موضوع را چطور تحلیل و تفسیر کنیم؟ آیا با استناد به تعداد شهدای غواص باید مدعی شویم که تعداد شهدای ایران در عملیات «کربلای ۴» بالا بوده است یا باید رژیم بعث عراق را محکوم کنیم که چرا در قبال اسرا پایبند به قوانین بینالمللی نبوده؟ به جای آنکه رسانهها یا برخی تحلیلگران بیایند تجاوز نیروهای متجاوز را محکوم کنند؛ به نام بیتدبیری، به دنبال محکوم کردن فرماندهان جنگ هستند! این مطلب؛ مصداق بارز همان تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در جابجایی جلاد و شهید است.
متأسفانه در این بین؛ سخنان فرمانده وقت سپاه برادر «محسن رضایی» در رابطه با عملیات «کربلای ۴» و فریب بودن این عملیات تاکنون بد تفسیر شده است. در این زمینه، فایل صوتی ایشان موجود هست. برادر رضایی در آن فایل، که گویا سخنرانی در یادمان شهدای علقمه است، چنین میگویند: «از سال ۶۴ تا ۶۲ نیروهای ایرانی عملیاتهای بزرگ «خیبر»، «بدر» و «والفجر ۸» را اجرا کرده بودند؛ بر همین اساس، دشمن در سال ۶۵ هم منتظر یک عملیات بزرگ بود. وقتی که در آن سال عملیات «کربلای ۴» انجام شد. نیروهای بعثی با این محاسبه که ایران عملیات بزرگ خود را انجام داده و آن عملیات به سرانجام مطلوب نرسیده است، به نوعی به خاطرجمعی رسیده بودند که نیروهای ایرانی تا سال بعد عملیاتی نخواهند کرد. حال آنکه نیروهای بعثی فریب خورده بودند و نیروهای خود را که در شلمچه مستقر بودند را به مرخصی فرستادند. وقتی که نیروهای رزمنده ایرانی یکی از فرماندهان عراقی به اسارت درآوردند، آن فرمانده لباس منزل به تن داشت؛ چراکه این فرمانده آن زمان در مرخصی بود و وقتی که خبر عملیات «کربلای ۵» و ورود نیروهای ایرانی به شلمچه را به او دادند، فرصت نکرده بود لباسش را عوض و لباس نظامی به تن کند!»
در اصول نظامی هم غیرممکن است به فاصله کمتر از دو هفته و پس از یک عملیات بزرگ، عملیات بزرگ دیگری توسط نیروهای نظامی یکی از طرفین درگیر جنگ انجام شود.
دفاعپرس: از عملیات «کربلای ۵» چه خاطرهای به یاد دارید؟
آن زمان؛ من مسئول انفجارات تخریب لشکر ۵ نصر بودم. نزدیک به هشت روز از پایان عملیات «کربلای 4»، برادر «محمدباقر قالیباف» فرمانده وقت لشکر ۵ نصر، که آن زمان به بردار باقر در بین رزمندگان خراسانی شهره بودند، به وسیله پیک مرا خواست و من به قرارگاه رفتم. در جلسهای که به صورت دو نفره با ایشان داشتم؛ بردار باقر گفت: «ما باید از منطقهای عبور کنیم که دارای موانعی است و آنها باید منهدم شوند. شما چقدر زمان لازم دارید؟»
به ایشان گفتم: «باید منطقه را ببینم».
بردار باقر گفت: «منطقه قفل است و امکانش فراهم نیست».
با اصرار من، آقای قالیباف مسئول اطلاعات لشکر را خواست و گفت: «شما دو نفر در حد یک نگاه؛ به طوری که دشمن متوجه حضورتان نشود، اوضاع را رصد میکنید و برمیگردید».
من به همراه مسئول وقت اطلاعات و عملیات مسیری را با ماشین طی کردیم و باقی مسیر را پیاده رفتیم. وقتی که به محل مورد نظر رسیدیم من کمتر از پنج دقیقه توانستم از بالای خاکریز اوضاع را رصد کنم و یک برآورد میدانی از اوضاع داشته باشم.
در شب عملیات «کربلای ۵»؛ همزمان با اعلام نام و رمز عملیات، از جناح راست ما، که پنج ضلعی واقع شده بود، عملیات آغاز شد. همزمان با اجرای عملیات؛ با دو قایق، که یکی ویژه نیروهای اطلاعات و عملیات و دیگری ویژه نیروهای تخریب بود، وارد آب شدیم. در آن شب؛ ضمن شناسایی منطقه، معبر را مشخص و موانع را منهدم کردیم تا اینکه نهایتاً فردا صبح نیروهای رزمنده از آن مسیر عبور کردند. این اتفاق یک کار غیرمعمولی بود که شاید در نوع خودش یک رکوردشکنی محسوب میشد چراکه تا آن زمان در هیچ یک از عملیاتها انجام همه این موارد به صورت یک جا سابقه نداشت.
دفاعپرس: استحکامات دشمن در عملیات «کربلای ۵» از چه قرار بود؟
تمام منطقه عملیاتی «کربلای ۵» به خاکریزهای مخصوصی مجهز شده بود که یک نمونه آن بر اساس مشاهدات میدانی که داشتم بدین شرح بود؛ من وقتی که وارد دژ اول عراق شدم دارای کانالهای بتنی مخصوص بود به طوری که در طرفی از کانال دارای سنگرهای اجتماعی با سقفی بتنی بود و در روبرو سنگرهای کمینی قرار داشت؛ که سقف آنها به قطر ۳۰ سانتیمتر با بتن کار شده بود. مشابه این کانال در طول شرق بصره امتداد داشت. در صبح عملیات، وقتی که وارد یکی از سنگرها شدم؛ به قدری پوکه شلیک شده چهارلول دشمن در کف سنگر وجود داشت که تا نزدیک زانوهایم میرسید. اگر بخواهم مثالی تقریب به ذهن بزنم، همانند برخی از استخرهای توپ پلاستیکی که در شهربازیها وجود دارد! این چهارلول قبل از احداث سنگر در آنجا مستقر و بعد از آن، سقف سنگر به وسیله جرثقیل پوشانده شده و با حجمی از خاک که به سه متر میرسید روی سقف را پوشانده بودند. دهانه این چهارلول روبروی مسیر ورودی رزمندگان به خاکریز قرار داشت و خدمه آن سلاح هم بدون اینکه آسیبی ببیند، پایش بر روی پدال چهار لول میگذاشت! حال با چنین شرایطی به نظر شما این سنگر چگونه توسط رزمندگان در عملیات «کربلای ۵» فتح میشود؟
جالب است که بدانید؛ پشت این خاکریز، یک دژ هلالی شکل وجود داشت که دهانه آن بین ۴۰۰ تا ۳۰۰ متر و ارتفاع آن بین پنج تا شش متر، به اندازه یک ساختمان دو طبقه، بود. جلوی این خاکریزهای هلالی هم میادین مین وجود داشت. پشت این دژ؛ جادهای مخصوص تانکها تعبیه شده بود که میتوانست از آشیانه بیرون بیایند و روی دژ قرار بگیرند و به نفرات تیر مستقیم تانک بزنند و نه گلوله کلاشنیکف! در ادامه، پشت این دژ خاکریزهایی قرار داشت که نیروی عراقی در آنجا مستقر بودند.
نیروهای ایرانی از میادین مین و سیم خاردار که غرق در آب بودند عبور کردند، از خط اول با آن سنگرهای مستحکمی که توصیف شد و در اختیار «جیشالشعبی» عراق بود گذشتند، و بعد از عبور از این موانع با نیروهای دشمن در خاکریز دوم درگیر شدند.
دفاعپرس: برای نیروهایی که تا به حال حتی آموزشهای اولیه غواصی را ندیده بودند، مباحث آموزشی در این زمینه برای دو عملیات کربلای ۵ و ۴، و حتی پیش از آن اجرای عملیات «والفجر ۸» چگونه طی شد؟
نزدیک به سه هزار نفر رزمنده غواص و ۱۲ هزار نفر با قایق از اروند عبور کردند. نیروهای رزمنده پیش از عملیات والفجر ۸ به گونهای آموزش شنا و غواصی را طی کردند که خودشان هم متوجه این آموزش نبودند!
بدین صورت که اغلب نیروهای بسیجی ارتباط مستمری با فرماندهان خود داشتند که در آن زمان اصطلاحاً به این افراد «نیروهای تلفنی» میگفتند. هرگاه عملیاتی میشد و نیاز به اعزام مجدد نیرو بود، فرماندهان با آنها تماس میگرفتند و از این رزمندگان میخواستند تا در مناطق عملیاتی حضور پیدا کنند. این ارتباط بین رزمنده و فرمانده به صورت مستمر در جریان بود و همین عامل باعث شد که در قالب طرحهای تشویقی و تفریحی؛ استخرهای برخی شهرها اجاره شوند و بدون اینکه نیروهای رزمنده متوجه باشند، برای عملیاتی مثل «والفجر ۸» آموزش شنا دیدند. بعد از این، با کمترین امکانات به نیروهای رزمنده آموزش غواصی داده میشد.
دفاعپرس: دستاوردهای دو عملیات کربلای ۵ و ۴ برای جمهوری اسلامی ایران چه بود؟
در این دو عملیات؛ بیش از ۸۰ فروند هواپیمای جنگی، ۷۰۰ دستگاه تانک و نفربر، ۲۵۰ قبضه توپ صحرایی و ضد هوایی دشمن، هزار و ۵۰۰ خودرو، ۴۰۰ دستگاه از ادوات مهندسی از دشمن منهدم شد و ۴۰ تا صددرصد ۸۱ تیپ نظامی ارتش بعث عراق نابود شد. در این دو عملیات ۴۰ هزار نفر، از نیروهای دشمن کشته و سه هزار نفر اسیر شدند. دشمن در شرایطی متحمل این تلفات شد که ایران تحریم تسلیحاتی و نظامی شده بود و در حالت برابر با رژیم عراق قرار نداشت.
عملیات «کربلای ۵» باعث شد که شروط ایران در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گنجانده شود. در نتیجه باید گفت دشمن زمانی به خواستههای ایران تن داد که قدرتش را دید و قدرت ما، زمانی دیده شد که ایران دارای برتری و پیروزی شد.
مصاحبه: سید شهاب ابراهیمی حسینی
انتهای پیام/