به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، در پی شهادت شیخ نمر به دست آل سعود شاعران ایران در پاسخ به این اقدام مذموم و در رثای آن شهید عزیز به سرایش اشعاری اقدام کرده اند که می خوانید.
بامغیره برادر نمیشوم / وحید قاسمی
بسپار شیعه دستِ تبرا زمام را
از بانیِ سقیفه بگیر انتقام را
وقتش رسیده است که مختومه اش کنی
پرونده ی تقیهی تیغ و نیام را
گفتم که با مغیره برادر نمی شوم
بر سنگ قبر من بنویس این کلام را
دیگر بس است هرچه ندیده گرفته اند
آقاییِ قبیلهی وحدت مرام را
باید به ذوالفقار امام نجف سِپُرد
سرهایِ این خوارجِ نطفه حرام را
چیزی نمانده است به فتحِ ریاض و قدس
صهیون به گوشِ شیخ رسان این پیام را
کاخ ظلم / حسین نبیزاده اردکانی
نِمِر هرگز نخواهد مرد
هر چند کنی اعدام او را شیخ سلمان!
شهیدان زنده و مرزوق هستند
بود قول خداوندی به قرآن
به ثارالله پیوندد چو خونش
کند ویرانه کاخ ظلم و طغیان
به بمب خوشهای کشتار کردی
مسلمانان، چرا ای نامسلمان؟
دلارت چشم دولت ها فروبست
زبان بستند اینک همچو حیوان
ولی چشمان مردم هست ناظر
تو را چون دیو و دَد بینند الآن
تو محکومی به حکم نصِّ قرآن
تنازع کردهای با اهل ایمان
تو خواهی مرد با خواری و خفت
مهیّا از برایت نارِ نیران
شیعیان علی/ حامد حجتی
به نیزه رفته دوباره سری که سر بوده است
سری که غیرت نایاب را جگر بوده است
همیشه رنگ سقوط است طیف شرّ شما
هبوط.... روح سقیفه است؛ در بشر بوده است
برای مردم آن سرزمین همین کافی است
که تا همیشه پراز آه بیاثر بوده است
چقدر بولهب از خاک میزند بیرون
دوباره آل سقوط است این که شرّ بوده است
برای مردم این سرزمین که چیزی نیست
علی و فاطمه در کوچه پشت در بوده است...
برای مردم این سرزمین که چیزی نیست
به نیزهها سر صد آسمان قمر بوده است
شکاف سینه مردان خون تبار علی
همیشه درصدد آخرین خطر بوده است
به خون ریخته در پای نخلها سوگند
که شیعیان علی نسل پرثمر بوده است
شب است و راه به خورشید می رسد بیشکّ
شب زمینی ما شامل سحر بوده است
به احد برگردیم / احمد بابایی
تر شد از موج خبر، چشم همه، ساحل ها
حبس هرگز نشود کشتی خون، در گِل ها
ناله را وقت، فراخ است! به خود برگردیم!
باز تنهاست «محمد»... به اُحُد برگردیم!
گر به دندان سعودی، جگر آید، بهتر!
بالش نیزه اگر زیر سر آید، بهتر!
دار بر دوش، کِشد پشت سرش حیرت را
معنی تازه دهد شیخ نمر، غیرت را
میثم تمار/ محمدرضا سلیمی
صبحگاهان سرو را با تیغ وحشی، سر زدند
باغ را نامردمان از پشت سر خنجر زدند
آتش سرخ اناالحق بود بر روی لبش
مارها بر گردن حلاجمان چنبر زدند
خطبههای سرو تا آن دورهای دور رفت
واژهها مثل کبوتر از دهانش پر زدند
پیکرم میلرزد و دردی خزیده در دلم
مثل اینکه با خبر شلاق بر پیکر زدند:
عاقبت شیخ النمر هم میثم تمار شد
آه! او را سر زدند و سروها بر سر زدند
شیعه ی غریب حسین / نعیمه امامی
چکید خون شهیدی ز پنجه ی کفتار
به دست آل سعود و شقی ترین اشرار
دوباره آتشی از کاخ شمر شعله کشید
و سوخت قامت سرو چمان این گلزار
پرنده ای ز قفس پر کشید تا افلاک
رساند بال و پرش را به دامن دلدار
شده است رهبر یاران مکتب توحید
فدای غربت زهرا و حیدر کرار
بگو که شیخ نمر زنده است تا به ابد
حجاز از نفس نی نوایی اش سرشار
که ذکر اشهد ان علی کند اعجاز
حجاز و ضاحیه و کوفه و یمن هربار
فدای غربت بی انتهای شیخ نمر
حجاز گشته سیه پوش هجرت آن یار
به قاتلان سعودی بگو که از این پس
هزار شیخ نمر هر زمان شود تکرار
چو سرو محکم و چون کوه استوار و صبور
تمام عمر ستم دیدی و غم و آزار
اسیر پنجه ی تکفیر و ظلم آل سعود
به جرم عشق غریبانه رفته ای بر دار
رسید بوسه ی خنجر به سرخی رگها
چه عاشقانه رسیدی به آسمان سردار
مدافع علوی شیعه ی غریب حسین
مبارک است شهادت مبارکت عمار