به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، نشست نقد و بررسی پیش از چاپ کتاب «کمکم کن» شامل خاطرات واروج طهماسیان یکی از رزمندگان ارامنه دوران دفاع مقدس نوشته وجیهه افلاکی در کافه کتاب ناشر برگزار شد.
در این نشست مصطفی نیکنام مسؤول تاریخ شفاهی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ابوالفضل درخشنده کارشناس ادبی، زلیخا فکوری فر و مریم صادقی از منتقدین حوزه ادبیات دفاع مقدس، راوی و نویسنده اثر حضور داشتند.
نیکنام در ابتدای نشست مذکور گفت: قراردادی بین تعدادی از نویسندگان داستانی و تاریخ شفاهی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس منعقد شده است که خاطرات شفاهی و روایتهای دست اول ایثارگران دفاع مقدس را در قالب مستند داستانی به نگارش درآورند. برای تایید این کارها و ارتقای کیفی آثار، پیش از چاپ، جلسات نقدی را برگزار میکنیم تا با ارایه پیشنهادات فنی، کارها اصلاح و بهتر منتشر شوند.
در ادامه افلاکی گفت: واژه ایثار قبل از جنگ تحمیلی خیلی کمرنگ بود. بعد از جنگ که به ما تحمیل شده و دومین جنگ طولانی بعد از جنگ جهانی دوم است، هر بار که این واژه به کار میرود ما را یاد جانبازان و ایثارگران میاندازد. قرار امروز ما برای نقد کتاب به بی قراریهای آن روز جانبازان بر میگردد. واژهها حقیر هستند و حق مطلب در حق این عزیزان ادا نمیشود.
وی افزود: کمکم کن برگرفته از خاطرات واروج طهماسیان یک رزمنده ارمنی جانباز دفاع مقدس است. به خواست خود راوی در کتاب از اسم اصلی ایشان استفاده نشده است. به جای اسم اصلی ایشان از اسم آرتوش عباسیان استفاده شده است. در کتاب مورد اشاره با دو حادثه روبرو هستیم. حادثهای که به این جانباز مربوط میشود و حادثه فرعی که زندگی یک خبرنگار جوان است، این خبرنگار در عین حال که درگیر عشق و عاشقی است مشکلی سر راهش قرار میگیرد و تصمیم به جدایی از معشوق خود میگیرد، در این بین از طرف خبرگزاری که در آن مشغول به کار است مامور میشود برود از این جانباز گزارشی تهیه کند.
این نویسنده در ادامه سخنان خود گفت: سبک من این است به چیزهایی بپردازم و بنویسم که در جامعه کمتر به آن پرداخته میشود. در مورد رزمندههای مسلمان به اندازه کافی قلم فرسایی شده است. باید به اقلیتها بیشتر پرداخته شود و این یک دینی به گردن ماست. وقتی طرح نوشته میشود باید اسم هم انتخاب شود تا نویسنده با توجه به آن به مضمون و درون مایه اصلی داستان بپردازد. کار من تا چهل صفحه پایانی اسم نداشت. داستان به کندی پیش رفت. یک جایی عنایت حضرت دوست اسم را در اختیار من گذاشت.
فکوری فر از سخنرانان دیگر این مراسم بود که گفت: داستان پایان نامعلومی دارد و شاید این پایان مانند زندگی افرادی باشد که پایان نامعلومی دارد. نویسنده در بیان اطلاعات به مخاطب خوب عمل کرده است. تعداد شخصیتهایی که انتخاب کرده خیلی خوب بوده است. اگر به عنوان داستان بلند به این کار نگاه کنیم، حادثه کم داشت، چون داستان بلند باید حادثههای زیادی داشته باشد. از آرایههای ادبی به خوبی استفاده شده است. متن ساده و روان پیش میرود. در کتاب کلمه عربی به کار رفته است. برای من جای سوال دارد که چرا استفاده شده است؟ گاهی در کتاب جملات شعاری به کار رفته است که اگر شعاری نبود، بهتر بود. این جملات میتوانست خیلی راحتتر گفته شود. نکته مهم این است که حضور سوژه یعنی واروج طهماسیان در داستان کمرنگ است.
در پایان این نشست ابوالفضل درخشنده گفت: قالب نگارش کتابها در مورد شهدا، رزمندگان و جانبازان، زندگی نامه اشخاص شاخص است. خاطرات دلاوری و رشادت رزمندگان برای نسل امروز کافی نیست! نسل امروز دوست دارد علاوه بر رشادتهای رزمندگان، دیدگاه آنها را که باعث شده چنین شخصیتی شکل بگیرد را بداند. قالب نگارشی مستند داستانی باعث شد جوانها و نسل امروز فرصت جدید پیدا کنند. اگر در حوزه مستند داستانی نقدی انجام میشود این نقد باید فقط با نگاه به مستند داستانی باشد، موقع نقد به روایت و خاطره نویسی توجه نشود.
وی افزود: کتاب مستند داستانی دو بخش دارد. یک بخش مستند است که نویسنده وظیفه دارد امانت دار باشد و هر چیزی را که نقل میکند، عین چیزی باشد که راوی نقل کرده است. در مستند داستانی بیشتر داستان، تخیل نویسنده است. ممکن است این تخیل ارتباطی هم به اصل موضوع نداشته باشد. خانم شمسی خسروی کتاب نیمه نارنج را به اینصورت نوشته است. خانم افلاکی در کتاب کمکم کن قلم جوان پسند امروزی دارد.
این کارشناس ادبی گفت: نقد کتاب چاپ شده فایدهای ندارد. نقد پیش از چاپ کتاب تاثیر دارد. در چنین جلسات نقدی خاطراتی که مغفول واقع شده مشخص میشود، نویسنده میرود به آن میپردازد. در پایان کتاب کمکم کن نویسنده خاطره کم آورده است، خاطراتی که گفته بوده، دوباره آورده است. این قسمت باید حذف شود. با نظر منتقدان دیگر موافقم سوژه در کتاب باید پررنگتر شود.
منبع: مهر
انتهای پیام/ ۱۳۴