به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، سالهاست که بسیاری از اندیشمندان و تحلیلگران حوزه روابط بینالملل بر این مساله تاکید دارند که عنصر و مولفه "رسانه"، از وزن و جایگاه قابل توجهی در عرصه سیاست بینالملل برخوردار است و حتی برخی بر این باورند که توان شکل دهی به افکار عمومی از طریق اهرم رسانه، یکی از پایههای اساسی قدرت کشورها در حوزه سیاست خارجیِ آنها است.
در این راستا، جهان غرب که سال هاست مدعی هژمونی جهانی و شکل دهی به مناسبات عمده و محوری در نظام بینالملل است، توجه ویژهای را به عنصر رسانه معطوف کرده و از این ابزار در زمینههای مختلف و به شیوههای گوناگون بهره برداری کرده و میکند. در این میان، یکی از دروغهای بزرگی که رسانههای غربی همواره بر آن تاکید داشته اند این بوده که آنها "مستقل" هستند.
این در حالی است که در قالب رویدادهای مختلف بین المللی، تشخیص اینکه دقیقا خط تمایز استقلال این رسانهها از سیاست رسمی دولتهای غربی چیست، واقعا سخت و حتی بعضا غیرممکن بوده است. در این رابطه به طور خاص میتوان به دو رویداد مهم بین المللی و کنش رسانههای غربی در قالب آنها نیز اشاره کرد.
اولین رویداد، جنگ اوکراین است. جنگی که با هجمه گسترده رسانهای و تبلیغاتی غرب علیه روسیه همراه شد و جریانهای رسانهای غربی اقدام به طرح ادعاها و مسائل مختلف علیه روسیه کردند با این حال، با گذشت زمان و در شرایط کنونی شاهدیم که همین رسانهها در قالب سیاست رسمی جهان غرب، به نوعی در حال آماده سازی افکار عمومی بین المللی (و اوکراینی) مبنی بر هدایت اوکراین به سمت میز مذاکرات صلح با روسیه و پذیرفتنِ بسیاری از قواعد مد نظر و مطلوب روسیه هستند.
جهان هنوز پوشش گسترده رسانهای و تبلیغاتی سخنرانیهای احساسی ولادیمیر زیلنسکی رئیس جمهور اوکراین توسط رسانههای غربی را از یاد نبرده با این حال همین رسانهها اکنون به نحوی جدی بازتاب دهنده مواضع ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در قالب جنگ اوکراین هستند و اشارات ینس استولنبرگ دبیر کل ناتو و یا جو بایدن رئیس جمهور آمریکا که تاکید میکنند تداوم جنگ اوکراین ممکن نیست و باید آماده سناریوهای نه چندان مطلوب در قالب این جنگ باشیم را پوشش میدهند.
جنگ غزه نیز، دیگر رویدادی است که جریانهای رسانهای و تبلیغاتی غربی کنشگری معناداری را در قالب آن از خود نشان داده اند. این جریانها مدام به حماس حمله کرده و ادعاهایی را علیه آن مطرح کرده و میکنند که در بسیاری از موارد، خود در نهایت مجبور به تکذیب آنها شده اند با این حال، آنچه رسانههای غربی در قالب جنگ غزه مطرح میکنند و در آن از پیروزی قریب الوقوع ارتش اسرائیل بر مقاومت فلسطین سخن میگویند، هیچ ارتباطی با واقعیتهای میدانی جنگ غزه ندارد.
کما اینکه مثلا در بحبوحه همین جوسازیهای تبلیغاتی شاهدیم که نیویورک تایمز گزارش میدهد که جنگ اسرائیل علیه تونلهای حماس بی ثمر بوده و یا بخش قالب توجهی از توانمندیهای عملیاتی حماس هنوز دست نخورده باقی مانده است. جالب اینکه با تغییر لحن دولت بایدن در رابطه با جنگ غزه و به طور خاص حمله قریبالوقوع ارتش اسرائیل به شهر رفح نیز شاهد هستیم که رسانههای غربی تا حدی به مخالفت با این اقدام روی آورده اند.
ابراز مخالفتی که البته صرفا ناشی از نگرانی آنها برای مردم رفح و بیش از یک میلیون پناهجویی که در این شهر پناه گرفته اند نیست و این طیفها نگرانیهای جدی از وارد آمدن ضربات سنگین به ارتش اسرائیل از سوی مقاومت فلسطین در منطقه مذکور دارند.
مسائلی از این دست همه و همه یک پیام را مخابره میکنند: روایت سازیها و تصویرسازیهای رسانههای غربی از رویدادهای مختلف بین المللی را چندان نباید جدی گرفت و تسلیم آنها شد. تجربیات تاریخی نشان داده اند که هر چه در قالب بحرانهایی که پای غرب یا متحدان آن در آنها گیر است به جلو حرکت میکنیم، جنگ تبلیغاتی و نرم غربیها نیز کم ثرتر و ضعیفتر میشود و واقعیتهای میدانی و حقیقی بیش از پیش خود را به نمایش میگذارند. موضوعی که برای ملتهای مختلف در اقصی نقاط جهان حامل درسهای معناداری است.
منبع: سایت الف
انتهای پیام/ ۱۳۴